💠 کتاب هنر شفاف اندیشیدن
🔸میشه بدون خطا و اشتباه زندگی کرد؟ قطعا نه.
ولی میشه این خطاها و اشتباها رو به #حداقل رسوند.
🔸خیلی وقتا تو مدیریت و برنامه ریزی دچار اشتباهایی میشیم که حتی خبر نداریم این رفتارمون غلط بوده. کتاب هنر شفاف اندیشیدن بهتون کمک می کنه #نگاه_دقیق_تری به زندگی بندازین و از کلی #خطا که مردم هر روز تکرار می کنن اجتناب کنید.
#معرفی_کتاب
#کتاب_هنر_شفاف_اندیشیدن
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
💠 هوشمندان سیاره اوراک
🔸صبا دختری ایرانی است که توسط هوشمندان سیاره اوراک دزدیده شده. سیاره ای نامرئی در نزدیکی کره زمین.
🔸هوشمندان موجودات بسیار پیشرفتهای هستند اما از احساس و محبت تهی هستند. چیزی که صبا از آن زیادی دارد.
🔸یکی از اولین و بهترین داستان های علمی تخیلی ایرانی. به قلم بانوی هزار قصه ایران،فریبا کلهر.
#معرفی_کتاب
#کتاب_هوشمندان_سیاره_اوراک
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
🔖 #تازه_نشر
#معرفی_کتاب
📔 کتابِ #آرمان_عزیز
👌 اثر جدید مجموعه #قهرمان_من ویژه کودکان 😍
✍️ نویسنده: #محمدعلی_جابری
📜 ناشر: #کتابک
📑 تعداد صفحات: ۲۴
👫 ویژه کودکان بالای ۸ سال
🌹 راه و رسم #شهادت سن و سال نمیشناسد، مهم دل آدم است که با شهادت هم مسیر باشد. از شهید #دهه_هشتادی چه می دانید؟ آخه دهه هشتادی ها و چه به شهادت؟ لازم نیست برای نشان دادن غیرت که حتما به جنگ با دشمنان با توپ و تانک رفت! آرمان عزیزمان برای حفظ امنیت و ایجاد آرامش دلش را به خدا سپرد...
✅ کتاب "آرمان عزیز" از مجموعه قهرمان من می باشد که به ۱۰ خاطره از #شهید_آرمان_علی_وردی از شهدای امنیت میپردازد.
📝 کتب مرتبط: #داداش_ابراهیم | #عمو_قاسم | #علی_لندی | #آقا_محسن | #آقا_معلم | #زینب_خانم | #حاج_همت
#شهدا #کودک #الگو #خاطره
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کتاب «خونآورد» مشروح گفتگوی سه جانبه حضرت آیت الله خامنهای شهید، مرتضی مطهری و مرحوم دکتر علی شریعتی در سال ۱۳۵۵ و همزمان با تاسوعای حسینی دربارهی قیام و انقلاب امام حسین(ع) است.
جلسهی مذکور در دهم دی ماه سال ۱۳۵۵ در منزل یکی از تجار و بازرگانان متدین تهران با حضور تعدادی از چهرههای دینی و انقلابی که هر یک، از شخصیتها و اندیشمندان مهم دینی عصر خود محسوب میشدند، برگزار شد.طبق آنچه مأمورین ساواک از این جلسه گزارش کردهاند «عدهای از بازرگانان از جمله سید ابوالفضل موسوی زنجانی، مرتضی مطهری، صادق(شغل خیاط)، سیدعلی آقا خامنهای، دکتر علی شریعتی و دکتر مفتح به منظور صرف ناهار به منزل عباس تحریریان دعوت شده بودند.»
نشست چنین شخصیتهایی در ظهر تاسوعای حسینی برای دستگاه پهلوی و ساواک ایجاد حساسیت کرده بود. این جلسه، با قرائت قرآن توسط مرحوم حسین صبحدل آغاز میشود. پس از قرائت قرآن هم مرحوم دکتر علی شریعتی اقدام به خواندن سرودههایی درباره قیام حضرت سیدالشهدا میکند.این شعرخوانی با عبارت «پرشور» در اسناد ساواک توصیف شده است. ادامه جلسه از سوی آیتالله خامنهای و شهید مطهری مدیریت میشود.
گزارش مکتوب جلسهی سه جانبهی حضرت آیت الله خامنهای، شهید مطهری و دکتر شریعتی برای نخستین بار در قالب کتاب منتشر میشود.
#معرفی_کتاب #خون_آورد #خونآورد
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
#نوجوان_عاشورایی
معرفی ۲ کتاب عاشورایی برای نوجوانان🍀🖤
1️⃣ مقتل نوجوان: کتاب «مقتل نوجوان» زندگینامه و سیر حوادث منتهی به کربلا و عاشورا را به طور مستند و عالمانه و طبق شیوه مقتلنویسی، اما روان و ساده ویژه نوجوانان تدوین کرده و به تصویر کشیده است.
📝 این کتاب را علی شعیبی تألیف کرده و مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت آن را در ۱۱۲ صفحه رقعی با گرافیک زیبا و در عین حال با نشانه عزا و شهادت منتشر کرده است.
2️⃣ یک غنچه صد زخم: یک غنچه، صد زخم جلد پنجم از مجموعه چهارده جلدی «سیره کاربردی چهارده معصوم (ع)» یا «سبک زندگی معصومین (ع)» است که برخی از مجلداتش در دهه ۸۰، برنده جایزه یا کاندیدای جایزه کتاب سال حوزه علمیه قم شدند. در این مجموعه سعی می شود مسایل مختلف زندگی از دیدگاه اهل بیت(ع) بیان شود و هدف این مجموعه پاسخ به این سئوال است که در روزگار امروز و برای انسان قرن بیست ویکم چگونه اهل بیت (ع) می توانند الگو باشند و چگونه آنها می توانند گرهی از زندگی مردم باز کنند.
#معرفی_کتاب #مقتل_نوجوان #یک_غنچه_صد_زخم #یک_غنچه #صد_زخم
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
#معرفی_کتاب
📚 سند تعلیم و تزکیه، چکیده ای است از موضوعات، قواعد و برنامه هایی برای تحقق تعلیم و تزکیه قرآنی؛ که متناسب با اقتضائات دوره های مختلف سنی، از پیش از تولد تا بزرگسالی طراحی شده است.
🧐کاربرد این سند
در طراحی نظامات آموزشی، فرهنگی، هنری و … برای کودکان، نوجوانان می باشد
🔷 همچنین میتواند علم، قدرت و دقت مدیران، مربیان و مسئولین در حوزه های تعلیم و تزکیه و فرهنگ، رسانه و هنر را افزایش دهد.
#معرفی_کتاب
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
💠 #معرفی_کتاب
📚کتاب آه
🔸«کتاب آه» نوشته یاسین حجازی حاصل بازخوانی و ویرایش مقتل «نفس المهموم» است.
🔸کتابی که اغلب نقل های صحیح مقاتل و کتب تاریخ را در خود گرد آورده و جزءجزء حادثه شهادت امام حسین بن علی(ع) را از ۶ ماه پیش تر تا روز حادثه عاشورای حسینی ثبت کرده است.
🔸 «نفس المهموم» نوشته شیخ عباس قمی یکی از بزرگترین محدثین شیعه و صاحب کتاب شریف "مفاتیح الجنان" است که به او لقب «#خاتم_المحدثین» داده اند.
#آه #کتاب_آه
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
1_2464302136.pdf
12.27M
رهبر معظم انقلاب: از خواندن کتاب "پروتکلهای دانشوران صهیون" غفلت نکنید.
کتاب پروتکل های دانشوران صهیون، توسط گروه اتاق تحلیل خلاصه شده و در قالب یک فایل پی دی اف، تقدیم عزیزان می شود.
لطفاً در حد توان این فایل را در گروه هایی که عضو هستید به اشتراک بگذارید.
#معرفی_کتاب
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
شهید سید کاظم کاظمی یکی از شهدای مهم «امنیتی» جمهوری اسلامی ایران است. وی در ابتدای انقلاب در اطلاعات سپاه حضور داشت و بعد هم با کمک در تاسیس وزارت اطلاعات، نقش مهمی در تاسیس ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی داشت.
اگر به موضوعات اطلاعاتی و تاریخ آن در سالهای بعد از انقلاب علاقه مندید، کتاب «وقت محدود» یکی از بهترین کتابها در این باره است. کتابی که در آن بسیاری از نکات تاریخی امنیتی برای اولین و آخرین بار منتشر شده است.
نویسنده این کتاب محمد حسن روزی طلب مورخ و تاریخ پژوه نامدار کشور است که سالها در حوزه تاریخ انقلاب به خصوص پرونده های امنیتی پژوهش کرده است.
#معرفی_کتاب
#وقت_محدود #سید_کاظم_کاظمی
#شهید_سید_کاظم_کاظمی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
📝 خـاطـره چند روزی بود که تعدادی از کتابهای «سرباز روز نهم» از شهید مصطفی صدرزاده رو از جایی گرفته
📝 خـاطـره
داشتم تو فضای مجازی میگشتم که ریاست محترم اداره آموزش و پرورش منطقه مون بهم پیام داد و اشاره کرده بود ساعت ۹ جلسه با معاونین پرورشی و معرفی معاون جدید پرورشی و تربیت بدنی اداره در سالن اجتماعات هست و تشریف بیارید....منم سریع آماده شدم که به جلسه برم...دو جلسه کتاب #سرباز_روز_نهم رو برداشتم...روز قبل، رزمایش #مثل_مصطفی تو بوشهر برگزار شد و تو همون جلسه هم معاون تربیت و آموزش سپاه شهرستان با معرفی کتاب #سرباز_روز_نهم توسط خودم و فرمانده حوزه بسیج، درخواست خرید یه جلد کتاب رو از طریق فرمانده حوزه بسیج بهم داد...
...میخاستم به جلسه برم...اول دو جلد کتاب سرباز روز نهم رو برداشته بودم و از در خونه خارج شدم و حتی کفشهایم هم پوشیده بودم که یادم اومد که کتاب #در_مکتب_مصطفی رو با خودم ببرم...گفتم یادم اومد اما واقعاً این آقامصطفی ست که داره راهبری میکنه...خود آقامصطفی است که داره کتاب معرفی میکنه...خدا کمک کنه، توفیق حاصل بشه که بتونم قدمی برای شناخت مکتب آقامصطفی بردارم...دیگه از خونه اومدم بیرون و در حیاط رو بستم و بسم الله و توکلت علی الله و لا حول و لا قوة الا الله و آیةالکرسی خوندم و اومدم سر خیابون که سریع برسم به جلسه....یکی از همشهری های عزیزمون که چند سال گذشته فرزند جوانشو از دست داده بود منو با موتور رسوند به حوزه مقاومت بسیج....رسیدم تا فرمانده حوزه داخل ماشین نشسته که بره ناحیه بسیج... مسئولین قسمتهای دیگه اونجا داشتند باهاش صحبت میکردند...دیگه کتاب #سرباز_روز_نهم رو بدستش رسوندم و اون هم حرکت کرد به طرف ناحیه...همه اینها بی حکمت نیست...
اینها رو لطف شهید میدونم در حق خودم...خود شهید نظر کرده و میکنه...اگه میخاستم از خونه تا حوزه بسیج پیاده برم...خیلی زمان میبُرد و کتاب هم قطعا بدست فرمانده حوزه بسیج نمیرسید که اونم بدست معاونت تربیت و آموزش ناحیه برسونه...
اینها لطف آقامصطفی است نسبت به خودم...دیگه یه دوست خوب شهید پیدا کردم... آقامصطفی...دیگه آقامصطفی همراه من خواهد بود...منوآقامصطفی با هم هستیم...
دیگه جلسه شروع شد و آیاتی از کلام الله مجید تلاوت کردم و ریاست محترم اداره آموزش و پرورش منطقه هم صحبتهایی داشتند و یک به یک حاضرین در جلسه شروع به صحبت کردن...منم صحبتهامو کردم...یادم رفت که کتابهایی که با خودم برده بودم معرفی کنم...یادم اومد که کتابها رو برای معرفی آورده بودم...دیگه یک دقیقهای کتاب رو معرفی کردیم و ریاست محترم اداره آموزش و پرورش منطقه هم گزیدهای از تقریظ حضرت آقا را خواند و با توصیه ای به معاونین معاون پرورشی و تربیت بدنی، اهمیت و توجه بیشتر به حوزه ایثار و شهادت و تربیت نسل انقلابی و کار تشکیلاتی و گروهی تاکید کرد.
کارشناس فرهنگی معاونت پرورشی هم تاکید کرد که برای معرفی بیشتر در گروههای مجازی مدیران و دانشآموزان هم قرار داده بشه...
حالم خیلی خوب شد که امروز هم آقامصطفی لطف کردند و با من همراهی کردند...منو قابل دونستن که کتابهای نوشته شده در موردشون رو معرفی کنم...
حالا منو آقامصطفی دو تا دوست شدیم... انشاءالله آقامصطفی دست منم بگیرین...هم در دنیا و هم در آخرت... انشاءالله
#معرفی_کتاب #تقریظ #سرباز_روز_نهم
#در_مکتب_مصطفی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
📝 خـاطـره داشتم تو فضای مجازی میگشتم که ریاست محترم اداره آموزش و پرورش منطقه مون بهم پیام داد و ا
برگشتم خونه...که کتاب دوم ببرم پست، ارسال کنم برای یکی از شهرستان های استان...
رفتم اونجا و مشخصات رو روی پاکتی که قرار بود کتاب رو داخلش بزارن نوشتم....از مسئول مربوط به ارسال نامهها سوال کردم که میخام هزینه پستی در محل تحویل مرسوله انجام بشه اما گفت باید همین جا پرداخت بشه..نگاه کردم ببینم کارت بانکی همراهمه اما همراهم نبود...دیگه تو مسیر برگشت بودم که همسایه مون میخاست هزینه کتابها رو بهم بده (البته روز قبل یعنی روز شهادت امام رضا علیهالسلام موکب داشتم تو مسیر منتهی پیادهروی شاهزاده ابراهیم) و منم موقعی که اومده بودم کارت بانکی رو با خودم ببرم اونو به باجه پرداخت هزینهها دادم و گفتم زحمت پرداختشو بکشید...البته تعداد زیادی جلوی من نبود برای پرداخت اما پول رو دادم که بعدا واریزش کنه... همینطور هم شد...نزدیکای اذان بود که واریز کرده بود...دیگه سریع رفتم خونه و کارت بانکی رو برداشتم...خیلی تشنه م بود با خودم فکر کردم سریعتر کتابها رو ببرم دفتر پیشخوان و ارسال کنم بهتر هست...تو این فکر بودم که خونه رسیدم اول آب بخورم یا کارت بانکی مو بردارم....آب خوردن مهمتره یا ارسال کتابهای شهید...ارسال کتابهای شهید رو بر آب خوردن ترجیح دادم...گفتم خود شهید کمک میکنه و تو این چند روز هم، خیلی کمکم کرده و حالمو خوب کرده بود...هوامو داشته آقامصطفی ...کار راه بنداز خوبیه آقامصطفی..دوست خوب من آقامصطفی...آقا مصطفی دیگه دوست من شده و منم رفیق اون....راه که میرفتم تشنگی م هر لحظه بیشتر میشد...لحظاتی رو به یاد مصائب امام حسین علیهالسلام در کربلا افتادم....حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام برای آوردن آب برای اهل خیمه رفته بود...خودش هم خیلی تشنه بود و میتونست آب بنوشه...اما آب ننوشید..رسالت خیلی مهمه...حتی به قیمت جان دادن...دیه به هر زحمتی بود خودم رو رسوندم به دفتر پیشخوان و هزینه کتابها رو پرداخت کردم و دیگه پاهایم رمقی نداشت....به هر زحمت و سختی بود خودمو به خونه رسوند...یعنی آقامصطفی کمک کرد....تو مسیر هم هر چی نگاه کردم که یه نفر برام بایسته و منو سوار کنه که برسونه نبود...خدا هست و آقامصطفی و امتحان های الهی....
#معرفی_کتاب #تقریظ #سرباز_روز_نهم
#در_مکتب_مصطفی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
📝 خـاطـره ...من کاره ای نیستم...خود آقامصطفی همه کاره هست و کارها رو راه میندازه... از بردن کتابها
📝 خـاطـره
شب قبل فرمانده حوزه مقاومت بسیج مون باهام تماس گرفتن و گفتن ما فردا که جمعه هست تو مصلی جمعه شهر به مناسبت هفته دفاع مقدس برنامه داریم و شما هم بیایید اونجا و فرصت مناسبی هم هست برای معرفی و فروش کتابها... منم گفتم چشم...دیگه این چند هفته جمعهها، مصلی جمعه هستیم...آقامصطفی ما رو هم میبره نمازجمعه... کار خود آقامصطفی دیگه.... منم واقعا هیچ کاره...فقط کتابها رو میبرم اونجا و فروشش هم خود آقامصطفی انجام میده...یعنی خود آقامصطفی کتابها رو معرفی میکنه و میفروشه دیگه....
ساعت از ۱۰:۳۰ گذشته بود...برنامه حوزه بسیج هم ساعت ۱۱ بود...وقتی خواستم کتابها رو بردارم...احساس سنگینی کردم وقتی همه کتابها رو براشتم که از خونه تا مصلی جمعه میخام پیاده (۱۷ جلد کتاب سرباز روز نهم رو به همراه ۵ جلد کتاب در مکتب مصطفی) با خودم ببرم... از خود آقامصطفی کمک خواستم...
از خونه اومدم بیرون و یه مقداری مسافت رو طی کردم...خونه مون تا مسجد محله مون فاصله زیادی نیست...هوا هم گرم بود...و پلاستیک کتابها سنگین...دوباره از آقامصطفی کمک خواستم که یه وسیلهای بفرست...لحظاتی از این نگذشته بود که فرمانده پایگاه بسیج مون با ماشین پایگاه چند متری جلوتر از خودم ایستاد و منم خودمو بهش رسوندم و پس از احوال پرسی گفت بیا تا با هم بریم مسجد یه سری وسایل برداریم و با هم بریم مصلی جمعه....دیگه اونا هم وسایل رو برداشتن و با هم رفتیم مصلی جمعه...
دل تو دلم نبود که امروز آبرومون نره کتابها کم بفروشیم...اما ته دلم محکم بود که آقامصطفی کار خودشو میکنه و تعدادی بیشتری از کتابها رو میفروشه...بیشتر از قبل...
دیگه رسیدیم به مصلی جمعه و بدون هیچ گونه زمان از دست دادنی...سریع میز رو با یه جابجایی کوچیک و آوردن صندلی و چیدن کتابها روی اون، محل فروش کتابها رو آماده کردم....فرمانده حوزه بسیج مون هم، چندتا از کتاب های دفاع مقدس رو برای آشنایی و معرفی بیشتر اونجا گذاشت....البته این بار با پایه ای که تعدادی از کتابها رو روی اون گذاشتم...فضای بهتری از فضای قبل شده بود...
با هماهنگی که با یکی از خانمها انجام دادم اما متاسفانه چون که خودش مهمون داشت به دوستش که یکی از نمازگزار اونجا بود گفت که باهاتون همکاری میکنه...دیگه اومد و تعدادی از کتابهای سرباز روز نهم رو بهشون دادم و چون که تعداد کتابهای در مکتب مصطفی کم بود دیگه بهشون ندادم...به تعداد انگشتان یه دست بود تعدادشون...
کم کم نمازگزاران داشتن میومدن و یه سری هم به کتابها میزدن...اولش کارتخوان نداشتم...هماهنگی کرده بودم تا کارتخوان اومد یه کم وقت گذشت...
بعضی ها میخاستن کتاب بخرن اما کارتخوان نیومده بود نتونستن...کارتخوان اومد و رفتم صداشون زدم و اومدن کتاب ها رو خریدن...
لحظاتی بعد بخشدارمون اومد...یه سلام و احوال پرسی کردیم... نگاهی به کتابها انداختن و منم برای فروش گفتم مسئولین بدون خرید کتاب اینجا رو ترک نکنند، 😉 دیگه کتاب سرباز روز نهم رو خریدن....البته فقط با گفتن من نبود...گفتن منم بی تاثیر نبود اما همه ش نبود...البته من نگفتم....آقامصطفی بود و گفت...خودشون نگاه کردن و آقامصطفی هم اونا رو دعوت به خرید کردن و اونا هم خرید کردن...
نماز عصر که تموم شد سریع اومدم پشت میز فروش کتاب، دیگه سرم خیلی شلوغ شد...یکی از بچههای رزمنده دفاع مقدس از هر کدوم دو جلد گرفت، که دو جلد از کتابها رو داد به یکی از نمازگزاران (از هر کدوم یک جلد)...البته خودشون میخاستن کتاب بخرن که دیگه ایشون پیش دستی کردن و براشون کتابها رو گرفتن و هدیه دادن...اونم گفت پس از خواندن منم وقف در گردش میکنم....خودشون هم یک جلد از هر کدوم گرفتن.. یکی دیگه از جوانان نمازگزار، دو جلد از کتاب سرباز روز نهم گرفتن... رزمنده ی دیگه دفاع مقدس هم یه جلد دیگه از کتاب سرباز روز نهم گرفت...دیگه خداروشکر ۹ جلد کتاب سرباز روز نهم فروختم و ۵ جلد در مکتب مصطفی...بیشتر از این از کتاب در مکتب مصطفی نداشتم...
دیگه با ماشین حوزه بسیج هم منو رسوندن خونه...
اینم از خاطره امروز فروش ما از کتابهای آقامصطفی...
#معرفی_کتاب #تقریظ #سرباز_روز_نهم #در_مکتب_مصطفی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e