🔴سید مجید موسوی از رزمندگان دفاع مقدس از #شهید سیف الله صبور خاطره ای نقل کردند که به سال 59 یا 60 بر می گردد :
🔻سیف الله تعریف می کند در منطقه جبهه شهدا( صالح مشطط) یک روز شهید تیمسار آبشناسان را گفتم بیا با هم به منطقه جلو خط مقدم سرکشی کنیم
دو نفری باهم قدم زنان راه افتادیم
همینطور که حرکت می کردیم آبشناسان دست در جیبش کرد و یک مشت مغز پسته و کشمش برداشت و یکی یکی در دهانش پرت می کرد و بدون اینکه تعارف کند می خورد.
رفتیم و رفتیم یکدفعه ایستادم قاطع و محکم گفتم اینجوری نمیشه برگردیم
آبشناسان گفت: نه به آن اصرارتون
و نه الان که هنوز نرسیدیم میگی برگردیم!
گفتم :خوب یک مشت از آنها که میخوری بهم بده!
یک مشت بهم داد و گفتم :حالا شد ,بریم!
خصوصیتی که شهید صبور داشت خیلی شوخ طبع بود ، بدون اینکه بخندد
#خاطرات_سید_مجید_موسوی
#طنز_جبهه_ها
✍ #ادامه_دارد
⬛️ اینجا #فریاد_خوزستان را بشنوید:
http://eitaa.com/joinchat/1933312000Cd6b376f134
فریاد خوزستان
🔴سید مجید موسوی از رزمندگان دفاع مقدس از #شهید سیف الله صبور خاطره ای نقل کردند که به سال 59 یا 60 ب
✍ خاطرات #سید_مجید_موسوی
استاد فیضی از اساتید دانشگاه جندی شاپور دزفول در برنامه دفاع مقدس سال ۹۹ تعریف کردند :
در عملیات رمضان ما را کیلومترها تا انتهای کانال ماهی آن هم در دل دشمن بردند ولی چون لشکرهای همجوار نتوانسته بودند به دلیل مقاومت دشمن پیشروی کنند و دشمن در جناحین باقیمانده بود، تقریبا ما محاصره شدیم.
وقتی برادر موسوی و برادر خضریان متوجه شدند تدبیر کردند و نگذاشتند ما متوجه محاصره بشویم و گفتند : بچه ها راه را اشتباه آمده ایم و کمی با محل استقرارمان فاصله داریم و باید جابجا شویم، پس از این راه برویم و حدود ۱۵ کیلومتری که رفته بودیم را بدون اینکه متوجه شویم برگشتیم یعنی پس از نماز مغرب و عشاء تا وقت نماز صبح راه رفتیم.
نماز صبح که شده بود به بچه ها که خیلی خسته بودند گفتیم توقف کنیم تا نمازمان رابخوانیم سید گفت: نه ! باید حرکت کنید گفتم : "خب ! چطور نماز بخوانیم ؟"
گفت : "هر کس دستهایش را به نیت تیمم به لباس خاکی نفر جلویی (پشت کمر جلویی) خود بزند و تیمم کند و یک لحظه به طرف قبله نیت کند و الله اکبر بگوید به حرکت خودش ادامه دهد. نماز را هم در حال حرکت بخوانید و با چشم رکوع و سجود کنید !!!
مانده بودیم این دیگر چه نوع نماز خواندنی است
تا حالا هیچ وقت چنین نمازی نخوانده بودم😂
اما برای اولین وتاکنون آخرین بار بود که چنین نماز زیبایی خوانده ام 😌
همچنین ایشان تعریف کردند :
سید مجید موسوی در آموزش های روزهای ابتدائی دفاع مقدس پدر مارا در آورده است.😅
با گلوله و تیر ژث که صدای وحشتناکی دارد در بیخ گوش و کنار پاهایمان شلیک کرده است گر چه لذت آن آموزش ها هنوز در کاممان شیرین است.😌
✍ #ادامه_دارد
❇️ اینجا #فریاد_خوزستان را بشنوید:
http://eitaa.com/joinchat/1933312000Cd6b376f134
فریاد خوزستان
✍ خاطرات #سید_مجید_موسوی استاد فیضی از اساتید دانشگاه جندی شاپور دزفول در برنامه دفاع مقدس سال ۹۹
🔴 ماجرای گوسفند حلال یا حرام !!
سالهای ابتدایی تشکیل لشکر ۷ حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف برای انسجام و هماهنگی بیشتر فرماندهان لشکر ؛ اردویی در منطقه بیشه پیران برگزار شد که مسیر را با قطار محلی رفتیم. شاید تابستان ۱۳۶۳ بود و با خودمان یک گوسفند زنده بردیم تا آنجا ذبحش کنیم و گوشت تازه مصرف کنیماما در مورد ذبح کننده فکر نکرده بودیم تا نوبت به برنامه ذبح گوسفند رسید و گفتیم حالا کی ذبحش کند ؟
ولوله ای شد. به پیشنهاد فرمانده قرار شد از روستائیان محلی بپرسیم تا قصابی پیدا کنیم، هرکس سراغ قصاب می گشت، ولی پس از نیم ساعت بررسی و دست خالی که برگشتیم دیدیم گوسفند ذبح شده و تکه تکه شده آماده کباب کردن است.
حالا سئوال همه این بود که قصاب چه کسی بوده؟!!!!
یکی از دوستان گفت : بابا !! قصاب که خودمان داشتیم !!
متعجب پرسیدیم : کی؟!!🤔
گفتند : (شهیدبهروز که آن روزها مصطفی می گفتیم )!!
گفتیم: ایشان از کجا یاد گرفته؟!! دینوی جلو آمد و با اعتماد به نفس خیلی بالایی و به صورت جدی گفت : پدر من قصاب است !!!!
گر چه همه حکم شرعی و روش ذبح گوسفند را بلد بودیم و از رساله امام خمینی(ره) خوانده بودیم که گوسفند را چگونه ذیح می کنند ولی جرأتش را نداشتیم !!
ناگهان یکی از فرماندهان که پدر بهروز را می شناخت بلند و رسا گفت : پدر بهروز که کارمند بانک است چه ربطی به قصابی دارد؟!!
بین دوستان ولوله شد و هرکس شوخی و جدی حرفی می گفت. یکی ذبح را مغایر احکام شرع و گوشت را حرام شده دانسته و گفت ما نمی خوریم. یکی به شوخی به بهروز میگفت پدرت تا الآن مرغی سربریده که حالا قصاب شده؟!!
یکی میگفت پسر چقدر اعتماد به نفس بالایی داری حالا خداییش حلاله یا حرام کردی😂
خلاصه قرار شد یکی از فرماندهان که در مسائل رساله توضیح المسائل بیش از دیگران مطالعه داشت گوسفند ذبح شده را بررسی و نظر بدهد !!
از سید خواسته شد برای ختم غائله نظر بدهد که او هم پس از وارسی گفت: چون از زیر قرقره گردن سر گوسفند بریده شده پس ذبح شرعی و مانعی برای مصرف گوشت نیست.
گوشت را کباب و نوش جان کردیم😋
اما بنازم آن همه اعتماد به نفس بهروز را که حلال مشکلات بود.
شهید بهروز دینوی ۲۶ بهمن ۶۴ در پاتک سنگین عملیات والفجر ۸ به درجه شهادت نائل گردید.
#خاطرات_سید_مجید_موسوی
#طنز_جبهه_ها
✍ #ادامه_دارد
✅اینجا #فریاد_خوزستان را بشنوید:
http://eitaa.com/joinchat/1933312000Cd6b376f134
فریاد خوزستان
🔴 ماجرای گوسفند حلال یا حرام !! سالهای ابتدایی تشکیل لشکر ۷ حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف
🔴ما برای یزید کار می کنیم😅
مرحوم حاج حمید معمولا یکی از وفاداران دعای ندبه بودند که در صبح اولین جمعه هرماه قمری در منزلمان برگزار می شد و هرچند وقت یکبار به مناسبتی و با خنده و شور زایدالوصفی خاطره ای را تعریف می کردند:
در اوایل جنگ تحمیلی در دزفول با توجه به وضعیت و ضرورت؛ دو بسیج تشکیل شده بود؛ در بسیج اول و با دوستان محل کار قرار گذاشته بودیم وقتی ارتباط تلفنی برقرار میشه بعد از سلام یک جمله از سخنان امام خمینی را برای ترویج راه ایشان و یاد آوری خودمان بیان کنیم.
یک بار که زنگ تلفن به صدا در می آید شهید حاج احمد نونچی که مسئول تدارکات بسیج بود گوشی را برمی دارد و بعد از سلام می گوید : ما برای اسلام کار می کنیم. " امام خمینی"
طرف مقابل پشت خط تلفن بی خبر از این موضوع ، بعد از جمله شهید نونچی تصور دیگری می کند و با عصبانیت می گوید : ما برای یزید کار می کنیم!!!
حاج حمید بارها و بارها این خاطره را تعریف می کرد و می خندیدیم چون یادآور روزهای خدمت صادقانه بچه ها و اعتقاد عمیق به راه امام و نیز ذکر خاطره از فرمانده شهید حاج احمد نونچی بود که در روز اول عملیات والفجر هشت در منطقه فاو در تاریخ ۲۱ بهمن ۶۴ به درجه والای شهادت نائل آمد.
برای شادی روح مرحوم حاج حمید خاکسار و فرمانده شهید حاج احمد نونچی صلوات و فاتحه بخوانیم.
#طنز_جبهه_ها
#خاطرات_سید_مجید_موسوی
✍ #ادامه_دارد
✅اینجا #فریاد_خوزستان را بشنوید:
http://eitaa.com/joinchat/1933312000Cd6b376f134