eitaa logo
فامنین گرام
3.4هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
2هزار ویدیو
117 فایل
🌹آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان #فامنین را اینجا دنبال کنید 🗣 💫 ارسال سوژه های خبری، آگهی ترحیم (ارسال #رایگان )، ارتباط با ادمین ها و هماهنگی تبلیغات (کسب و کار) #فقط با👇 @Famenin_Gram1402
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 بردرِ میخانهٔ عشق، ای ملک تسبیح‌ گوی کاندر آنجا طینتِ آدم مُخمّر می‌کنند ♦️یک جا در مقاله‌ای نوشته بودم که اشاراتی که به و در شعرِ می‌شود، از عوارضِ تأثیرِ است و‌ او به من می‌گفت: هرگز چنین نیست. دیوان حافظ پر است از اشارات به تورات و داستان‌های آن. گفتم: در کجای دیوان و در کجای دیوان – که خود تربیت نیمه‌مسیحی داشته – از جُلجتا و باغِ جِتْسِمانی سخن رفته است؟ گفت: راست می‌گویی و . 🔹شک نیست که شعر فارسی از اساطیرِ سامی تجزیه‌پذیر نیست؛ بخصوص شعر غنایی ما و به‌ویژه اوج آن که شعر است. این شعر‌ها چنان با رموز و اشارات زندگی پیامبران سامی به‌ هم آمیخته که اگر بخواهیم از آنها صرف نظر کنیم نیمی از شاهکارها را باید به‌دور بریزیم. 🔸کافی است نگاهی به دیوان حافظ بیفکنیم و ببینیم که چه رمزها و کنایاتی پیرامونِ نام آصف برخیا و آدم (و بهشت عدن) و خضر و ابراهیم خلیل و لحن داود و زلیخا و سامری و سلیمان و شدّاد و شعیب و عیسی و قارون و موسی و نمرود و نوح در آن به وجود آمده است، اما این نکته را نباید از یاد بُرد که این نام‌ها و اسطوره‌های پیوسته به آنها از صافیِ اسلامی گذشته و با تصویری صد‌درصد اسلامی داخل ادبیات و فرهنگ ما شده است؛ در تحلیلِ نهایی، اسلام صورت پالایش– یافته و متکامل تمام ادیانی است که عهد قدیم و عهد جدید نمایندگان آن هستند. 📝اما آنچه امروز، در شعر معاصر ما، نمودار می‌شود آن چیزی نیست که از صافی هزار و چهارصد سالهٔ فرهنگ و تمدن اسلامی گذشته بلکه چیزی است که مستقیم از زندگی مسیحیت امروز و عقاید مسیحیان و یهودیانِ غرب مایه می‌گیرد و گاه از چشم‌انداز یک مسیحیِ زندیق. 🔸چیزی که باید بر این نکته افزود و آن هم از نشانه‌های همین است، تغییراتی‌ست که اندک‌اندک در نوعِ تلقّی از تم‌های اساطیری سامی در شعر معاصر ما روی می‌دهد. در سراسر ادبیات و عقاید ما، آن میوهٔ ممنوع، است که آدم را از بهشت راند و گرفتار عذاب زندگی این‌جهانی کرد: خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سرّ ِ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست حافظ 🔻در شعر معاصر به تأثیر ترجمهٔ شعر و فرهنگ ، این گندم به بدل می‌شود: همه می‌دانند که من و تو از آن روزنهٔ سردِ عبوس باغ را دیدیم و از آن شاخهٔ بازیگرِ دور سیب را چیدیم فروغ فرخزاد ✍ نویسنده و محقق: محمدرضا 📥 ارسالی از: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 💦🌺💦ईइ═─┅─ 🌳 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش👇 🌨☘️ @Famenin_Gram 🍃☘️
📚 📌 شرحی بر بیتی از 💠خاقانی می گوید: هدهد ز آب زیر زمین آگه است ولیک از دام بر فراز زمین آگهیش نیست مقصود خاقانی از این که می گوید هدهد از آب زیر زمین آگه است چیست؟ در آثار تفسیری و روایی و طبی اسلامی، دو خصلت برای هدهد برجسته شده است: اول بوی ناخوش و دیگر نیروی یافتن آبهای زیر زمینی. 🔹 در عجائب المخلوقات آمده است: «هدهد مرغيست آراسته و ليكن گندد. بخارى كه از آب‏ برخيزد بيند. سليمان عليه السلام جايى فرو آمد كه آب نبود. هدهد را طلب كرد نيافت. بعد از ساعتى آمد و گفت از زمين سبا مى ‏آيم، ملكه را ديدم با لشكرى و ليكن آفتاب را مى‏ پرستيد. سليمان نامه نبشت و به هدهد داد تا به بلقيس رسانيد. بلقيس بطاعت آمد. هدهد باز آمد و گفت: اى سليمان تو بر سر آب فرو آمدى و آب مى‏ طلبى؟ چون زمين را بكندند آب برآمد». 🔸در تفسیر عرفانی کشف الاسرار، میبدی چنین نگاشته است که سلیمان علیه السلام چون به یمن رسید «زمينى و هوايى خوش ديد آنجا نزول كرد تا نماز كند و بياسايد و لشكريان نيز بياسايند و تناول كنند. طلب آب‏ كردند و آب‏ نيافتند و مهندس وى و دليل وى بر آب‏، هدهد بود. منقار بر زمين نهادى و بدانستى كه آب كجا نزديكترست بر سر زمين و كجا دورتر. آن گه ديوان را فرمودى تا آنجا كه هدهد نشان دهد چاه فرو برند و آب برآرند». مطلب فوق با اندک تفاوتی در بحارالانوار و تفسیر عیاشی نیز آمده است؛ گذشته از آن که مهندس خواندن هدهد توسط میبدی نیز جالب است و اشارتی است بر نوع تقسیمات علوم لااقل نزد مفسری مانند میبدی. 🔹 و اما در مصراع دوم که خاقانی می گوید: از دام بر فراز زمین آگهیش نیست اشاره به اعتراضی است که هم در کتاب عجایب المخلوقات و هم در کشف الاسرار و هم در بحارالانوار به این نیروی شگفت هدهد شده است، مبنی بر این که هدهد که آب در زیر زمین را می بیند چرا دامی را که برایش بر روی زمین پهن کرده اند نمی بیند و گرفتار می شود؟ پاسخ به این اعتراض را قزوینی در عجایب المخلوقات چنین داده است: «ابن عباس را پرسيدند كه هدهد آب را در زير زمين بيند، چرا دام را نبيند تا در گردنش آيد؟ گفت: اذا جاء القضا عمى البصر». یعنی: چون قضا فرود آید، دیده کور شود. میبدی نیز پاسخ را به نقل از ابن عباس در پاسخ به نافع ازرق چنین روایت می کند: «نافع ازرق قدرى حاضر بود، گفت: يا ابن عباس هدهد كه بمنقار آب در زيرزمين همى ديد چونست كه دام فرا كرده نمى ‏بيند و نمى‏ داند تا آن گه كه دام گردن وى افتد؟ ابن عباس گفت: ويحك، انّ القدر اذا جاء حال دون البصر. ✍ محقق: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─ 🔆 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇 🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸