💠 چمران؛ آرمانخواهی که خود، آرمان شد
🔰 سه دورهی مبارزات با حكومت طاغوت در عصر پهلوی، ترورهای كور منافقين و محاربين در آغاز انقلاب و دوره درخشان #دفاع_مقدس بسترهایی برای ظهور و بروز اين دُرّهای گرانمايه بودند. از آيتالله سعيدی و غفاری و نواب صفوی گرفته تا شهيد مطهری و بهشتی و رجایی و تا شهيد همت و باقری و بروجردی، همه و همه نمونهای از خروار خروار مجاهدت و ايثار و بذل جان در راه هدف و آرمان هستند. در اين ميانه، برخی روحهای سبكبار بودند كه عجيب دلها را مجذوب و چشمها را خيره میكردند و در محاسبات عقل دنيایی، همه چيز را بهم میريختند و بیجواب میكردند. از آن جمله است: #شهيد بزرگوار دكتر مصطفی #چمران
🔸چمران جمع بين امور متفاوت تا مرز #اضداد بود، هم آرام بود، هم خروشان؛ هم عاطفی بود، هم با صلابت؛ هم متواضع بود، هم متكبر؛ هم شوخ بود، هم جدی؛ هم ناز داشت، هم نیاز؛ هم عاقل بود، هم عاشق؛ هم نظری بود، هم عملی؛ هم عالم بود، هم مدير و مدبر؛ هم فرهنگی بود، هم سياسی و مبارز؛ هم هجرت علمی كرد، هم هجرت عملی؛ هم نويسنده بود، هم خطيب؛ هم يتيم نوازی میكرد، هم دشمن ستيزی؛ هم زاهد و عابد دهر بود، هم شير غرّان ميدان؛ هم جوان بود و نشيط، هم پير بود و دنيا ديده... تا حدی كه تخصصش را هم #محقق نوشتند و هم #چريك!
🔹اين ملغمهی حسرتآور كه هر كدامش آرزوئی است بلندبالا و دستنيافتنی، در #چمران به غايت و نهايت متجلی بود. خودش میگويد:
هم تازه رويم، هم خجل، هم شادمان، هم تنگ دل
از عهده بيرون آمدن، نتوانم این انعام را...
🔸 اما تنظيم فعل و عمل چمران به عقل نبود، بلکه به زنده نگهداشتن حس #آرمان و #آرمان_خواهی بود. چمران با آرمان زنده بود، با آرمان، جوانی ميكرد، عشقبازی مینمود، خواب میديد، راه می رفت، میجنگيد، ازدواج میكرد، عبادت میكرد و حتی سياست می ورزيد... چمران عين آرمان بود؛ حقيقت آرمان. آرمان برايش كهنه و تجربه نمیشد، هميشه برايش تازه و بیتكرار بود.
🔹 طرفه آنکه، عقربههای قطبنمای آرمانخواهیاش هيچگاه غلط نما نشد. گاهی او را به مرزهای دانش فيزيك پلاسما در بركلی كاليفرنيا مسافر كرد و گاهی در مسيرش #آوای_مظلوميت لبنان و فلسطين، غوغای درون بپا كرد و مصر را به عنوان زادگاه مبارزه برگزيد. به امام موسي صدر با آن آرمانهای متعالی تلاقی کرد و با دلش ماندگار و محو او شد. صدای رسای #امام در جانش طنين انداخت و برای #خمينی، وزيری شد كه ميزش كوههای پاوه و دشتهای اشنويه و مرغزارهای مريوان بود؛ علوّ و بزرگي آرمان و آرمانخواهیاش راهي به جز بذل جان با خون سرخ باقی نگذاشته بود. چه در سی سالگی میرفت، چه در نود سالگی، و خدا او را در پنجاه سالگی به همسايگی خود برد.
🔸 چمران را باید عین آرمان دانست که غیر از این نبود و نشاید. او واله و شیدای آرمان بود. حرکت او، #قیام او و جهاد او، خشت به خشت، آرمان میساخت. ممتاز و یکتا آنکه، لحظهای این ساخت و ساز آرمانی را تعطیل نکرد و وقفه نیانداخت. #آرمان برایش از نان شب واجبتر بود. ناآرامی مدام او، ذره ذرهاش را ورز میداد. انگار میخواست سلولهایش همگی، با آرمان نفس بکشند و با آرمان تازه شوند و هیچ جزئی از وجود او فارغ از آرمانش نماند و نباشد. فریم به فریم که او را تعقیب میکنیم، او را در تعقیب آرمانش میبینیم. آرمانی جوشان و عطشان. گویا میخواهد به عهد نخستین وفای کامل کند و همچون "رجال صدقوا ماعاهدوالله علیه" خود را قربانی آرمان سرخ کند. گویا میخواهد "من قضی نحبه" را تجسمی درخشان ببخشد و گویا میخواهد "و ما بدلوا تبدیلا" را در جایجای زندگیاش فریاد بزند... میخواهد برایت هجی کند: آرمانی که برایش قربانی نشوی، آرمان نیست...
حالا چهل سال است آرمانهای مصطفی قصهی سينه به سينهی نسلهایی شده كه ما ترك ماندگارشان ايثار و فداكاري و جانبازی و مرگ سرخ پدران و برادران است.
🔹 #مصطفی را بايد ديد، بايد شنيد، بايد لمس كرد، بايد بوييد، بايد خواند، بايد گفت، بايد هم سفر شد، باید هم حضر شد. مصطفی "#آتش_به_اختيار" به تمام معنا بود. امروز راه مصطفی در عراق و سوريه و لبنان و يمن و بحرين و عربستان و غزه جاري است و آرمانهای او نقل هر محفلی است كه دنبال راه آزادی و آزادگی میگردد. مصطفي يك آرماني بود، یک آرمان؛ مصطفی، مصطفی بود...
✍ «مصباحالهدی باقری»
#مصطفی_چمران
#شهید_چمران
#آرمان_خواهی
#گرای_عدالت
@Fahma_KanoonTaha