eitaa logo
|عطرمشکاتـــ
1.5هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
107 فایل
اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج:)🌱 برای‌‌ِآمدنت تمامِ‌مردمِ‌شهررا دعوت‌گرفته‌ام‌! چرانمی‌آیی‌؟ انتقادات‌وپیشنهاداتتو‌ناشناس‌بگو:) : payamenashenas.ir/موسسه عطر مشکات ادمین: @Ghorbat1190 "موسسه‌عطرمشکات‌و‌بنیادمهدی‌موعودعج‌استان‌همدان"
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
مولاجان زمان؛ مثل برق می گذرد و برای رسیدن به تو، سر از پا نمی شناسد؛ و من در انتظار طلوعت، ترک میکنم هر گناهی را، به امید پاک بودنم در لحظه ی دیدار ... @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 معنی چشم‌انتظاری ❤️ مادرِ شهید بود؛ شهیدِ مفقودالاثر. از بنیاد شهید واسش دعوت‌نامهٔ سفر به مکه فرستادن، قبول نکرد. دعوت‌نامهٔ سفر به کربلا فرستادن، قبول نکرد. حتی دعوت‌نامهٔ سفر به مشهد رو هم قبول نکرد. ❓ بهش گفتن: چیزی شده مادر؟ نکنه از ما ناراحتی؟ 🔰 گفت: شماها نمی‌دونید چشم انتظاری یعنی چی. من با نگرانی تا سرِ کوچه میرم که نکنه یه وقت پسرم برگرده و من نباشم! 💢 با خودمون صادق باشیم! چشم انتظاری ما هم این شکلی هست؟! @Etr_Meshkat
8⃣1⃣ حسن بن مثله از حضرت مهدی نقل می کند... @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اصلاح مدیریت در خانواده و جامعه) | جلسه سوم| دلیل اهمیت و اولویت موضوع خانواده در آخرالزمان  3-18. صهیونیست ها از دو چیز خیلی بدشان میآید: 1. پولدار شدن مردم 2 .تقویت خانواده صهیونیست ها از دو چیز خیلی بدشان می‌آید و هرکسی در این دو موضوع فعال بشود، او را تخریب یا نابودش میکنند! یک موضوع این است که بگویید »مردم باید پولدار بشوند، چرا باید بیشترِ ثروت ها و پول ها در اختیار صهیونیست ها باشد؟!» چون اگر بنا باشد بشریت قدرتمند و پولدار باشد، پس آنها از چه کسی سواری بگیرند؟!  موضوع دیگری که برای صهیونیستها خیلی مهم است، موضوع خانواده است. اگر کسی بخواهد در جهت تقویت و استحکام خانواده ها در جامعه قدمی بردارد، به شدت علیه او اقدام میکنند، درحالیکه یهودی ها خودشان، مقید به خانواده هستند و در کشورهای غربی، همه میدانند که مستحکم ترین خانواده ها را عمدتا همین یهودی ها دارند. هالیوود که در جهان، فساد ایجاد کرده است توسط چه کسانی اداره میشود؟ توسط صهیونیستها. اما همین صهیونیستها که همه را فاسد و خانواده‌ها را مضمحل میکنند، خودشان خانواده های بسیار خوب و مستحکمی دارند. البته نمیخواهم بگویم که آنها ایده‌آل هستند، ولی بنیاد خانواده را مستحکم نگه می‌دارند چون میخواهند بر همه ابناء بشر در عالم تسلط پیدا کنند، لذا باید خودشان قوی باشند. اما برای بقیه جوامع، نسخه دیگری مینویسند تا خانواده را نابود و آن ها را تضعیف کنند که بتوانند بر آنها مسلط شوند.در روایات ما که علائم فساد قبل از ظهور را بیان کرده است، چرا این قدر خانواده را متلاشی و مضمحل نشان میدهند؟ وقتی دلیل این را بفهمیم، آن وقت به دلیل اهمیت خانواده در آخرالزمان هم پی میبریم. @Etr_Meshkat
ذکر افضل بعداز ذکر واجب رکوع و سجده ای @Etr_Meshkat
📚 (عهد و پیمان با خدا و امام عصر علیه السلام) 18. ادامه داستان از نوشته های ابوالفضل_2 مقابل مان سربازان مسلح در لباس  بازرگان و گرداگردمان محافظان ویژه ی قصر حاکم، دست به شمشیر بردیم  و در یك چشم  به هم زدن تنی چند از آنان را هلاك كردیم، ولی قدرت آنان بیشتر بود و بیم خدعه ای دیگر نیز می رفت. بناچار دو كشته برجای گذاشته و به بیابان زدیم. آن قدر در دل كویر تاختیم كه دشمن از تعقیب مان ترسید. یقین داشتیم كه با بازگشت مان به كام مرگ خواهیم رفت پس راهی جز پیشروی در كویر را نداشتیم و بی امان تا قلب صحرا پیش رفتیم… آذوقه ها تمام شد و ما زمین گیرِ كویر بی رحم شده بودیم. سه روز در آن سرزمینِ برهنه بدون آب ونان به سربردیم، تشنگی و گرسنگی بر ما فشارآورد. چنان کار بر ما مشكل شد؛ كه اگر كسی جامی پراز زهر می یافت؛ برای رفع عطش سر می كشید. راه زیادی آمده بودیم و اگر می خواستیم به جای اول هم برگردیم؛ بین راه تلف می شدیم. خستگی، سرگردانی، حیرت و یاس بر ما هجوم آورد. فرشمان كویر تفته بود و خورشید هم آتشِ خشم بر سرمان می پاشید. سومین ظهر داشت فرا می رسید. همه بر زمین ریخته بودیم. و اسب های بیچاره را به زور ایستاده می داشتیم تا از اندك سایه ی زیر شكم هاشان بهره گیریم.  و چه بیهوده بود؛ بدن ها سوخته و پوست ها برآمده. ضعف تمام وجودمان را فرا گرفته بود و در این واویلا خواب امانم را برید و پلك ها بهم شد و دیگر هیچ نفهمیدم. وضع خواب همین است، این ما نیستیم كه می خوابیم خواب ما را در خود می كشد آخر ما نمی خوابیم به خواب مان می برند. آن قدرتی كه ما را می چرخاند و حالی به حالی می كند خواب را بر ما مسلط می كند، به صدای هوهوی طوفانِ شدیدِ كویری، چشم گشودم؛ همه ی دوستانم رفته بودند شاید رفته بودند. شاید هم بودند ومن آن ها را نمی دیدم و یك باره همه جا تاریك شد. تمام وجودم را هراس فرا گرفت، چنین باد وحشتناكی هرگز ندیده بودم. از دور و از میان آن باد و خاک دو سوار به تاخت جلو آمدند و در یك چشم به هم زدن، مرا بر پشت اسب نشانده و حركت کردند. و من ازهوش رفتم. فقط گاهی جملاتی از آن دو را می شنیدم:  حالا وقت تلافی است…  باید پاسخ عمل خود را بدهد…  به زودی خواهد فهمید… از شدت گرما به هوش آمدم. آتش سوزانی گرداگردم را فرا گرفته بود و من در غل و زنجیر برزمین افتاده بودم. تقاضای آب می كردم و در مقابلم شلاق به دستی تنومند با هیبتی مخوف ایستاده بود و با نیش خند به یادم می آورد:  یادت می آید صدای گریه ی كودكی كه مادرش را پیش چشمانش كشتی  و خیمه اش را به آتش كشیدی و قهرمانانه هستی آنها را به یغما بردی؟  به یاد داری وقتی با دوستانت به قبیله ای شبیخون زدی و كاری كردی كه جز تلی از خاكستر چیزی از آن ها نماند؟  به یاد داری… او می گفت و من می گریستم. اما ناگهان لحن سخن عوض شد، مرا آب نوشاند و ادامه داد:  اما تو در طول عمرت، دو بار از مظلوم دفاع كردی و یك بار هم پدرت از عمق جان تو را دعا كرد و نیز بر مظلومیت سیدالشهداء  همیشه  می گریستی و حالا من … با همهمه ی دوستانم چشم باز كردم و مضطرب و نگران دور و برم  را نگاه كردم. از آتش و مردِ تنومند خبری نبود و حرف آن مرد هم ناتمام ماند و همه را دیدم كه از شدت گرما، بی رمق از پا در آمده بودند. @Etr_Meshkat
هدایت شده از |عطرمشکاتـــ
AUD-20201002-WA0003.mp3
3.62M
یک نفر مانده از این قوم که بر می گردد ...🤲❤️ @Etr_Meshkat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا