‼️واجبات تکبیرة الاحرام:
🔷 تکبیرة الاحرام را باید طوری بخواند که تلفظ به آن محسوب شود، و نشانهی آن این است که خودش بتواند آنچه را میخواند و بر زبان جاری میکند – اگر دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نیست – بشنود.
🔷 تکبیرة الاحرام را باید به عربی صحیح بگوید، و اگر ترجمهی فارسی آن را بگوید یا آن را به عربی غلط بگوید – مثلاً های الله را با فتحه بگوید و یا امثال آن – صحیح نیست.
📕منبع: رساله آموزشی امام خامنهای
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت سیوهشتم
بهت زده به جمع نگاه کرد و سپس پرسشگر به آقاجون ...
نفسم در سینه حبس شده بود ...
بالا نمیامد ...
نگاهش که به حاج کاظم خورد طوفانی شد ...
سلامی کرد و دست داد با هدي که بدرقه اش رفته بود ...
کتش را به هدي سپرد و با همان چشمانی که رنگ خون گرفته بود زودتر از ساحل کنار من نشست ...
لبم را گاز گرفتم ...
آرام گفتم ...
- این چه کاریه پسرعمه ...
سرش را به سمتم خم کرد ...
- سیس...
سسس محیا ...
فقط خفه شو ...
جو هنوز با آمدنش سنگین بود انگار ...
دستانم را باهم گره زدم ...
آقاجون مجلس رو به دست گرفت و شروع به صحبت به حاج کاظم کرد ...
با استرس به صورتش خیره شدم...
نگاهم کردعمیق انقدر که به عمق جانم نفوذ کرد نگاهش...
در نگاهش انگار هیچ چیزي نبود ...
فقط خیره ام شده بود ...
و آبرو نزاشتیم انگار براي آقاجون ...
با صداي هدي که با حرص امیر عباس را صدا میزد به خودش آمد و نگاه گرفت...
- آقا عباس یه لحظه میاین اینجا ؟؟؟ نیم نگاهی به من کرد دوباره ...
از جا بلند شد و به سمت هدي رفت ...
و من جرئت نداشتم حتی به نگاه تیز آقا جون نگاه کنم...
حاج کاظم رو به آقا جون کرد ...
- حاجی اگه اجازه بدي این دوتا جوون برن باهم صحبت کنن...
آقا جون سري تکان داد و گفت...
- شما مختاري حاج کاظم ...
امیر عباس سینه صاف کرد ...
- اگه اجازه بدید من با آقا محمدامین یه صحبتی داشته باشم ...
و من قلبم ایستاد ...
بلند شد از جایش و به دنبال امیر عباس داخل حیاط رفتند ...
تمام ده دقیقه اي که با امیر عباس داخل حیاط بودند هیچ کس نفسش در نمی آمد ...
حتی آقا جون و محسن...
از در که داخل آمدند صورت محمدامین سرخ سرخ بوداما از چهره ي امیر عباس هیچ چیز معلوم نبود ...
سرش را پایین انداخت و رو به آقاجون گفت...
- شرمنده حاجی ولی تو مرام من دست گذاشتن رو ناموس مردم نیست ...
با اجازه و به خانواده اش دستور رفتن داد ...
خانواده ي حاج کاظم رفتند و همه بهت زده به امیر عباس نگاهم میکردند ...
رو به آقاجون کرد ...
- آقاجون احترامت واجب اما گفته بودم خواستگار نیاد ...
گفته بودم محیا هنوز زنمه و باز گوش ندادین ...
، با حرفش مادر توي صورتش کوبید و چهره ي محسن سرخ شد ...
.آقاجون هم معلوم بود از چهره اش چقدر غمگین و عصبی است ...
- بسه امیر عباس ...
محسن دست روي شانه ي محسن گذاشت ...
- داداش تو که محیا رو میخواستی چرا زن گرفتی ؟؟؟ به اون دختر نگاه کن ...
خیره ي هدي شدم که روي مبل نشسته بود و دستش را روي سرش گذاشته بودو چادرش که معلوم
بود اصلا سر کردنش را بلد نیست روي شانه اش افتاده بود ...
نگاهی گذرا به هدي کرد ...
و به محسن خیره شد ...
- محیا از اولش زن من بود محسن ...
محسن میان حرفش پرید ما صیغه رو فسخ کردیم یادته که داداش ؟؟؟ قرار بو هرکی بره سی زندگی خودش...
- اما من قبول نکردم محسن .. من راضی نبودم ...
به احترام آقاجون اومدم باهاتون ...
آقا جون از جا بلند شد ...
و انگار چند سال پیرتر شده بود ...
- راست میگه ...
محیا هنوز زنشه ...
من اشتباه کردم...
امیر عباس رو به همه کرد با اجازه ي آقاجون تا آخر هفته محیا رو عقدش میکنم ...
مادر غش کرد و عمه توي صورتش کوبید ...
وبقیه انگار هنوز تو شوك بودند ...
عمو مجید سمت امیر عباس رفت ...
- این چه حرفیه امیر عباس...
تو زنت اونجا نشسته ...
امیر عباس میان حرف دایی جانش آمد ...
میدونم دایی جون ...
اونم همه چیزو میدونه ...
محیاهم همینطور ...
همه انگار خفه شده بودند
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
✨بسم اللّه الرّحمن الرّحیم✨
🌹شرح #حکمت8
🔴 قسمت دوم
🔰 حضرت در ادامه (خطبه ۱ ) می فرمایند: «آسمان پايين را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سَقفی استوار و بلند قرار داد، بی آنکه نيازمند به ستونی باشد يا ميخ هايی که آنها را استوار کند. آنگاه فضای آسمان پايين را به وسيله نور ستارگانِ درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغی روشنايی بخش (خورشيد) و ماهی درخشان در مدارِ فَلَکی گردان و برقرار و سقفی متحرّک و صفحه ای بی قرار، به جريان انداخت.» ؛ این از خلقت آسمانها.
🔻2. خلقت فرشتگان: موضوع دیگری که از ویژگیها و شگفتی های مخلوقات الهی حضرت به آن اشاره فرموده است، خلقت فرشتگان است. در خطبه اول نهج البلاغه میخوانیم: « سپس آسمان های بالا را از هم گُشود و از فرشتگان گوناگون پُر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجده اند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و يارای ايستادن ندارند و گروهی در صف هايی ايستاده اند که پراکنده نمی شوند و گروهی همواره تسبيح می گويند و خسته نمی شوند و هيچ گاه خواب به چشمان شان راه نمی يابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمی گردد، بدن های آنان دچار سُستی نشده و آنان دچار بی خبریِ برخاسته از فراموشی نمی شوند. برخی از فرشتگان، امينان وحی الهی و زبان گويای وحی برای پيامبران می باشند، که پيوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان و جمعی ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند. بعضی از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته و گردن هاشان از آسمان فراتر و ارکان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوش هايشان استوار است، برابر عَرش خدا ديدگان به زير افکنده و در زير آن، بال ها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها که در مراتب پايين تری قرار دارند، حجابِ عِزّت و پرده های قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وَهم و خيال، در شکل و صورتی نمی پندارند و صفات پديده ها را بر او روا نمی دارند؛ هرگز خدا را در هیچ جايی محدود نمی کنند و نه با همانند آوردن به او اشاره می کنند».
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✅ امام خامنهای روحی فداه❤️
نقش کتاب یک نقش بیبدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد. ۱۳۹۷/۰۲/۲۱
#روز_کتاب_و_کتاب_خوانی
#کتاب_بخونیم☘
@Emam_kh
🔴 گرگ های همیشگی !!
🔹تصویر بالا مربوط به ادای احترام سفرای آمریکا و کانادا نسبت به سربازان کشته شده جنگ جهانی دوم در عراق است!!!
این یعنی از نظر نمایندگان رسمی این کشورها ، اشغال جنایتکارانه عراق اشتباه نبوده که هیچ برای سربازان این اشغالگری هم مراسم یادبود و احترام برگزار می کنند !!
با این حال یک عده خائن یا در بهترین حالت ساده لوح ، جنایات این وحشی ها را فراموش کرده و این گرگ ها را متمدن و جنتلمن و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر و حتی در برخی موارد دلسوز مردم دنیا می دانند!!!
✍"قاسم اکبری"
@Emam_kh
⭕️ -تامین ۱۶۰میلیون دز واکسن
-پیوستن به شانگهای
-تسهیل تجارت و سرعت دادن به ترخیص کالاهای گمرکی
- ۱۰سفر استانی و بازدید میدانی
-کاهش قیمت سیمان
-عدم استقراض از بانک مرکزی
-کاهش چندهزار میلیاردی خلق پول
این فقط ۱۰۰ روز از دولت رئیسی بود توی خرابهای که روحانی تحویلش داد!
از همه مهتر ۱۰۰ روز بدون روحانی رو پشت سر گذاشتیم😂
@Emam_kh
وعده 100 روزه ؛ نعل وارونه
🔹اقتصاد ما بیش از آنکه از تحریمهای خبیثانه دشمن آسیب ببیند، از سوءتدبیر برخی مدیران آسیبدیده و اکنون که تحولات مثبتی در سه قوه پدید آمده، حجت بر مسئولان تمام است تا با همت و تدبیر و عقلانیت انقلابی، تدریجا نابسامانی اقتصاد را به سامان و رونق تغییر دهند.
♦️کارهای موقت و مسکّنوار برای کاهش فشار اقتصادی، حتما ضروری است. اما اهل انصاف و خرد انتظار ندارند همه نتایج تلخ سوءتدبیرهای هشت ساله، مثلا در صد روز و دویست روز برطرف شود.
🔹البته اشرافیت سیاسی و رسانهای پرهیاهویی را هم سراغ داریم که خود را به نادانی زدهاند و میگویند «صد روز اول دولت رئیسی در حال سپری شدن است، چرا اقتصاد رونق نگرفت و تورم مهار نشد؟»
♦️باید آینهای پیش روی این جماعت گذاشت و گذشته تلخی را که با معجونی از «شتابزدگی و تاخیر، وعدهدرمانی و خُلف وعده، نمایش در باغ سبز و رفع مسئولیت خود» ساختند، به یادشان آورد.
🔹21 فروردین 96، وقتی خبرنگاران در نشست مطبوعاتی پرسیدند؛ «شما هنگام کاندیداتوری در سال 92 وعده داده بودید مشکلات اقتصادی را در عرض صد روز حل میکنید، اما اسفند گذشته اعلام کردید مشکلات تا ۴۰ سال دیگر نیز حل نمیشود»، آقای روحانی پاسخ داد:
♦️«من هرگز نگفتم مشکلات اقتصادی را تا صد روز حل خواهم کرد. اعلام کردم تا پایان صد روز گزارش خود را ارائه میدهم. [با پوزخند] آن کسی که یک شبه عمل میکرد، یکی دیگر بود، ما نبودیم... فقط یک آدم بیعقل میتواند بگوید مشکلات را در صد روز حل میکنم. مشکلات اقتصادی 100 سال دیگر هم حل نمیشود»!
🔹اما هم او یک ماه بعد هنگام ضبط برنامه تبلیغات انتخابات در سیما، مجدداً وعده داد: «درباره رونق اقتصادي، يک برنامه صد روزه هم خواهم داشت که اعلام ميکنم»!
♦️البته پس از انتخابات 96، مجددا 14 بازه زمانی 100 روزه آمد و رفت، اما نه خبری از وعده جدید شد و نه اشرافیت سیاسی- رسانهای که امروز زباندرازی میکنند، پرسیدند سرنوشت دوباره وعده صد روزه چه شد؟!
#محمد_ایمانی
@Emam_kh