💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_دوازدهم
♥️عشق_پایدار♥️
صبح تازه از مشرق زمین طلوع کرده بود که این خانواده ی سه نفره بارسفر بستند تا دوباره راهی آینده ای مبهم شوند اما این بار امید وصال عزیزان سفرشان راشیرین میکرد.....
اما بازی روزگار بازیها داشت به کار...
سفرسه نفرشان باشوروشوقی درون بتول میجوشید, شروع شد اما این زن بیمار ,علاوه براحساس خوش ایندی که از ابتدای سفر داشت,احساسی مبهم از حرکات شوهرش در وجود خود حس میکرد,بتول میدید ازابتدای سفر, شوهرش درفکراست وکمترسخن میگوید ,گاهی به نقطه ای خیره میشد وگاهی نگاهش را از نگاه پرسشگر همسرش میدزدید,گاهی احساس میکرد عزیز,حرفی را در دهان میچرخاند تا بگوید اما بازهم سکوت را بر گفتن ترجیح میداد,دلیل این سکوت رانمیفهمید اما بنا را گذاشت بر استرس ناشی از آینده....
آقاعزیز ذهنش درگیربود,نمیدانست بعدازگذشت پنج سال ,اگر خان وخانزاده ازبرگشتشان بویی ببرند چه برخوردی میکنند وازاین مهم تر چگونه فوت عبدالله را مرگ پدر را پدری که جانش را بر سرازدواج انها داده بود ,به همسربیمارش بگوید………
از ابتدای سفر ,بتول طوری رفتارمیکرد که حالش,روبه بهبود است,مدام با عباس خنده وشوخی میکرد وگاهی با نگاهی لبخندبه سوی اقاعزیز میفرستاد اما هرمی جانکاه از درون تنش شعله ور بود وحالش انچنان که نشان میداد خوب نبود,تبی آتشین وجودش رامیسوزاند ورنگ رخسار زیبایش,راگلگون میکرد.
خودش راباعباس این پسرک شیرین سخن سرگرم میکرد,ازوطنش وزیباییهای ابادی,ازمادروخاله های فرزندش,از پدربزرگ مهربان عباس,برایش قصه ها میگفت تا رنج سفر وطول راه,کوتاه شود.میسوخت ومیگفت,میگفت وغرق خاطرات سالیان کودکی وقد کشیدنش میشد...گاهی احساس میکرد در اتاقک خانه پدری بین ماه بی بی وعبدالله نشسته وچای دیشلمه را به لب میبرد...بتول غرق خاطرات شیرین گذشته با همسر وفرزندش طی مسیر میکرد
بعدازگذشت دوهفته ازحرکتشان,دوهفته ای که سرشار از سختی وتب ولرز بود برای بتول ودقیقه به دقیقه حالش وخیم تر میشد اما امید به دیدار خانواده اش اورا زنده نگه میداشت ,زمان گرگ ومیش غروب,بتول,دورنمایی ازخانه های آبادی رادید,دودهایی که از مطبخ خانه ها به هوا برمیخواست وکورسونوری که از درز درها به بیرون تراوش میکرد نشانه ی این بود که زندگی در ابادی در جریان است قلب بتول از دیدن سواد ابادی چونان قلب گنجشکی کوچک به تلاطم بودو به شدت میزد,هیجان وجودش راگرفته بود,بوی آشنای وطن,مشامش رامینواخت,
هواتاریک شده بودکه این خانواده کوچک به مقصد رسیدند.
عباس کوچک با اشاره ی مادرش درخانه ی پدربزرگش رازد,بعدازگذشت لحظاتی صدای زنی بلندشد:جلال تویی مادر؟؟(جلال پسر وسطی کبری بود)
در اتاق همراه با نور فانوسی گشوده شد.در تاریک روشن نور فانوس قامت خمیده زنی که رنج روزگار ان را پیر کرده بود پدیدارشد
بتول باورنمیکرد این پیرزن قدخمیده ,ماه بی بی ست!!
آخرروزگار باتوچه کرده که اینچنین فرتوت شدی؟!
ماه بی بی بادیدن دخترش با بیماری عیان در چهره وطفلی در شکم ,بهتش زده بود وکوچکترین حرکتی نمیکرد,انگار زمان ایستاده بود………
بتول با کمک عزیز ارام به زیر امدو خودرابه آغوش مادر انداخت وداغی آغوش دختر,ماه بی بی را ازبهت بیرون کشید,وچشمها بود که میجوشید.....اشک چشم مادر بر صورت دختر میریخت وداغی اشک دختر روی مادر را گرم میکرد.
پا به درون اتاق گذاشتند,همه چیز مثل قبل بود اما انگار چیزی ,یاکسی کم بود.فضای خانه دلگیر وساکت بود.
ماه بی بی عباس رابه سینه فشرد واز دیدارناگهانی واوضاع زندگی دخترش جویاشد.
ولی فکربتول درپی دیدار پدر بود درهمین هنگام در رازدند,دخترک بیچاره به گمان اینک پدرش است بدون توجه به ضعف وتب بدنش از جا پرید ودرراگشود
اما پشت درپسرک نوجوانی,بود که چهره اش بی شباهت به عبدالله نبود
جلال پسر کبری امده بود تاشب کنار ماه بی بی باشد وبا دیدن خاله وخانواده اش به سرعت به طرف خانه خودشان راهی شد تا این خبر مسرت بخش رابه مادرش بدهد...
ادامه دارد
نویسنده.....حسینی
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت65
🔹 نتیجه از دست دادن دوستان
💠 فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ
✅ حکمت ۶۵ نهج البلاغه درباره غربتی است که به واسطه از دست دادن دوستان ، بر انسان عارض می شود.
🔰 مولا علی (علیه السلام) در نهج البلاغه شریف ، چهار دلیل برای غربت بیان می کنند ؛
1⃣ اول فقر ؛
🔻 که در حکمت ۵۶ فرمودند :
« الْفَقْرُ فِي الْوَطَنِ غُرْبَةٌ »
" انسان در وطنش باشد، اما فقیر باشد ؛ غریب است."
2⃣ دوم : تنگدستی ؛
فرق تنگدستی با فقر این است که فقر نداری مطلقی است که انگار ستون فقرات انسان را دارد می شکند ، اما تنگدستی، داشتن اما کمتر از آن مقداری است که نیاز انسان و حاجت انسان را روا بکند.
🔻 حضرت در مورد تنگدستی هم در حکمت ۳ فرمودند : « الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ »؛
"انسان تنگدست در شهر خودش هم غریب است."
3⃣ سومین عامل غربت را نداشتن دوست معرفی کردند ؛
🔻 مولا در نامه ۳۱ می نویسند :
« الغَريبُ مَن لَم يَكُن لَهُ حَبيبٌ » ؛
"غریب واقعی کسی است که دوستی ندارد."
4⃣ و آخری هم آن چیزی است که در حکمت ۶۵ می خوانیم که فرمود :
« فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ »
"از دست دادن دوستان ، غربت می آورد."
و درباره این غربت هم مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۲۲۱ ، کسی را که دارد از دنیا می رود و دوستان خودش را ترک می کند ، مبتلا می دانند و می فرمایند که وقتی شخص مشرِف به موت می شود ، حالا دیگر فراق دنیا و ترک دوستان یک غصّه بزرگی را عارض می کند.
🔻 یا در نامه ۳۱ ، حضرت می فرمایند که وقتی نگاه می کنی به کسانی که قبل از تو بودند و از این دنیا رفتند ، این سؤال را از خودت بپرس که اینها از کجا به کجا رفتند ؛ بعد می فرماید :
« قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا دِيَارَ الْغُرْبَةِ »؛
" اینها از بین دوستان منتقل شدند و در دیار غربت جایگزین شدند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اینکه اصلاحاتیها دارن مثل مردم کف جامعه مطالبهی معیشتی میکنن رو یه پیشرفت بزرگ میدونم
🔻تو دورهی روحانی دغدغههاشون طوری بود که هر لحظه نگران بودیم واسه آزادی همجنسبازی و ازدواج با حیوانات شورش کنن!
@Emam_kh
⁉️برداشتن سکه درون نجاست،
مصداق کار فرهنگی در اینستاگرام!!😳
⏪تصویر چپ: اثر نگاه حرام !
⏩تصویر راست : نمایش برهنگی !
🔷آیتالله سید جواد حیدری میفرمایند:
♦️به اجداد طاهرینم قسم، برای هر نگاه به نامحرم انسان را دو هزار سال نگه میدارند!!
من میگم ۶ ماه !! آیا طاقتشو داریم‼️
‼️وقتی بخاطر دیدن چند حدیث و روایت و کار مثلاً فرهنگی اینستاگرام رو باز میکنی، ناخواسته نگاه حرام هم میره تو پرونده اعمالت!!
❌خوب بعدش برای دیدن همون تصاویر (تازه اگه دنبالشو نگیری و ادامه ندی!!! )باید استغفار و طلب عفو کنی از خدا !
❌آدم عاقل هرگز از داخل نجاست سکه بر نمی داره!
🛑دقیقا کار فرهنگی تو اینستاگرام این حالت رو داره!
‼️تلنگر خدمت شما بچه انقلابی که تو فحشا گرام کار ارزشی نشر و آدرس میدی! و مسئولین گرامی !!
#اینستاگرام_رسانه_شیطان
#حذف_بد_افزارهای_صهیونیستی
@Emam_kh
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏دشمن برای ما دست و کف میزنه و هورا میکشه.....
😴بخاطر این غفلت من و تو!
‼️آینده هولناک ، خبر دهشتناک ، فنته بزرگ روی زمین ...
⚠️صحبتهای مهم استاد عباسی ولدی در رویداد هم آهنگ
#ابر_بحران_جمعیت
#فرزند_آوری
#محسن_عباسی_ولدی
@Emam_kh
📔 رفع درد زانو
☘ یک قاشق غذاخوری سرکه سیب و همان مقدار روغن زیتون را با هم مخلوط کنید و روزی دوبار زانو را ماساژ دهید، این کار را باید تا رفع درد تکرار کنید.
.
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
شيريني_صدفي 🥯 😋
🔸١٧٠گرم كره را با ٨٠گرم پودر قند با همزن كامل زده،تا سبك و نرم شود،يك عدد تخم مرغ اضاف كرده،و كمي وانيل،همزده،در آخر ٢٥٠گرم آرد الك شده اضافه كرده،
مواد را داخل قيف ريخته،در سيني فر،شكوفه زده با خلال پسته تزيين كرده،براي ٢٥الي بيست دقيقه داخل فر با دماي ١٧٠درجه ميگذاريم.
بعد از اماده شدن و سرد شدن شيريني ها،روي يكي از انها كمي نوتلا(شكلات صبحانه)ميماليم،سپس يك شيريني ديگر روي ان قرار ميدهيم
برای طعم نسکافه ای هم کافیه موادو در انتهای کار دو قسمت کنید،یک ق چ نسکافه رو با یک ق غ ابجوش مخلوط کنید و به مواد شیرینی اضافه کنید میتونید میزان بیشتری نسکافه اضافه کنید