#فرقه_ضاله_یمانی
#قسمت_هشتم
❌ادعای یمانی بودن❌
بعد از آنکه گاطعی ادعای یمانی بودن کرد با این ایراد مواجه شد که اگر فردی یمانی است چگونه میتواند هم یمانی باشد هم ادعا کند فرزند امام زمان (عج) و از هاشمیها است! درحالیکه هاشمیها از حجاز هستند و یمانی باید از یمن باشد.
وی در پایگاه اینترنتی در نامهای با امضای سید احمد حسن، وصی و رسول امام مهدی(عج) در تاریخ ۲۱ ربیعالثانی ۱۴۲۶ ق مصادف با ۹خرداد۱۳۸۴ در مطلبی با عنوان سؤال و جواب، پیامی را برای توجیه فرزندی امام عصر(عج) و هاشمی بودن بیان میکند که چنین است: «مکه از تهامه است و تهامه از یمن؛ پس محمد و آل محمد صلیالله علیه و آله و سلم همگی یمانی هستند.»درحالیکه تهامه یک منطقه جغرافیایی است که از شمال جزیرةالعرب یعنی بالاتر از مکه و مدینه را در بردارد و از جنوب به یمن میرسد. بنابراین مکه و مدینه جزء تهامه هستند و یمن هم از تهامه است؛ ولی تهامه از یمن نیست، بلکه یمن در جنوب جزیرةالعرب قرار دارد و شامل شمال و میانه جزیرةالعرب نیست. بنابراین محمد و آل محمد(ص) حجازی و تهامی هستند؛ امّایمانی نیستند. اصولاً مردم عرب به دودسته عدنانی و قحطانی تقسیمشدهاند. مقصود از عرب عدنانی خصوص قریش و ازجمله بنیهاشم است؛ درحالیکه عرب قحطانی فقط اعرابی را شامل میشود که ریشه آنها از یمن است و بههیچوجه به عرب عدنانی، یمانی گفته نمیشود.
وی خود را فرزند امام زمان(عج) معرفی میکند درحالی که یمانی در روایات متعدد از نسل زید فرزند امام سجاد(ع) معرفی میشود.
ادامه دارد...
@Etr_Meshkat
19.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سری مستند #برنامه_شیطان
⏯ #قسمت_هشتم : حق یعنی زور...
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@Etr_Meskhat
🌺🍂🌺🍂🌺🍂
✅بانواني كه بر همسرانشان به خاطر يزيدي بودن آنها شوريدند
👇👇👇👇
1⃣عيوف، همسر خولي
عمر سعد پس از واقعه كربلا، سرِ مقدس امام حسين (ع) را به خولي بن يزيد اصبحي داد، تا نزد ابن زياد ببرند. منزل خولي در يك فرسخي كوفه بود؛ شب يازدهم خولي سر سيدالشهدا: را به خانه آورد تا صبحگاهان نزد ابن زياد ببرد. خولي دو همسر به نامهاي «عيوف» و «نوار» داشت. عيوف از مسلمانان مدينه (انصار) بود و سخت دل بسته اهل بيت عترت و طهارت بود. خولي كه از علاقه همسرش به اهل بيت (ع) مطلع بود، سر را مخفيانه درون تنوري پنهان كرد، ولي عيوف نيمههاي شب نوري ديد كه از تنور به آسمان ساطِع بود. او با اندوه فراوان از جاي برخاست و شيون كنان در سوگ سيدالشهدا (ع) لباس ماتم به تن كرد.
#نویسنده: فاطمه فخر روحانی
#منبع: کتاب نقش زنان در نهضت حسینی
#قسمت_هشتم
#بخش_اول
@Etr_Meshkat
✅بانوانی که بر همسرانشان به خاطر یزیدی بودن آنها شوریدند
👇👇👇👇
2⃣نوار، همسر خولي
خولي همسر ديگري به نام «نوار» داشت. آن هنگام كه خولي به ناچار سر بريده امام حسين (ع) را به خانه برد، تا در فرصت مناسب به كاخ ابن زياد ببرد، همسرش متوجه شد و به او گفت: واي بر تو! مردم طلا و نقره به خانه هاشان ميبرند و تو سر فرزندِ رسول خدا (ص) رابه خانه آورده اي؟ به خدا سوگند! ديگر هرگز مرا در خانه خويش نخواهي ديد و به اين ترتيب از همسرش جدا شد. او ميگفت: نوري ديدم كه از آن سر به سوي آسمان ميرفت و پرندگان سفيدي در اطراف آن تا صبح در پرواز بودند.
#نویسنده: فاطمه فخر روحانی
#منبع:نقش زنان در نهضت حسینی
#قسمت_هشتم
#بخش_دوم
🦋🍃🦋🍃🦋🍃
✅بانوانی که بر همسرانشان به خاطر یزیدی بودن آنها شوریدند
👇👇👇👇
3⃣هند، همسر يزيد
هند فرزند عبدا... بن عامر در خانواده اي يهودي متولد شدهبود. او در اثر يك بيماري مادرزادي فلج بود. پدرش براي درمان وي پزشكان فراواني را تجربه كرده بود، ولي نتيجه اي نگرفت. بهمين جهت به رسم آن روز در شهر مدينه او را به خانه حضرت علي (ع) برد تا اگر در اين خانه شفا يافت، او را به كنيزي در آن خانه بگذارد. هند به دست امام حسين (ع) شفا يافت و به همين جهت در اين خانه ماند و پس از شهادت حضرت علي (ع) براي كنيزي به خانه امام حسن (ع) رفت. در زمان خلافت معاويه به حسب تقدير به ازدواج يزيد درآمد و از مدينه رفت. امّا به جهت آن كه همه خاطرات دوران كودكي و نوجواني او متعلق به شهر مدينه و خانه اهل بيت: بود، سخت به اين خانه دل بسته بود. او كه در شهر شام بود و از داستان حوادث كربلا خبري نداشت؛ روزي به همراه يكي از بانوان به خرابه شام رفت، تا از اسيراني كه به تازگي آنها را به شام آورده بودند، ديدن كند. حضرت زينب (س) وام كلثوم (س) با ديدن هند او را شناختند، اما هند متوجه اين امر نشد. به همين جهت از كاروان اسيران سؤال كرد: شما از كدام شهرها به اين جا آمده ايد؟ ابتدا كسي پاسخي نداد، ولي چون سؤال را تكرار كرد؛ حضرت زينب (س) فرمود: از شهر مدينه هستيم. هند با شنيدن نام مدينه از جاي برخاست و گفت: بهترين سلامهاي من بر اهل مدينه. سپس گفت: ميخواهم در مورد خانه اي از شهر مدينه سؤال كنم. آيا شما خانه و خاندان حضرت علي (ع) را در اين شهر ميشناسيد؟ حضرت زينب (س) بازپرسيدند: از كدام يك از اعضاي اين خاندان ميپرسي؟ هند گفت: ميخواهم از احوال حسين (ع) و برادران و فرزندان او و خانم زينب (س) و خواهرشام كلثوم و ساير بانوان بپرسم. حضرت زينب (س) با گريه جان سوزي در پاسخ او فرمود: اگر از خانه علي (ع) ميپرسي، ما خانه او را در شهر مدينه ترك كرده ايم و منتظريم تا خبر مرگ بستگانش را به آن خانه ببريم. اما اگر از حسين (ع) ميپرسي، سر بريده اي كه در برابر يزيد نهاده شده، از آن ِ حسين است. و اگر از عباس و ساير فرزندان علي (ع) ميپرسي، ما آنها را در كربلا با بدنهاي قطعه قطعه شده بر روي خاك رها كرده و به اينجا آمده ايم. اگر از زينب وام كلثوم ميخواهي، بداني، من زينب (س) دختر علي (ع) و اين هم خواهرمام كلثوم هست. هند با شنيدن اين سخن شيون سر داد و نعره كشان ميگفت:
آه، امام من، آقاي من حسين ِ! كاش پيش از اين مرده بودم و دختران فاطمه (س) به اين حال نمي ديدم. و آن چنان گريست كه بي هوش بر روي زمين افتاد. وقتي به هوش آمد، حضرت زينب (س) كوشيد تا او را آرام كند و به خانه برگرداند، ولي هند پيوسته گفت: به خدا سوگند! به خانه نمي روم، تا آن كه براي آقا و مولايم اباعبدا... الحسين (ع) اقامه ماتم و عزا كنم و همه بانوان هاشمي را با خود به خانه ببرم. هند در ميان يك مجلس عمومي، بر يزيد به خاطر اين بدرفتاري با خاندان اهل بيت: شوريد و او را سرزنش كرد و يزيد هم به ناچار گناه رابه گردن ابن زياد انداخت و او را لعن و نفرين كرد....
#نویسنده: فاطمه فخر روحانی
#منبع: نقش زنان در نهضت حسینی
#قسمت_هشتم
#بخش_سوم
@Etr_Meshkat