eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
17.1هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻دنیای خیال🔻 ✍ بسیاری از ماها بر اساسِ زندگی می‌کنیم. غرق در خیالات هستیم. یه کلمه‌ای تو قرآن داریم که چند بار تکرار شده:👈 «يَحْسَبُونَ‏». يَحْسَبُونَ‏👈 یعنی پیش خودشون خیال می‌کنند که...، پیش خودشون حساب می‌کنند که...، فکر می‌کنند که...، گمان می‌کنند که... 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (اعراف/۳۰) 👈 می‌کنند راهی که میرن درسته. دارن اشتباهی میرن، امّا خیال می‌کنند درست میرن و هدایت شده‌ هستند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ (مجادله/۱۸) 👈 می‌کنند کسی هستند، امّا هیچی نیستند. 🕋 ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا، وَ هُمْ «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف/۱۰۴) 👈 سعی و تلاش و زحماتشون در زندگی دنیا گم و نابود شده، و از بین رفته، امّا می‌کنند که کارهای خوبی انجام دادند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ، نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ، بَل لَّا یَشْعُرُونَ. (مومنون/۵۵و۵۶) 👈 می‌کنند اینهمه مال و اموال و اولادی که بهشون دادیم، برای اینه که میخوایم درهای خیرات رو با سرعت به روشون باز کنیم؟! فکر می‌کنند به نفعشونه. نمی فهمند که اینا همه برای امتحانشون هست. حتّی یه جا می‌فرماید: 🕋 یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا (نساء/۶۰) 👈 فکر می‌کنند ایمان دارند، به زغم و گمان خودشون ایمان دارند، می‌کنند، ولی در واقع ایمان ندارند.. خلاصه این یه اقیانوسی است، که خیلی‌ها توش غرق شدند.👈 ... ✔ یکی خیال میکنه پسر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه دختر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه حق با خودشه و بقیه همه اشتباه می‌کنند.. ✔ یکی خیال می‌کنه این ازدواج به نفعشه، و اگر با فلان دختر یا فلان پسر ازدواج کنه خوشبخته.. ✔ یکی خیال میکنه فلان مدرک نجاتش میده.. ✔ یکی خیال میکنه فلان شغل رو داشته باشه تمومه... ✔ یکی خیال میکنه فلان رفیقش به دردش میخوره.. ✔ یکی خیال میکنه فلان کشور بره، دیگه نونش تو روغنه.. 😴🙄🤔 خیال.. خیال.. خیال... ❌ سعی کنیم از این خواب و خیالها بیدار بشیم.. و تو دنیای واقعی زندگی کنیم.. 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
✍️ قسمت_بیست_و_یکم 💠 در را که پشت سرش بست صدای مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. 💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمی‌زند زیرا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه می‌زد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمی‌گشت. 💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و می‌ترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم. پس از یک روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از برای حیدر ضعف می‌رفت. 💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود. گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل می‌کردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش می‌چکید. 💠 چند روز از شروع می‌گذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملاً از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام می‌داد در شرایط عملیات نمی‌تواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. 💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را می‌لرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم می‌خواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، می‌خوای باهاش حرف بزنی؟» 💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بی‌خبرم! انگار صدایم هم از در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظه‌ای سکوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای که از درد فریاد کشید. 💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد می‌تونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!» احساس نمی‌کردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به‌جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می‌آمد که به حالت خفگی افتادم. 💠 ناله حیدر همچنان شنیده می‌شد، عزیز دلم درد می‌کشید و کاری از دستم برنمی‌آمد که با هر نفس جانم به گلو می‌رسید و زبان عدنان مثل مار نیشم می‌زد :«پس چرا حرف نمی‌زنی؟ نترس! من فقط می‌خوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!» از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای که در گوشی می‌پیچید و عدنان می‌شنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت می‌برم!» 💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر منه و خونش حلال! می‌خوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. جانی که به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. 💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. پیشانی‌ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا می‌زدم و دلم می‌خواست من جای او بدهم. 💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال می‌کردند سرم اینجا شکسته و نمی‌دانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته جانم شده بود. 💠 ضعف روزه‌داری، حجم خونی که از دست می‌دادم و عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن‌عمو هر سمتی می‌رفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا کنند و من می‌دیدم درمانگاه شده است... ادامه_دارد ✍️نویسنده: فاطمه_ولی_نژاد
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه78سوره بقره 🌷 وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْکتاَِبَ إِلَّا أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ 🌷 ترجمه:و بعضى از آنان (یهودیان)، افراد درس ناخوانده اى هستند كه كتاب خدا را جز خیالات و آرزوهاى خود نمى دانند، آنها تنها پایبند گمان خویشند. 🌸 منظور از افراد درس ناخوانده در این آیه بعضی از عوام یهود كه از محتواى كتاب آسمانى خبرى نداشتند، با آرزو و خیال زندگى مى كردند.آنها فكر مى كردند كه ، نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا هستند و به جهنّم نمى روند و اگر مجازاتى هم براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست. 🔸 امیون:افراد درس ناخوانده مانند کسی که تازه از شکم مادر متولد شده است. 🔸 امانی:آرزوهای و باطل 🔹 پیام های آیه78سوره بقره🔹 ✅ باید جامعه ى خود را شناخت و با افكار و عقاید حاكم بر مردم زمان خود، آشنا بود. «و منهم اُمیّون» ✅ با وجود كتاب و ، باید براى دستیابى به كتاب حقّ، همه تلاش كنند تا مورد انتقاد قرار نگیرند. «و منهم اُمیّون لایعلمون الكتاب» ✅ بى سوادى وناآگاهى، زمینه ى رشد خیالات وآرزوهاى نابجاست. «امیّون... امانى» ✅ در ، پیروى از گمان و خیال ممنوع است. «ان هم الاّ یظنّون» تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻دنیای خیال🔻 ✍ بسیاری از ماها بر اساسِ زندگی می‌کنیم. غرق در خیالات هستیم. یه کلمه‌ای تو قرآن داریم که چند بار تکرار شده:👈 «يَحْسَبُونَ‏». يَحْسَبُونَ‏👈 یعنی پیش خودشون خیال می‌کنند که...، پیش خودشون حساب می‌کنند که...، فکر می‌کنند که...، گمان می‌کنند که... 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (اعراف/۳۰) 👈 می‌کنند راهی که میرن درسته. دارن اشتباهی میرن، امّا خیال می‌کنند درست میرن و هدایت شده‌ هستند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ (مجادله/۱۸) 👈 می‌کنند کسی هستند، امّا هیچی نیستند. 🕋 ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا، وَ هُمْ «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف/۱۰۴) 👈 سعی و تلاش و زحماتشون در زندگی دنیا گم و نابود شده، و از بین رفته، امّا می‌کنند که کارهای خوبی انجام دادند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ، نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ، بَل لَّا یَشْعُرُونَ. (مومنون/۵۵و۵۶) 👈 می‌کنند اینهمه مال و اموال و اولادی که بهشون دادیم، برای اینه که میخوایم درهای خیرات رو با سرعت به روشون باز کنیم؟! فکر می‌کنند به نفعشونه. نمی فهمند که اینا همه برای امتحانشون هست. حتّی یه جا می‌فرماید: 🕋 یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا (نساء/۶۰) 👈 فکر می‌کنند ایمان دارند، به زغم و گمان خودشون ایمان دارند، می‌کنند، ولی در واقع ایمان ندارند.. خلاصه این یه اقیانوسی است، که خیلی‌ها توش غرق شدند.👈 ... ✔ یکی خیال میکنه پسر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه دختر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه حق با خودشه و بقیه همه اشتباه می‌کنند.. ✔ یکی خیال می‌کنه این ازدواج به نفعشه، و اگر با فلان دختر یا فلان پسر ازدواج کنه خوشبخته.. ✔ یکی خیال میکنه فلان مدرک نجاتش میده.. ✔ یکی خیال میکنه فلان شغل رو داشته باشه تمومه... ✔ یکی خیال میکنه فلان رفیقش به دردش میخوره.. ✔ یکی خیال میکنه فلان کشور بره، دیگه نونش تو روغنه.. 😴🙄🤔 خیال.. خیال.. خیال... ❌ سعی کنیم از این خواب و خیالها بیدار بشیم.. و تو دنیای واقعی زندگی کنیم.. 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
🌸🍃﷽🌸🍃 🔻دنیای خیال🔻 ✍ بسیاری از ماها بر اساسِ زندگی می‌کنیم. غرق در خیالات هستیم. یه کلمه‌ای تو قرآن داریم که چند بار تکرار شده:👈 «يَحْسَبُونَ‏». يَحْسَبُونَ‏👈 یعنی پیش خودشون خیال می‌کنند که...، پیش خودشون حساب می‌کنند که...، فکر می‌کنند که...، گمان می‌کنند که... 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ (اعراف/۳۰) 👈 می‌کنند راهی که میرن درسته. دارن اشتباهی میرن، امّا خیال می‌کنند درست میرن و هدایت شده‌ هستند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ‏ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ (مجادله/۱۸) 👈 می‌کنند کسی هستند، امّا هیچی نیستند. 🕋 ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا، وَ هُمْ «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا (کهف/۱۰۴) 👈 سعی و تلاش و زحماتشون در زندگی دنیا گم و نابود شده، و از بین رفته، امّا می‌کنند که کارهای خوبی انجام دادند. 🕋 «يَحْسَبُونَ‏» أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ، نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ، بَل لَّا یَشْعُرُونَ. (مومنون/۵۵و۵۶) 👈 می‌کنند اینهمه مال و اموال و اولادی که بهشون دادیم، برای اینه که میخوایم درهای خیرات رو با سرعت به روشون باز کنیم؟! فکر می‌کنند به نفعشونه. نمی فهمند که اینا همه برای امتحانشون هست. حتّی یه جا می‌فرماید: 🕋 یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا (نساء/۶۰) 👈 فکر می‌کنند ایمان دارند، به زغم و گمان خودشون ایمان دارند، می‌کنند، ولی در واقع ایمان ندارند.. خلاصه این یه اقیانوسی است، که خیلی‌ها توش غرق شدند.👈 ... ✔ یکی خیال میکنه پسر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه دختر بهتره... ✔ یکی خیال میکنه حق با خودشه و بقیه همه اشتباه می‌کنند.. ✔ یکی خیال می‌کنه این ازدواج به نفعشه، و اگر با فلان دختر یا فلان پسر ازدواج کنه خوشبخته.. ✔ یکی خیال میکنه فلان مدرک نجاتش میده.. ✔ یکی خیال میکنه فلان شغل رو داشته باشه تمومه... ✔ یکی خیال میکنه فلان رفیقش به دردش میخوره.. ✔ یکی خیال میکنه فلان کشور بره، دیگه نونش تو روغنه.. 😴🙄🤔 خیال.. خیال.. خیال... ❌ سعی کنیم از این خواب و خیالها بیدار بشیم.. و تو دنیای واقعی زندگی کنیم.. 🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه_78_سوره_بقره 🌷 وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْکتاَِبَ إِلَّا أَمَانِىَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ 🌷 ترجمه:و بعضى از آنان (یهودیان)، افراد درس ناخوانده اى هستند كه كتاب خدا را جز خیالات و آرزوهاى خود نمى دانند، آنها تنها پایبند گمان خویشند. 🌸 منظور از افراد درس ناخوانده در این آیه بعضی از عوام یهود كه از محتواى كتاب آسمانى خبرى نداشتند، با آرزو و خیال زندگى مى كردند.آنها فكر مى كردند كه ، نژاد برتر و فرزندان و محبوبان خدا هستند و به جهنّم نمى روند و اگر مجازاتى هم براى آنان باشد، چند روزى بیشتر نیست. 🔸 امیون:افراد درس ناخوانده مانند کسی که تازه از شکم مادر متولد شده است. 🔸 امانی:آرزوهای و باطل 🔹 پیام های آیه78سوره بقره🔹 ✅ باید جامعه ى خود را شناخت و با افكار و عقاید حاكم بر مردم زمان خود، آشنا بود. «و منهم اُمیّون» ✅ با وجود كتاب و ، باید براى دستیابى به كتاب حقّ، همه تلاش كنند تا مورد انتقاد قرار نگیرند. «و منهم اُمیّون لایعلمون الكتاب» ✅ بى سوادى وناآگاهى، زمینه ى رشد خیالات وآرزوهاى نابجاست. «امیّون... امانى» ✅ در ، پیروى از گمان و خیال ممنوع است. «ان هم الاّ یظنّون» سوره بقره آیـ🦋ـه(۷۸) وَمِنْهُمْ = و (عده اي ) از آنها أُمِّيُّونَ = بی سوادانی هستند که لَا يَعْلَمُونَ = نمی دانند الْكِتَابَ = کتاب را إِلَّا أَمَانِيَّ = مگر آرزوهایی وَإِنْ هُمْ = و نیستند ایشان إِلَّا يَظُنُّونَ = مگر( به پندارهایشان ) گمان می برند 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺