🌷 شهید ابراهیم هادی 🌷
مشکل کارهاے ما اینہ کہ
براے رضاے همہ کار
میکنیم بہ جز
خــــــدا
#دفاع_مقدس
#هفته_دفاع_مقدس
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✨زیارت حضرت رسول اکرم(ص) در روز شنبه أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ و
✨زیارت حضرت امیرالمومنین(ع) در روز یکشنبه
🌸 این زیارت به روایت کسی است که امام زمان(عج) را در بیداری مشاهده کرده بود، در حالی که آن حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را در روز یکشنبه که روز آن حضرت است با این عبارات زیارت میکرد:
✨السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَ عَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَاالسَّلامُ. السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَ أَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
🏴🕯🏴⬛️🏴🕯🏴⬛️
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
✨زیارت حضرت امیرالمومنین(ع) در روز یکشنبه 🌸 این زیارت به روایت کسی است که امام زمان(عج) را در بیدار
✨زیارت حضرت زهرا(س) در روز یکشنبه
✨السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَىٰ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِما، وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلّا أَلْحَقْتِنِى بِتَصْدِيقِى لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِى، فَاشْهَدِى أَنِّى ظاهِرٌ بِوَلَايَتِكِ وَ وَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.✨
زیارت حضرت زهرا(س) به روایتی دیگر:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ، وَ كُنْتِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صَابِرَةً، وَ نَحْنُ لَكِ أَوْلِيَاءٌ مُصَدِّقُونَ، وَ لِكُلِّ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتىٰ بِهِ وَصِيُّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ، وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ اللّٰهُمَّ إِذْ كُنَّا مُصَدِّقِينَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِيقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِيَةِ، لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوَِلايَتِهِمْ عَلَيْهِمُ السَّلامُ.
⬛️🏴🕯⬛️🏴🕯
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🚩 #عمودهای_عاشقی (روایتی کوتاه از پیاده روی اربعین مهرماه ۹۸) نصرالله شفیعی
#بخش_چهارم
حرکت در مسیر نجف به کربلا
خود را به رودخانهی عاشقی رساندیم. هرچند یکی دو ساعت به ظهر مانده بود ولی باران دیروز نجف در کم کردن دما کار خودش را کرده بود. دیروز حدوداً قبل از مغرب باران خیلی خوبی بارید. خیلیها را غافلگیر کرد؛ ولی باران، رحمت خداست و باید در هر شرایطی از آن استقبال کرد.
عمودها با شماره مشخصشده بودند. هر عمود نشانی از سیر عاشقی بود. با عبور از هر عمود احساس میکردیم که داستان عاشقی را بیشتر داریم تجربه میکنیم و به آن معشوقی که میلیونها نفر پروانهوار به گردش جمع میشوند خود را بیشتر نزدیک کردهایم. آری این عمودها نشان عاشقان و دلدادگانی بودند که نه طولانی بودن مسیر آنها را از راه بازمیداشت و نه گرمی هوا. در این میان خانمها در این بزم عاشقی بیشتر جلوه گری میکردند. هوای گرم با پوشش چادر و مقنعه و کودکان همراهی که یا دامنشان را گرفته بودند یا در کالسکهای در پیشاپیش آنها با دستان مهربانشان درحرکت بودند یا اینکه آنها را بغل کرده بودند و بدون آنکه خم به ابرو بیاورند همه و همه با هیچ زبان و قلمی و هنری قابل وصف نیست. من در تفسیر اینهمه عشق مانده بودم. بوی دلانگیز حجاب همهجا را به آرامش رسانده بود. از خودنماییهای مبتذلی که در شهر سوهان روحمان شده بود خبری نبود؛ و چه زیبا در اینجا میتوانستیم معنای زندگی عفیفانه را درک بکنیم.
نمیگویم همه چیز در ظاهر عالی بود. حتی مردانی بودند که خالکوبی بر بدنشان نمایان بود، اما آنقدر امام حسین را در مهماننوازی سرشار از مهربانی میدیدند که همهی تردیدها را کنار گذاشته بودند و پا در محفل حسین نهاده بودند. نمیتوان همیشه بر اساس ظاهر قضاوت کرد:
ما درون را بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را
معلولان و ناتوانها و ویلچریها خود داستان دیگری داشتند. پیرمرد نابینایی را دیدم که حتی با چشمان ظاهری اش نمیتوانست محیط پیرامونی خود و انبوه جمعیت را ببیند ولی عاشقانه به جلو میشتافت و تنها راهنمایش کسانی بودند که او را همراهی میکردند تا از اینهمه شکوهِ دلدادگی با او سهیم شوند.
عمودهای عاشقی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم. نگاه همراهان متوجه ام ساخت که در موکبی باید به استراحت بپردازیم. چارهای نداشتم باید همراهی میکردم. مطمئن بودم در این سفر موفق به پیادهروی کامل نخواهم شد ولی همعهدی و همپیمانی نیز سنتی است ممدوح که نباید آن را دستکم گرفت.
در موکبی که بیشتر پاکستانیها حضور داشتند به استراحت پرداختیم. عکس شهید عارف حسینی رهبر شیعیان پاکستان بر پشت پیراهن همه پاکستانیها نقش بسته بود. این شهید عزیز را به یاد دارم که چگونه در زمان کوتاهی توانست انقلابی در پاکستان ایجاد نماید. دیرزمانی نگذشت که وهابیون جیرهخوار او را شهید کردند و از آن به بعد کسی هم نتوانست جای خالی او را در رهبری شیعیان پاکستان پر کند. در همین موکب با یکی از همشهریهایم به نام مجید راهپیما را که اهل وحدتیه و مقیم تهران بود آشنا شدم. فرصتی فراهم شد تا راجع به اوضاع و احوال استان و کشور باهم صحبتهایی داشته باشیم. تا بعد از ظهر همانجا ماندیم. حمام و شستن لباسها برخی از کارهایی بود که در آن شرایط در استفاده از وقت انجام دادم. حدود ساعت چهار و نیم بعد از ظهر بود که مجدداً حرکت را آغاز کردیم. آهسته و لنگانلنگان ادامه دادیم. مسیر عاشقی همچنان پرجوش و خروش بود. سراسر مسیر صدای نوحهخوانیها از موکبها به گوش میرسید. بیشترشان به زبان عربی بود و با همان جذبهی خاص و شور عربی. در برخی موکبهای ایرانی نیز نوحههایی به زبان فارسی روان عاشقان را آرامش میداد. گاهی نیز کاروانی بلندگوی سیاری را به همراه خود داشت و در مسیر نوحه هایی پخش می کردند. در این میان بیش از هر نوحه ای صدای شورآفرین میثم مطیعی به دلم می چسبید.
تا چشم کار می کند موکب ها در دو طرف خیابان برافراشته هستند. خیلی از موکب ها در ساختمان های ثابت و حسینیه ها مستقر هستند. واقعاً شگفت آور است که در یک مسیر ۸۰ تا ۹۰ کیلومتری پهلو به پهلو، سمت راست و چپ، موکب هایی مستقر باشند که بیش از ۲۰ شبانه روز به مردم خدمات مجانی ارائه دهند. این هزینه ها از کجا تأمین می شود؟ کدام دولت می تواند چنین بزم بزرگی را مدیریت کند؟ کدام هزینه ی دولتی می تواند از عهده ی این هم خدمات غذایی و نیروهایی که شبانه روز فعال هستند برآید؟ آری تنها و تنها دولت و حکومت حسین است که قدرت این را دارد که عاشق تربیت کند تا خدمات عاشقانه صورت پذیرد. حسین خود عاشق بود و عاشقانه در راه خدا دست به جهاد زد و عاشقانه تمامی سرمایه ی وجودی خود و خانواده اش را در ره حضرت دوست فدا کرد. این چنین است که عاشقانش نیز قرن هاست که با گذر زمان عاشق تر و فدایی تر می شوند. چه خوب می شد که فضایی فراهم می شد تا این تجمع بی نظیر تاریخ که هر ساله هم اتفاق می افتد با حضور خبرنگاران رسانه های خارجی به خوبی پوشش داده شود تا جهانیان ببینند که امام حسین چه سرمایه ی بزرگی ایجاد کرده است. مطمئن هستم دردها و رنج هایی که خیلی از این مسافران عاشق با جان و دل تحمل می کنند برای هر اتفاق دیگری نمی توانستند تحمل کنند.
کم کم آفتاب چهره ی خود را از رؤیت یاران خورشید پنهان می کند. صدای قرآن جای نوحه ها را می گیرد و دقایقی بعد تمام مسیر سرشار از آهنگ اذان می شود. وارد یکی از موکب ها می شویم نماز را به جماعت می خوانیم و دوباره خود را به درون رودخانه می اندازیم. بیشتر از یک ساعت نمی گذرد که نیاز به استراحت شبانه داریم. وارد یکی از موکب ها شدیم. صدای دلنشین دعای کمیل به گوش می رسد. نمی دانم چرا این قدر صدا برایم دلچسب بود. این نوا من را به دعای کمیل شب های جمعه جبهه ها برد. آن شبی که در شهر شوش بودیم و قرار بود فردای آن در عملیات فتح المبین شرکت کنیم. چه حالی می داد آن دعا، دوستانی بودند که تا شهادت فاصله ی چندانی نداشتند. خوشا به حالشان که آخرین زمزمه هایشان مناجات شورانگیز امیرالمؤمنین بود. دعای کمیل به اتمام رسید. بساط شام گسترده شد. پس از صرف شام درنگ جایز نبود. رختخوابی را که به وفور در موکب آماده بود پهن کردیم و با محمد خوابیدیم تا خود را برای صبحی دیگر آماده کنیم. قرارمان حرکت در ساعت سه شب بود..
ادامه دارد...
🖋#نصرالله_شفیعی
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
Part03_فرنگیس.mp3
8.66M
📗کتاب صوتی #نمایشی
#فرنگیس "خاطرات فرنگیس حیدرپور"
شیرزن خطه ی گیلان غرب
قسمت 3⃣
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📌 عمود شماره ۱ 🔻 «چرا همیشه جا میمونم؟ چرا من؟ چرا؟» سرم رو به در ورودی حرم حضرت علی علیهالسلام ت
📌 عمود شماره ۱۱۰
▪️ دردِ پا اَمونم رو بریده بود. بیتاب شده بودم. همسفرم که انگار متوجه شده بود، همونطور که ویلچر رو هُل میداد و ذکر میگفت، با لبخندی شیرین به من خیره شده بود. پلکام سنگین شد و به خواب فرو رفتم. یکدفعه وحشتزده از خواب پریدم.
🕌 خدایا اینجا کجاست؟ جایی شبیه خونهی اربابی! دور تا دورش حجره بود. ترسیدم. ناخودآگاه چشمم افتاد به سَر درِ یکی از حجرهها که با خط زیبایی نوشته شده بود «السلام علیک یا صاحب الزمان، مقامِ حضرت ولیعصر(عج)»
🔆 خدای من! اینجا مسجد سهله است؟! به ساعتم نگاهی انداختم. ساعت از ۸ شب گذشته بود. بغضم یا شاید ترسم شکست. آقاجان! ارباب من! دو روز دیگه بیشتر تا اربعین نمونده، یعنی واقعاً نمیخوای منو توی خیمهات راه بدی؟ باز اون صدای مهربون گوشمو نوازش داد: «خوش اومدی. بسم الله! بفرمایید...»
🔻 اومدم بگم واسه چی منو آوردی اینجا، که دیدم یک سفره و نون و خرما با یه لیوان چای تازهدَم پیش روی منه. لقمهی نون رو که برداشتم، دیدم چقدر گرم و تازه است. گفتم: خودتون نمیخورید؟ یه لقمه کوچیک گرفت. چای تعارف کردم. آخه فقط یک لیوان آورده بود. گفت: «اهل ظواهر زندگی نیستم. درضمن نگران دیر رسیدنت نباش مهم اینه که اومدی، انشالله به موقع میرسی.»
🏴 #همسفر_با_خورشید؛ قسمت دوم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📌 چهل جلسه توجیهی! ◾️ قرار است با هم چهل جلسه توجیهی داشته باشیم؛ چهل جلسه که فقط باید یک کار کنیم:
📌 بگو بهترین عمل چیه تا توجیه را شروع کنیم!
▪️ یکی از سنتهای خدا، امتحان و ابتلاء (آزمودن) است. همهی ما باید امتحان شویم تا عیارمان مشخص شود؛ پس راهی برای فرار از امتحان نیست.
▫️ حالا یک راه مانده و یک قدرتِ انتخاب؛ میتوانی پیروزی را انتخاب کنی یا رفتن به سمت شکست را، اما آن را جور دیگری بخوانی و در واقع توجیه کنی!
▪️ اما چه کسی پیروز است؟ تعبیرِ قرآن از پیروزی در امتحانات، تعبیرِ «أَحْسَنُ عَمَلاً» است؛ یعنی کسی پیروز میشود که بهترین عمل را انجام دهد، نه هر عملِ خوبی را. (سوره ملک، آیه۲) اگر زمانت را صرفِ هر کار خوبی بکنی، اما آن کار، بهترین کار نباشد، محکوم به یک پیروزی با توجیه هستی و این یعنی شکست!
▫️ حالا کلاهت را قاضی کن و به این سوالات پاسخ بده: بهترین عمل در کربلا چه بود؟ آیا عیار ۷۲ تن بیشتر است یا ...؟ امروز بهترین عمل چیست؟
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۲
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
💌 امتحانهای الهی، بستری برای خودشناسی
#استاد_پناهیان
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
💢 الاغ باشعوری که اسیر شد؛
خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس:
💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد!
💠 چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
💠 اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد #یگان شد.
🔺الاغ زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود.
✍️ بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن #سواری میدهند! و قصد #برگشتن هم ندارند!
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد. 🥀
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
📸 گریم جالب هادی حجازیفر در نقش شهید مهدی باکری
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#معرفی_کتاب
◼️ ۹ صفر، سالروز شهادت #عمار_یاسر
📙 #روزگار_عمار
🖋 #مجید_ملامحمدی
🔶این کتاب، توصیفی از زندگی پر فراز و نشیب عماریاسر صحابی خاص و خالص پیامبر(ص) است که تمام زندگیاش ارزشمند و در مسیر حقیقت بود.
🔹در این کتاب پیرامون روایت زندگی جناب عمار به شخصیتهای سیاه و سفید عصر وی نیز پرداخته و به معرفی این شهید شاخص صدر #اسلام از زبان چهرههای گوناگون پرداخته است.
🍉 برشی از کتاب: عمار بعد از مکث، رو کرد به مرد ناشناس و پرسید: آیا به پاسخ خود رسیدی؟
مرد ناشناس جواب داد: آری، خوب و صادقانه.
عمار گفت: اینک برو و از میان دو سپاه، آن گروهی را که در نظرت حق است، انتخاب کن.
آن مرد به تعجیل حرکت کرد و در میان سپاهیان عراق رها شد.
به ابن حکیم خندیدم و شیرین و آرام گفتم: هر بار، هر نکته و خبری را که از عمار به من می رسانند، بیشتر شیفته او و مولایم علی میشوم و خود را در بهشت خدا میبینم.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
هشت درس زیبای دفاع مقدس.mp3
7.29M
▪️هشت درس زیبای دفاع مقدس
🎙 حجت الاسلام و المسلمین مهدی ماندگاری
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺احساسات زنانه در نگاه اسلامی حفظ شده
🎙 #بشنوید| رهبر انقلاب: در اسلام از زن خواسته نشده در حالی که زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد - یعنی خصوصیت زن بودن که یک خصوصیت طبیعی و فطری و محور همه احساسات و تلاشهای زنانه است، در دید اسلامی حفظ شده.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#من_زنده_ام
#معصومه_آباد
#دفاع_مقدس
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
📗#معرفی_کتاب📗
اسارت مفهومی است که تا اسیر نشده باشی نمیتوانی آن را درک کنی. برای یک مرد هم مفهوم اسارت غیر قابل تصور است چه رسد به اینکه این اتفاق را از زبان یک دختر ۱۷ ساله بشنوی.
"من زندهام" عنوان کتابی است نوشته معصومه آباد که به شرح خاطرات دوران چهار ساله اسارت وی از سن ۱۷ تا ۲۱ سالگی در چنگال ارتش بعث عراق می پردازد.
واقعیت این است که هر کسی موقع ورق زدن کتاب و لا به لای خطوط آن دو احساس «اندوه و غم» و «عزت و افتخار» را توأمان تجربه می کند و جاهایی از کتاب را از پشت پرده ی اشک خواهد خواند...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part1_manzendeam.mp3
8.7M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_اول
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part2_manzendeam.mp3
10.38M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_دوم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part3_manzendeam.mp3
6.64M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_سوم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
part4_manzendeam.mp3
5.96M
🔺کتاب صوتی نمایشی "من زنده ام"
"خاطرات دوران اسارت معصومه آباد"
#قسمت_چهارم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha