eitaa logo
•°از تـبـار فـاطـܩــہ۳۱۳°•
374 دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
107 فایل
بـسـم ربــ الحـسـیـنــ⁦❥ °•کانال فدایی امام حسینــ⁦°•♡ °کپی:حلالت رفیق هدف چیز دیگس° شروع‌خـ¹²\⁹\¹⁴⁰⁰ـادمی °بـہ کورے چشم בشمناט اسلام ساבیس خوراט نظامیم😎°
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀 🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 محمد: صد دف بهت نگفتم وقتی تمرکز کافی داری کاری انجام نده سرشو شرمنده پایین انداخت رسول: چچرا گفتین محمد: نگفتم اگه حواست دچپرت بود برو استراحت کن نگفتم . رسول: چرا گفتین محمد: پس چرا عمل نمی کنی الان سوژه ها کو ت.میم چرا تماس نگرفتی الان سوژه چیکار می کنن ها ؟ رسول: شرمنده محمد: سالن تمرین ۱۰۰تا شنا ۲۰۰دراز نشست ۱۰۰کلاغ پر سریع بی هیچ حرفی از روی صندلی بلند شد کار رو یکی از بچه ها سپردم و پشت سرش راه افتادم وقتی هر موقع بچه ها رو تنبیه می کردم بعدش عذاب وجدان می گرفتم اما گاهی اوقات این تنبیه ها لازمشون بود تا بدونن اینجا هم مقرراتی داره و موقع کار شکنی تنبیه در انتظارشونه رفت تو سالن بعضی از بچه ها داشت ورزش می کردن محمد: شروع کن . ۱۰۰تا شنا رو رفت عرق های سرد رو پیشونیشو میدم روی زمین نشست تا نفسی تازه کنه محمد: چرا نشستی رسول: آقا بزارید چند دقیقه استراحت کنم (به طور ی بخونید که هم داره نفس نفس میزنه هم حرف میزنه) اهمیت وسط پیشونیم دادم گفتم محمد: خیر بلند شو ۲۰۰تا دراز نشتتو برو سریع با چهره ی تا امید نگاهی بهم انداخت و دوباره شروع کرد ۱۲۰تاشو رفته بود که احساس کردم داره بی حال میشه صدای نفس نفس زدنش تو فاصله زیادی هم که داشتیم به گوش می‌رسید دست از دارم نشست کشید و روی زانوی هاش نشست یکی از دستاشو روی پیشونیش گذاشت و اون یکیو تیکه کاهش کرد به سمتش رفتم و روی زانو هام نشستم دستمو روی شونش گذاشتم محمد: رسول خوبی؟ یهو توی بغلم فرود اومد سرشو به سینم چسبوندم نفس کم آروده بود محمد: اسپریت کو با سرفه به جیبش اشاره کرد جیباشو گشتم و اسپری رو پیدا کردم بین لباش گذاشتم و چند افشانه زدم محمد: نفس نفس آها نفس بکش دستمو آروم تو موهای موج حالتش نفوذ میدادم نفسش کم کم داشت بهتر میشد محمد: خوبی؟ سرشو تکون داد رسول: جالب اینجاست که خودت تبیهم می کنی خودتم وقتی حالم بد میشه نگرانم میشی محمد: تنبیهت که حقت بود تازه حالت جا بیاد باید بقیشو بری دومن انتظار داری وقتی حالت بد میشه هیچ کاری نکنم ؟ رسول: اینجا الان آقا محمدی یا داداش محمد ؟ با قیافه ی حق به جانبی گفتم محمد: معلومه که آقا محمد 😌 میتونی راه بری تا ببرمت نماز خونه؟ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱