eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
988 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
13991119_40554_128k.mp3
9.14M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات فرمانده کل قوا در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش. ۹۹/۱۱/۱۹ @Fahma_KanoonTaha
✍حاج آقای قرائتی نقل می کند: روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف کنم: روزی شخص ثروتمندی یک من انگور می خرد و به خدمتکار خود می گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته می رود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمی گردد به اهل و عیالش می گوید لطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم. همسرش با خنده میگوید: من و فرزندانت همه انگورها را خوردیم، خیلی هم خوشمزه و شیرین بود مرد با تعجب می گوید: تمامش را خوردید؟ زن لبخند دیگری می زند و می گوید بله تمامش را مرد ناراحت شده می گوید: یک من(سه کیلو) انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید الان هم داری می خندی جالب است خیلی ناراحت می شود و بعد از اندکی که به فکر فرو می رود ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج می شود. همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود او را صدا می زند ولی هیچ جوابی نمی شنود. مرد ناراحت ولی متفکر می رود سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته. به او می گوید: یک قطعه زمین می خواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری می کند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار می کند و می گوید: بی زحمت همراه من بیایید او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار می گوید: می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید. معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد می کند. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن می شود به خانه برمی گردد. همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد؟ چرا بی جواب، چرا بی خبر؟ مرد در جواب همسرش میگوید: هیچ، رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش می گوید چطور مگه، چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم. مرد با ناراحتی می گوید: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست. جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف می کند. امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، ۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. ⚠️ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش می کنند حتی اگر فرزندانت باشند. ⏳از الان بفکر فردایمان باشیم. @Fahma_KanoonTaha
حاج حسین یکتا: بچه‌ها پرچم هر شهید که بالا رفته، عزتی که هر شهید پیدا کرده، هر کدوم یک خطی رو مراقبت کردن. مراقبت کردن... @Fahma_KanoonTaha
99-11-19(hosseinighomi).mp3
10.43M
📚 شرح خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه (خطبه قاصعه) 👤 🗓 یکشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۱۹ @Fahma_KanoonTaha
💚 دیدار ‌و گفتگوی شیخ علی با آقا امام زمان(عج) 📝 👤 حاج علی بغدادی نقل كرده است كه: 🔰 هشتاد تومان سهم امام به گردنم بود و لذا به نجف اشرف رفتم و آن ها را به صاحبانشان دادم و تنها بيست تومان ديگر به گردنم باقي بود، كه قصد داشتم وقتي به بغداد برگشتم به «شيخ محمدحسن كاظميني آل يس» بدهم. ✨ در روز پنجشنبه‏ اي بود كه به كاظمين به زيارت حضرت موسي بن جعفر و حضرت امام محمدتقي عليهماالسلام رفتم و خدمت جناب «شيخ محمدحسن كاظميني آل يس» رسيدم و مقداري از آن بيست تومان را دادم و بقيه را وعده كردم كه بعد از فروش اجناس به تدريج هنگامي كه به من حواله كردند، بدهم. 🌼 و بعد همان روز پنجشنبه عصر به قصد بغداد حركت كردم، وقتي يك سوم راه را رفتم 💖 سيد بزرگواري را ديدم، كه از طرف بغداد رو به من مي‏ آيد. چون نزديك شد، سلام كرد و دست‏هاي خود را براي مصافحه و معانقه با من گشود و فرمود: «اهلاً و سهلاً» 💕 و مرا در بغل گرفت و معانقه كرديم و هر دو يكديگر را بوسيديم. 💚 بر سر عمامه سبز روشني داشت و بر رخسار مباركش خال سياه بزرگي بود. ايستاد و فرمود: «حاج علي! به كجا مي‏روي؟» 💠 گفتم: كاظمين(عليهما‌السلام) را زيارت كردم و به بغداد برمي‏گردم. 💚فرمود: امشب شب جمعه است، برگرد.» 💠گفتم: يا سيدي! متمكن نيستم. 💚فرمود: «هستي! برگرد تا شهادت دهم براي تو كه از مواليان (دوستان) جد من اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) و از مواليان مايي و شيخ شهادت دهد، زيرا كه خداي تعالي امر فرموده كه دو شاهد بگيريد.» 🌺 اين مطلب اشاره ‏اي بود، به آنچه من در دل نيت كرده بودم، كه وقتي جناب شيخ را ديدم، از او تقاضا كنم كه چيزي بنويسد و در آن شهادت دهد كه من از دوستان و مواليان اهل بيتم و آن را در كفن خود بگذارم. 💠 گفتم: تو چه مي‏داني و چگونه شهادت مي‏دهي؟! 💚 فرمود: «كسي كه حق او را به او مي‏رسانند، چگونه آن رساننده را نمي‏شناسد؟» 💠 گفتم: چه حقي؟ 💚 فرمود: «آنچه به وكلاي من رساندي!» 💠 گفتم: وكلاي شما كيست؟ 💚 فرمود: «شيخ محمدحسن!» 💠 گفتم: او وكيل شما است؟! 💚 فرمود: «وكيل من است.» ❓اينجا در خاطرم خطور كرد كه اين سيد جليل كه مرا به اسم صدا زد با آن كه مرا نمی ‏شناخت كيست؟ 🍃 به خودم جواب دادم، شايد او مرا مي‏شناسد و من او را فراموش كرده ‏ام! 💐 باز با خودم گفتم: حتماً اين سيد از سهم سادات از من چيزي مي‏خواهد و خوش داشتم از سهم امام(عليه‌السلام) به او چيزي بدهم. 💠لذا به او گفتم: از حق شما پولي نزد من بود كه به آقای شيخ محمدحسن مراجعه كردم و بايد با اجازه او چيزي به ديگران بدهم. 💚 او به روي من تبسمي كرد و فرمود: «بله بعضی از حقوق ما را به وكلای ما در نجف رساندی.» 💠 گفتم: آنچه را داده ‏ام قبول است؟ 💚 فرمود: «بله» ⁉️ من با خودم گفتم: اين سيد كيست كه علماء را وكيل خود مي‏داند و تعجب كردم! 💚 سپس به من فرمود: «برگرد و جدم را زيارت كن.» 🌷 من برگشتم او دست چپ مرا در دست راست خود نگه داشته بود و با هم قدم زنان به طرف كاظمين مي‏رفتيم. ☘ چون به راه افتاديم ديدم در طرف راست ما نهر آب صاف سفيدي جاري است و درختان مركبات ليمو و نارنج و انار و انگور و غير آن همه با ميوه، آن هم در وقتی كه موسم آنها نبود بر سر ما سايه انداخته‏ اند. 🌹 گفتم: اين نهر و اين درخت‏ها چيست؟ 💚 فرمود: «هر كس از دوستان كه جد ما را زيارت كند و زيارت كند ما را، اينها با او هست.» 🌹 گفتم: سؤالي دارم. 💚 فرمود: «بپرس!» ✍ ادامه دارد... @Fahma_KanoonTaha
✅ توصیه به خوردن غذا به صورت جمعی ✍اسلام دینی است که علاقه به جمع شدن افراد جامعه در کنار یکدیگر دارد. در هنگام نماز، غذا خوردن، حج و دیگر کارها، افراد پولدار و فقیر باید همگی در کنار هم جمع شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: محبوب ترین غذا نزد خدا آن است که دست ها بر آن بسیار باشد. جمعی غذا بخورید و پراکنده نباشید چرا که برکت در اجتماع است. 📚 طب النبی، ص ۲۱ هم چنین می فرمایند: بدترین مردان شما کسانی اند که تنها غذا می خورند. 📚 کافی، ج ۲، ص ۱۴۰ بنابراین حتی المقدور توصیه شده است که انسان با جمع غذا تناول نماید که یکی از مهم ترین برکات این امر، برکت پیدا کردن غذاست. @Fahma_KanoonTaha
سید یاسر جبراییلی به استان بوشهر سفر می کند دکتر سید یاسر جبراییلی رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست های کلی نظام پایان هفته جاری به بوشهر سفر می کند سیدیاسر جبراییلی ۲۱ بهمن ماه به دعوت دکتر ابراهیم رضایی نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی میهمان استان بوشهر خواهد بود. @Fahma_KanoonTaha
امام رضا(علیه السّلام) فرمودند: اصطَنِعِ‌ الخَيرَ إلى‌ مَن‌ هُوَ أهلُهُ‌، و إلى‌ مَن هُوَ غَيرُ أهلِهِ، فإن لَم تُصِبْ مَن هُوَ أهلُهُ فأنتَ أهلُهُ. خوبى كن هم به كسى كه شايسته آن است و هم به كسى كه شايستگى آن را ندارد؛ زيرا اگر كسى كه به او احسان كرده‌اى، شايستگى‌اش را نداشته باشد، تو به فضيلت احسان دست يافته‌اى. عيون أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۳۵، ح ۷۶ @Fahma_KanoonTaha
368249_232.mp3
1.38M
🎵 صوت| خاطره ای از مرحوم آیت الله گلپایگانی در دوران فراگیری وبا @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب، صبح امروز: اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد، آمریکا باید همه تحریم‌ها را لغو کند. 👈 این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است. ۹۹/۱۱/۱۹ @Fahma_KanoonTaha
✍حاج اقای قرائتی نقل می کند: روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد، برایتان تعریف کنم: روزی شخص ثروتمندی یک من انگور می خرد و به خدمتکار خود می گوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته می رود، بعدازظهر که از کارش به خانه برمی گردد به اهل و عیالش می گوید لطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگور بخوریم. همسرش با خنده میگوید: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم، خیلی هم خوش مزه و شیرین بود مرد با تعجب می گوید: تمامش را خوردید؟ زن لبخند دیگری می زند و می گوید بله تمامش را مرد ناراحت شده می گوید: یک من(سه کیلو) انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید الان هم داری می خندی جالب است خیلی ناراحت می شود و بعد از اندکی که به فکر فرو می رود ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج می شود. همسرش که از رفتارش شرمنده شده بود او را صدا می زند ولی هیچ جوابی نمی شنود. مرد ناراحت ولی متفکر می رود سراغ کسی که املاک خوبی در آن شهر داشته. به او می گوید: یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند و آن را نقدا خریداری می کند، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار می کند و می گوید: بی زحمت همراه من بیایید او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار می گوید: می خواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید. معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد می کند. مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن می شود به خانه برمی گردد. همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد؟ چرا بی جواب چرا بی خبر؟ مرد در جواب همسرش میگوید: هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. همسرش می گوید چطور مگه چه شده؟ اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق با شما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت می خواهم. مرد با ناراحتی می گوید: شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست. جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم، چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟ و بعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف می کند. امام جماعت تعریف می کرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، ۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد می باشد، چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت. ⚠️ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند. ⏳از الان بفکر فردایمان باشیم. @Fahma_KanoonTaha
💛 چقدر از ترجمه نماز را می دانی؟ 💛 💧 نداشتن حضور قلب در معمولاً از آن ناشی می‌شود که نمازگزار ترجمه جملات نماز را نمی داند و الفاظی که از کودکی آموخته را ـ بدون دانستن معانی آن ـ طوطی وار تکرار می کند. 💧 شیخ بهایی در این باره می فرماید: «سزاوار آن است که نمازگزار معانی اذکار و آنچه در نماز می‌خواند و نیز معانی ادعیه و تعقیبات آن را ملاحظه نماید... تا ذکر گفتن و دعا خواندن و قرائت کردن او، مجرد حرکت دادن زبان ـ به غیر ملاحظه معانی مقصوده آن ـ نبوده باشد. 📚 هشت گام تا ، اصغر آیتی و حسن محمودی، ص ۱۲۷ @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ضرورت در نظر گرفتن تاثیر پنهان فیلم‌ها ➕چند مثال از فیلم‌های مذهبی ایرانی @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانون طه آب‌پخش
✨زیارت حضرت امیرالمومنین(ع) در روز یکشنبه 🌸 این زیارت به روایت کسی است که امام زمان(عج) را در بیدار
✨روز دوشنبه روز امام حسن(علیه‌السلام) و امام حسین(علیه‌السلام) است در زیارت حضرت امام حسن(علیه‌السلام) می گویی: السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَاالسَّيِّدُالزَّكِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقَائِمُ الْأَمِينُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَالِمُ بِالتَّأْوِيلِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْهَادِى الْمَهْدِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الطَّاهِرُ الزَّكِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا التَّقِىُّ النَّقِىُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْحَقُّ الْحَقِيقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ الصِّدِّيقُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ. در زیارت حضرت امام حسین(علیه‌السلام) می‌گویی: السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ، وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ عَبَدْتَ اللّٰهَ مُخْلِصاً، وَ جَاهَدْتَ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ، فَعَلَيْكَ السَّلامُ مِنِّى مَا بَقِيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَ عَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، أَنَا يَا مَوْلَاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ، وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ، لَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ تَعالىٰ مِنْهُمْ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا مَوْلَاىَ يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، هٰذا يَوْمُ الإِثْنَيْنِ وَ هُوَ يَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفُكُما، فَأَضِيفانِى وَ أَحْسِنا ضِيَافَتِى، فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضِيفَ بِهِ أَنْتُمَا، وَ أَنَا فِيهِ مِنْ جِوارِكُما فَأَجِيرانِى، فَإِنَّكُمَا مَأمُورانِ بِالضِّيافَةِ وَالْإِجارَةِ، فَصَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكُمَا وَ آلِكُمَا الطَّيِّبِينَ. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
در شب های هفتم دهه فجر صورت گرفت؛ بیان خاطراتی از ۱۷ بهمن ۵۷ بهمراه مسابقه در شب هفتم دهه فجر، مدیر
در شب های دهه فجر صورت گرفت؛ بیان خاطراتی از ۱۸ بهمن ۵۷ بهمراه مسابقه در شب هفتم دهه فجر، مدیر کانون فرهنگی هنری طه مسجد امیرالمومنین علی(ع) به بیان خاطراتی از روز ۱۸ بهمن ۵۷ در کشور پرداخت. در ادامه دو سوال زیر مطرح و پاسخ های آنها را جناب آقای اکبر روستا دادند که در پایان دهه فجر (شب ۲۲ بهمن) هدیه آن داده می شود. سوال: حضرت امام(ره) در ۱۹ بهمن بهمن ۵۷ با چه گروهی دیدار کردند؟ همافران نیروی هوایی ارتش @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
در شب های دهه فجر صورت گرفت؛ بیان خاطراتی از ۱۸ بهمن ۵۷ بهمراه مسابقه در شب هفتم دهه فجر، مدیر کانو
در شب های دهه فجر صورت گرفت؛ بیان خاطراتی از ۱۹ بهمن ۵۷ بهمراه مسابقه در شب هشتم دهه فجر، مدیر کانون فرهنگی هنری طه مسجد امیرالمومنین علی(ع) به بیان خاطراتی از روز ۱۹ بهمن ۵۷ در کشور پرداخت. در ادامه دو سوال زیر مطرح و پاسخ های آنها را جناب آقای مختار حاجی حسینی دادند که در پایان دهه فجر (شب ۲۲ بهمن) هدیه آن داده می شود. سوال: جمله معروف حضرت امام(ره) در دیدار با همافران نیروی هوایی ارتش چه بود؟ شما قبلا در اطاعت طاغوت بودید و اکنون در اطاعت قرآن و اسلام قرار گرفته اید. @Fahma_KanoonTaha
در شب هشتم دهه فجر صورت گرفت؛ پخش فیلم سلفی با ابومهدی در مسجد امیرالمومنین علی(ع) آبپخش به مناسبت دهه مبارک فجر، یکی از برنامه تعیین شده برای اجرا، پخش فیلم با موضوع انقلاب و شهدا بود که شب گذشته فیلم مستند از سری فیلم های جشنواره عمار بود که پخش شد. @Fahma_KanoonTaha
توزیع بسته های معیشتی به مناسبت ایام الله دهه فجر و میلاد حضرت زهرا(س) به مناسبت دهه مبارک فجر و میلاد حضرت زهرا(س)، گروه جهادی فاطمه الزهرا(س) کانون فرهنگی هنری طه مسجد امیرالمومنین علی(ع) آبپخش ۱۰ بسته معیشتی بین خانواده های نیازمند محله توزیع نمود. @Fahma_KanoonTaha
✅ جشنواره ۹ ساله شده ام ⬅️ همراه با برنامه ها و مسابقه های متنوع و جذاب ⏳زمان ۱۲ بهمن الی ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ علاقه مندان جهت ثبت نام در جشنواره به سایت: http://9sale.amfm.ir @Fahma_KanoonTaha
❌ عاقبت شوم خاندان پهلوی !!👇 ۱. ، به دست اربابان غربی اش به جزیره ای در آفریقا تبعید شده و همانجا مُرد. جسد وی پس از سه سال، به ایران آورده شد و بعدها مجددا به مصر منتقل گردید. ۲. ، همسر اول رضاخان، به دلیل امتناع رضا پهلوی از نگهداری او، در سرای بی‌خانمان‌های نیویورک مُرد و به دست مأموران شهرداری در گورستان مخصوص ولگردها و بی‌ خانمان‌ها، دفن شد. ۳. توران، همسر دیگر رضاقلدر و مادر غلامرضا پهلوی نیز در خانه سالمندانی در پاریس فوت کرد و همان جا دفن شد. ۴. شبیه ترین فرد به رضاخان، در زمانی که شایعه ولیعهدی او بر سر زبان ها افتاد، در ۶ آبان ۱۳۳۳ در یک سانحه هوایی کشته شد و احتمال قتل وی به دست محمدرضا جدی است. ۵. خواهر تنی محمدرضا نیز در کالیفرنیا از دنیا رفت طبق آیین مسیحیت! تدفین و در گورستانی ناشناخته مدفون شد! ۶. ، خواهر دوقلوی محمدرضا، پرحاشیه‌ترین و یکی از فاسدترین اعضای خانواده پهلوی بود وی پس ابتلا به آلزایمر مُرد و در گورستان کشور موناکو مدفون شد. ۷. فرزند اشرف، قاچاقچی عتیقه جات و مواد مخدر بود که در پاریس، با اصابت گلوله کشته شد. ۸. که با صور اسرافیل در شبکه‌های سلطنت‌طلب همکاری می‌کرد، در پی اختلافات شدید با آنها، به طرز مشکوکی مرد و در کالیفرنیا مدفون شد. ۹. پهلوی فرزند دهم رضاخان نیز بر اثر بیماری صعب‌العلاجی در سال ۱۳۶۶ در لندن دفن شد. ۱۰. ؛ شاه مخلوع ایران که پس از ۳۷ سال سلطنت ظالمانه بر مردم و پادویی برای منافع غرب، عاقبت با خفت هر چه تمام از ایران فرار کرد و بعد از مدت کمی، بخاطر مصرف زیادی که از داروهای جنسی در عیاشی ها و پاتوق های شبانه داشت، به سرطان سختی دچار شد و نهایتا به هلاکت رسید و مخذولانه در کشور مصر دفن گردید. ❎ محمدرضا پنج فرزند داشت شهناز، فرحناز، لیلا، رضا و علیرضا👇 ۱۱. در ۳۱ سالگی با مصرف ۱۷ قرص خواب دست به خودکشی زد. ۱۲. ، فرزند دیگر محمدرضا هم با شلیک گلوله در دهانش بشکل مشکوکی مرد؛ عده ای رضا را متهم به برادر کشی کردند. ۱۳. ، خسیس ترین عضو خانواده پهلوی، در پاریس با مصرف مواد مخدر مرد. ۱۴ ، یکی از شاخص ترین ها در فساد اقتصادی، بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست داد و مخفیانه در یکی از گورستان‌های نیویورک دفن شد. ۱۵. برادر هوسران و آلوده به مواد مخدر محمدرضا، عضو دیگر این خاندان بود. فسادهای اخلاقی او نیز مانند اشرف شهره بود. حمید رضا دو فرزند داشت👇 ۱۶. ، فرزند حمیدرضا نیز که بازیگر فیلم های پورن شده بود، در ۲۹ سالگی در پاریس با حواشی بسیاری مرد. ۱۷. فرزند دیگر حمیدرضا هم به دلیل اعتیاد شدید به کوکائین در اسپانیا جان داد. ▫️خیانت های بی نظیر پهلوی ها به تاریخ و مردم ایران به حدی بود که خاک ایران، آنان را در خود نپذیرفت. ▫️در عین حال ثروت مفتی و هنگفتی که از ملت ایران سرقت کردند در کنار فساد اخلاقی شان، از عوامل اصلی خودکشی های مکرر این خاندان است. 🔰و سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون(سوره شعرا، آیه ۲۲۷) 💠 و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه بازگشت گاهی (دوزخ انتقامی) بازگشت می‌کنند. /عبرتهای عاشورایی @Fahma_KanoonTaha
حاج حسین یکتا: کاری که برای خدا شروع بشه، خود خدا کمک میکنه؛ کارش میگیره. راهش نشون داده میشه و اهلش جمع میشن. و کارهایی که میخواد خدایی شروع بشه از وسط سختی‌ها شروع میشه! @Fahma_KanoonTaha
✅ همه چیز را از خدا بخواه ✍خیلی خوب است که انسان همه چیزش را از خدا بخواهد. به بچه‌ها یاد بدهید با خدا صحبت کنند. سر جانماز وقتی که نماز خوانده شد، سریعاً از سر سجاده بلند نشوند، کمی با خدا حرف بزنند؛ بگویند خدایا تمیزم کن، زیبایم کن، خوش اخلاقم کن، یک چیزی بگویند. این دعاها زود مستجاب می‌شوند، یا برای خودشان یا برای پدر و مادرشان و یا برای هر دو. اگر هنوز ظرف خودشان نمی‌تواند دعاها را بگیرد، دعا برای پدر و مادرشان مستجاب می‌شود. اگر بچه‌ کوچک دارید سر جانماز وقتی دستش را بالا می‌گیرد خدا می‌بیند، پیامبر می‌بیند، ملائک می‌بینند. 📚 طوبای محبت، ج ۲، ص ۹۸   @Fahma_KanoonTaha