eitaa logo
فانوس شب
2.2هزار دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
26.1هزار ویدیو
321 فایل
اینجا فانوسی کوچک در شب های تار آخر الزمان است و ما عهد بسته ایم که این فانوس را تا طلوع خورشید بر پشت بکشیم ادمین پاسخگویی : @mosgian حمایت مالی از کانال در جهت جهاد تبیین : ۶۰۳۷۹۹۱۹۴۹۶۶۷۱۸۶ گروه طبتم : https://eitaa.com/joinchat/801636388C9a2f69229b
مشاهده در ایتا
دانلود
(داستان زندگی شهید مدافع حرم ) ⭕️خیلی‌ها می‌گویند که چقدر به شما پول می‌دهند؟ 🔸مادر شهید مجید قربانخانی، ملقب به حرّ مدافعان حرم : مجید صبح‌ها در بازار آهن کار می‌کرد و بعدازظهر‌ها هم در سفره‌خانه‌اش مشغول بود/ ٦ ماه قبل از اینکه تصمیم برای رفتن به سوریه بگیرد روی دستش خالکوبی کرد 🔹دوستانش به او گفتند مجید، عمراً تو را سوریه ببرند، هم روی دست‌هایت خالکوبی داری و اهل قلیان هستی، هم تک پسری و خانواده‌ات نمی‌گذارند، اما مجید گفت من راضی‌شان می‌کنم 🔹 او گفته بود خواب حضرت زهرا (س) را دیدم و به من گفتند، یک هفته بعد از آمدنت به سوریه، می‌آیی پیش خودم/ می‌دیدم مجیدی که تا این اندازه سرحال بود و می‌خندید، این هفته‌های آخر خیلی اشک می‌ریخت... 🔹 تا ١٠ روز نمی‌توانستند به من خبر شهادتش را بدهند/ پدرش و خواهرش می‌دانستند، اما کسی جرأت نداشت به من بگوید/ وقتی فهمیدم تا ٤ ماه قبول نکردم، جلوی درب خانه می‌نشستم و کسی را داخل راه نمی‌دادم 🔹 اصلاً نمی‌دانستم قرار است استخوان‌های سوخته مجیدم را ببینم/ همین که استخوان‌ها را گرفتم، دستانم به لرزه افتاد/ یاد آن خانم افتادم که در بین الحرمین از من پرسید چقدر به شما برای این کار دادند؟ / همه خانواده شهدا این گونه‌اند و در عذاب هستند، از یک طرف بچه هایشان را از دست دادند، از طرف دیگر هم حرف‌های مردم. 🔹 وقتی سفره حضرت رقیه (س) انداختیم گفتم به امام حسین (ع) بگویید؛ من روسری‌ام را عوض کردم و سفید پوشیدم، من راضی‌ام و مجیدم را به علی اکبرت هدیه کردم/ وقتی صدای مرا شنید مجیدم را در روز تولد حضرت علی اکبر (ع) به من برگرداند. منبع و جزئیات کامل زندگینامه 👇 https://www.yjc.ir/fa/news/6922069 @lezatezendegisalem