eitaa logo
فاصله تا خدا
3.3هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط جهت ارسال مطالب، نظرات،پیشنهادات و یا تمایل به همکاری به آدرسهای زیر پیام دهید 💠خادمین کانال: @zeraati5474 @Gholizade آدرس پیام رسان ها 👇 http://zil.ink/faseletakhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تروریست‌ها حتی به پیکر عباس و دوستانش رحم نکردند 🔹 شهید عباس مهراندوز به جای یکی از دوستان مشهدی‌اش که کسالت داشت در عملیات حاضر شده بود. بار‌ها در مرز جکیگور به کمین رفته بود و با قاچاقچی‌ها و تروریست‌ها درگیر شده بود. دوستانش می‌گویند آن روز عباس چفیه را دورر سرش پیچید و سوار ماشین شد و به عملیات رفت. 🔹مادر شهید عباس مهراندوز می‌گوید: تابوت شهدای آن روز با باقی شهدا متفاوت بود. من و مادران دیگر شهدا هر چه اصرار کردیم که پیکر بچه‌ها را ببینیم اجازه ندادند. اشرار طوری پیکر بچه‌ها را سوزانده بودند که آب شده بودند. وقتی شهدا را در آن وضعیت دیدم از حال رفتم. بعد از آن مزار عباس مأمن و پناه همیشگی من شد تا به وقت دلتنگی‌های مادرانه، خودم را آنجا تسلی دهم کانال فاصله تا خدا @Faseletakhoda www.Faseletakhoda.com
فرزندانم باید با شهادت آشنا باشند 🔹همسر شهید امیر نامدار می‌گوید: " بعضی از شبها که همسرم به مرخصی می‌آمد با حقوق ناچیزی که می‌گرفت وسایلی را آماده می‌کرد و به سراغ افراد نیازمند می‌رفت، وسایل را پشت درب می‌گذاشت و سریع بر می‌گشت و می‌گفت: نمی‌خواهم کسی مرا بشناسد. 🔹در ادامه همسر شهید از خاطراتش چنین تعریف می‌کند:" وقتی در منزل بود با فرزندانش بازی می‌کرد. یکی از بازی‌هایش اینگونه بود که خود را درون ملحفه‌ای پوشانده و به دخترش می‌گفت که اگر من روزی شهید شدم من را اینگونه می‌بینی. وقتی اعتراض می‌کردم می‌گفت فرزند یک مرزبان باید با جمله شهادت آشنا باشد. 🔹زمانی که پیکر شهید را برای وداع آوردند دختر شهید که تنها ۹ سالش بود به راحتی کنار پیکر پدر با او به صحبت پرداخت. کانال فاصله تا خدا 💠@Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
شهید رضا نساج 🔹همسر شهید رضا نساج می‌گوید: "شب عید بود؛ فرمانده رضا به خانه ما آمد. اکثراً از خانواده‌های‌شان دور بودند، اما ما و تعدادی دیگر از همکاران رضا دور هم بودیم. به فرمانده رضا گفتم جناب سرهنگ رضا را نبرید. گفت نه خانم خیالت راحت اصلاً نمی‌بریمش. بعداً متوجه شدم که همه عملیات‌ها با هم بودند. آخرین دیدارمان هم مربوط به اولین سحر ماه مبارک رمضان بود." 🔹روحیه شادی که قبلاً داشت همخوانی نداشت. به ایشان گفتم رضا چرا تو اینجور شده‌ای؟ اصلاً، چون پزشک‌یار بود، می‌توانست به مأموریت نرود. آن روز مأموریت داشت و معمولاً با فرمانده‌شان می‌رفت، گفت یکی از سرباز‌ها شهید شده و اشرار جنازه‌شان را پس نداده‌اند. ما می‌خواهیم برویم پیکر شهید را پس بگیریم. بعد رفت. بچه‌اش را بغل کرد و گفت یک‌بار دیگر بچه‌ام را ببینم. بچه را بغل کرد و رفت." کانال فاصله تا خدا 💠@Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
🔸شهید مجید فخرائی 🔹 مادر سرباز شهید فخرایی بیان می‌کند : " آخرین باری که با مجید صحبت کردم اذعان داشت که تا چهارم فروردین قادر به آمدن مرخصی نیست و حال که در بهار فاطمی پیکر شهید پسرم را برایم هدیه آوردند آن را هدیه ای از طرف خداوند می دانم." 🔹خواهر شهید فخرایی می‌گوید: عده‌ای برای خوش گذرانی و تفریح در شب چهارشنبه سوری خانواده ما را داغدار کردند اما برای ما افتخار است که برادرمان در لباس خدمت به نظام و مردم توفیق شهادت نصیبش شد و به عزت خانواده ما افزود. 🔹برادر شهید فخرایی می‌گوید: با مجید تماس گرفتم و از او پرسیدم نمی خواهی ایام نوروز را در کنار خانواده باشی که او دقایقی بعد برای من پیامکی را به این مضمون ارسال کرد: «دنیا دفتر خاطره هاست، چه در روزها و چه در تاریکی ها عاقبت همه ما همسفریم». وی اظهار می‌کند: " پس از خواندن این پیامک با او تماس گرفتم و گفتم منظورت از این پیامک چه بود و او در پاسخ به من گفت: «می خواستم که همیشه به فکرم باشی" کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
گذری بر زندگی شهید مدافع وطن 🔹شهيد خالق معجنی شوی از اخلاقی نیکو و متانتی قابل توجه برخوردار بود و در عمل سیرتی شایسته و خداپسندانه داشت. به انجام فرائض ديني پايبند و امر به معروف و نهي از منكر را بر هر كاري مقدم مي‌دانست. 🔹شهيد معجنی شوی، ارادت ويژه‌اي به حضرت ثامن‌الحجج، علي‌ابن‌موسي‌الرضا (ع) داشت و همواره در جلسات مذهبي و خدمت به ائمه ‌اطهار (ع) پيشقدم بود. 🔹اين شهيد بزرگوار سال‌ها در يگان ويژه تهران بزرگ و مشهد مقدس خدمت كرد و سرانجام براي انجام خدمت عملياتي به فرماندهي مرزباني سيستان و بلوچستان، هنگ مرزي زابل منتقل شد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
🔸ایثار جان در راه وطن 🔹شهید رسول نودهی با طبقه کارگر و مستضعف انس و الفت بیشتری داشت و درد و رنج آنها را به خوبی حس می‌کرد. علاقه زیادی به مراسم مذهبی و عبادی داشت. از فعالین و خادمین در مراسم سوگواری ایام محرم سیدالشهدا (ع) بود. 🔹رسول نودهی حدوداً ۲۰ ساله بود که با توجه به علاقه زیادی که برای نظام و انقلاب داشت به جمع سبزپوشان نیروی انتظامی پیوست و استخدام انتظامی استان خراسان و شهرستان اسفراین شد. 🔹وی در سنین جوانی ازدواج نمود که ثمره این ازدواج ۱ فرزند بود. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
فرزند شهیدی که بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید 🔹شهید محسن رامک زمانی که تنها پنج سال داشت پدرش با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل به فیض شهادت رسید، محسن تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان ادامه داد و زمانی که از سوی نیروی انتظامی اعلام جذب نیرو شد درس را کنار گذاشت و با مدرک سیکل به استخدام یگان نیروی انتظامی درآمد و با توجه به اعلام نیاز نیرو استان کرمان برای ادامه زندگی به شهرستان بم نقل‌ مکان کرد. 🔹محسن رامک پس از شروع به خدمت، ازدواج نمود و ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، پنج سال از خدمت صادقانه‌اش گذشته بود و زمانی که در تدارک نقل‌مکان زندگی مشترک خود از شیروان به شهرستان بم بود، در آخرین سفر خود به شهرستان بم، طی مأموریتی به‌اتفاق فرمانده و دو گروه از رزمندگان گردان ۱۰۲ رزمی عملیاتی فاطمه الزهرا (س) برای پاک‌سازی منطقه دهانه اعزام می‌شوند که در این عملیات به همراه ۷ تن از هم‌رزمانش به لقا الله پیوسته و بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
🔸فرزند شهیدی که بال در بال پدر شهیدش به معراج پرکشید 🔹شهید محسن رامک زمانی که تنها پنج سال داشت پدرش با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل به فیض شهادت رسید، محسن تحصیلات خود را تا مقطع دوم دبیرستان ادامه داد و زمانی که از سوی نیروی انتظامی اعلام جذب نیرو شد درس را کنار گذاشت و با مدرک سیکل به استخدام یگان نیروی انتظامی درآمد و با توجه به اعلام نیاز نیرو استان کرمان برای ادامه زندگی به شهرستان بم نقل‌ مکان کرد. 🔹محسن رامک پس از شروع به خدمت، ازدواج نمود و ادامه تحصیل داد و مدرک دیپلم خود را دریافت کرد، پنج سال از خدمت صادقانه‌اش گذشته بود و زمانی که در تدارک نقل‌مکان زندگی مشترک خود از شیروان به شهرستان بم بود، در آخرین سفر خود به شهرستان بم، طی مأموریتی به‌اتفاق فرمانده و دو گروه از رزمندگان گردان ۱۰۲ رزمی عملیاتی فاطمه الزهرا (س) برای پاک‌سازی منطقه دهانه اعزام می‌شوند که در این عملیات به همراه ۷ تن از هم‌رزمانش به لقا الله پیوسته و بال در بال پدر شهیدش به معراج پر کشید. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
میدانست که شهید می‌شود 🔹خواهر شهید محمد احمدی النگ درباره برادرش می‌گوید: " شب آخر مرخصی خواب امام زمان رو میبینه و به دوستش میگه شهید میشم ولی به مادرم چیزی نگی. مادرم می‌ گفت : روزآخر محمد عوض شده بودچندبار خداحافظی کرد ولی دوباره بر می گشت. این بار قبل از رفتنش به تمام دوستاش پیامک داده بود حلالم کنید. " 🔹محمد احمدی النگ عاشقانه به مولایش امام رضا (ع) مهر می ورزید. در انجام کارهایش از او مدد می جست و همواره از خداوند متعال شهادت در راه اسلام و قران را مسئلت می کرد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
سربازی که با زبان روزه شهید شد 🔹گروهک‌های تروریستی به قصد ضربه بزرگی به شیعیان از طریق مرزهای پاکستان به خاک ایران وارد شدند. 🔹تروریست‌ها قصد انتقال مواد منفجره را داشتند که در کمین پلیس تکاوری شهرستان خاش گیر افتادند. 🔹درگیری مسلحانه ساعت‌ها بطول انجامید ولی تکاوران پلیس از جمله شهید محمد چاه‌چمندی با زبان روزه ذره‌ای خستگی به خود راه ندادند و تا آخرین قطره خونشان از این خاک دفاع کردند. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
🔸شهید که به حُسن خلق معروف بود 🔹شهید قربان محمد دروگرنیت خیلی وقت شناس بودند، صادق و راستگو بودند، خوش برخورد و خوش اخلاق بودند، همیشه خوش رو بودند که همه دوستانشون بعد از شهادت بیشتر از خوش رویی وی می گفتند: "چقدر خوش رو بودند! چه قدر شوخ بودند و سر به سر بقیه می گذاشتند. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
شهیدی که از لباس ریاست خودداری می‌کرد عشق شهید بهروز غفاری به وطن آنقدر در دلش زیاد بود گفتنی نبود. او همیشه بر زبان داشت که سرباز وطن هستم و تمام پیشنهادات ریاستی را در شهرهای مختلف رد کرده بود چون می‌گفت خدمت در لباس ریاست نمی‌خواهد. این تواضع و فروتنی ایشان باعث می‌شد که چشم از بیشتر کارهای دنیوی بردارد. بهروز غفاری در سال ۱۳۹۸ با آمدن بیماری کرونا، ایشان ضد عفونی کردن اداره جات را بر عهده گرفت؛ در حالی که به خدمت خود ادامه می‌داد و شب و روز به سلامت تمام سربازان که در اداره بودند تلاش می‌کرد و خانواده کمتر اورا می‌دیدند و نگران حال او بودند. حاج بهروز در طول دوماه خود نیز درگیر این بیماری شد که اورا در بیمارستان امام خمینی (ره) اردبیل بستری کردند و چون با نبودن امکانات هیچکس نمی‌دانست که چطور با این بیماری مبارزه کند و با تلاش بسیار پزشکان و پرستاران برای بهبودی او بعد از سه روز ماندن در آنجا به رتبه‌ی شهادت نائل می‌شود. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
آرزوی داشت تا قبل از مادرش بمیرد شهید علی فاضلی شاد بسیار علاقه داشت مثل مولایش حضرت علی (ع) کمک رسان مردم نیازمند و فقرا باشد او از حقوق هر ماهش سهم نیازمندان را جدا می‌کرد و شبانه به درب منزل آن ها می‌رفت وکمک‌هایش را به نیازمندان می‌رساند، شهید همین کار راه تا آخرین نفس‌های که در این دنیا بود انجام می‌داد. علی فاضلی شاد دو تا آرزو داشت؛ یکی شهادت و دیگری قبل مادرش بمیرد تا یکبار بمیرد. او در فضای مجازی‌اش اخرین پستی را که منتشر کرد این بود که (حلالم کنید) شهید ارادت خاصی به امام رضا (ع) داشت در اکثر مرخصی‌هایش راهی سفر مشهد مقدس می‌شد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
برگی از زندگی‌نامه شهید محمدحسین خردمندی 🔹 شهید حسین خردمندی در اوایل انقلاب و برای انجام فعالیت‌های بیشتر شهر خویش را به مقصد تهران ترک کرد و فعالانه در اکثر راهپیمایی و تظاهرات مردمی شرکت می‌کرد تا حدی‌ که در انتظامات شهر تهران نقش بسزایی را ایفا می‌کرد. 🔹حسین خردمندی با پیروزی انقلاب بلافاصله به اسفراین برگشت و وارد سپاه پاسداران شد و در واحد اطلاعات و عملیات سپاه فعالیت خود را شروع کرد که با شروع جنگ تحمیلی و حضور رادمردان و جان‌برکفان در صحنه‌های پیکار، او نیز خود را به میادین نبرد رسانید و در مناطق بستان و تنگه چزابه حماسه‌هایی را از خود آفرید. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
اولین شهید مدافع حرم سبزوار 🔹 شهید رضا دامرودی از همان دوران علاقه‌اش به شغل‌های نظامی بیشتر شد و بلافاصله بعد از پایان خدمت به طور قراردادی در دسته رزمی سبزوار استخدام شد و در شهر ششتمد مشغول به خدمت شد. 🔹رضا دامرودی برای امرار معاش شروع به کار در یک کلینیک گیاه پزشکی کرده بود و همزمان در در تاکسی تلفنی کار می‌کرد، گاهی هم مشغول به کارگری در ساختمان مشغول می‌شد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
لباس نظامی که به منزله کفن شهید بود 🔹شهید غلامعلی دهجو، شوق به تحصیل و کسب مدارج عالیه، وی را پس از اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دیپلم به‌سمت تحصیل در رشته جغرافیا در دانشگاه پیام نور بیرجند کشاند. 🔹غلامعلی دهجو که رنج و مشقت پدر و مادر را دیده بود و از طرفی کار در تعمیر گاه دیگر کفاف مخارج تحصیلش را نمی‌داد برای تامین مخارج در بخش نقشه برداری پایگاه هوایی خور مشغول به کار شد . 🔹شهید دهجو با اتمام تحصیل و با وجود عشق و علاقه وافری که در خدمت به نظام داشت لباس سبز نیروی انتظامی را بر تن نمود و به دفاع از مرز و بوم و سرزمین مقدس خود پرداخت. وی به شغلش افتخار می‌کرد و تنها آرزویش شهادت در لباس نظام بود تا آن‌جا که به همسر گفته بود هر موقع لباس نظامی‌اش را می‌پوشد به منزله این است که کفن می‌پوشد پس اگر زمانی خبر شهادتش را آوردند اندوهگین نشود که شهادت آرمان اوست. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
حلما با در آغوش گرفتن سنگ مزار پدر آرام می‌شود 🔹همسر شهید هادی کاردیده با بیان علاقه و وابستگی شدید پدر و فرزندی می‌گوید: " دخترم حلما علاقه خاصی به پدرش داشت و با وجود اینکه از بدو تولد تا نزدیک سه سالگی به واسطه شغل و شرایط کاری ۱۰ شبانه روز در ماه پدرش را می‌دید به ندیدن پدرش عادت داشت. اواخر حدود سه و ماه نیم شده بود که همسرم منتقل بیرجند شده و هر شب در خانه بود. حلما پدرش را خیلی دوست داشت و همیشه در خانه روی شانه‌های پدرش می‌رفت و خودش را برای پدر عزیز می‌کرد. برخی اوقات دخترم خیلی بی قراری می‌کند که به‌هیج وجه نمی‌توان او را آرام کرد تنها جایی که حلما و خودم آرام می‌گیریم حضور بر سر مزار همسرم است." کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
شهیدی برای همه اقشار 🔹مادر شهید محمدمهدی احمدی درباره شیطنت‌های دوران کودکی فرزندش می‌گوید: "کودکی پسرم به شیطنت و کنجکاوی‌هایش معروف است؛ آنقدر دوست داشت از همه چیز سر در بیاورد که کارهای عجیب و غریبی می‌کرد. می‌گفت دوست دارم‌ کبوترها را با خودم به حمام ببرم و آنها را بشویم. مگر کبوترها به حمام نیاز ندارند؟" 🔹مادر شهید در ادامه اظهار می‌کند: " سال گذشته که پسرم روز تولدش را در خدمت سربازی گذراند، امسال به همه فامیل قول داده بود که تولد بزرگی بگیرد و همه را دعوت کند. ما هم نگذاشتیم قولش روی زمین بماند؛ ۱۸ تیرماه همه را دعوت کردیم، بعضی‌ها هم بدون دعوت آمدند، البته که آنها را خود شهید دعوت کرده بود؛ تولدی بزرگ سر مزار شهیدمان گرفتیم و ۲۲ سالگی اش را تبریک گفتیم. محمدمهدی حالا خواهر و برادرهای دیگری هم دارد که هر روزه به او سر می‌زنند." کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
پدری که دیگر حضور پرمهرش در خانه احساس نمی‌شود 🔹شهید محمد قائینی نیازآبادی و همسرش پس از سال‌ها مستأجری، خانه‌ای قدیمی در طرق خریداری و آن را بازسازی کرده بودند. روز قبل از شهادتش همه کار‌ها را کرده بودند و می‌خواستند شنبه وقتی شهید از محل کارش بازگشت اسباب کشی کنند، اما او دیگر به خانه بازنگشت. 🔹فاطمه قاینی، دختر بزرگ شهید، درباره پدرش می‌گوید: " با تمام کار و گرفتاری اش هیچ وقت به ما نمی‌گفت خسته ام و همیشه برایمان وقت می‌گذاشت. با مــــن و خواهر کوچک ترم بازی می‌کرد. الان که پدرم نیست، حس خیلی بدی دارم. از روزی که پدرم شهید شده همه به من می‌گویند پدرت پیش خدا رفته، برایش خیلی خوب شده و از آن بالا مراقب تو و خواهرت هست، اما من دوست داشتم پدرم همین جا پیش ما بود." کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
حمله ریگی و شهادت دسته‌جمعی 🔹جریان شهادت و رفتن شهید جواد عبداللهی غافل‌گیرکننده بود، آن هم در زمانی که قصد برگشتن به مشهد داشت. طبق گفته‌های فرمانده‌شان، نامه او امضا شده بود و فردای آن روز قرار بود به سمت مشهد حرکت کند، اما شب‌هنگام اعلام می‌شود عملیات کمینی در پیش است. جواد پای سجاده نماز خبر را می‌شنود. گروهی دوازده‌نفره از درجه‌داران به سمت محل مأموریت حرکت می‌کند. عملیات مربوط به مقابله با عبدالمالک ریگی بود و برادرم همراه با ۱۲ درجه‌دار دیگر به شهادت رسیدند. 🔹مادر شهید با بیان خاطرات فرزندش می‌گوید: " تازه بعد از شهادتش بود که برخی از مسائل برایمان رو می‌شد. اینکه مستمندان و نیازمندان می‌آمدند و از خوبی او می‌گفتند. اینکه هوای آن‌ها را داشته و به‌وقت نیاز بی‌آنکه کسی بفهمد، کمکشان می‌کرده است و قسم می‌داده کسی متوجه نشود. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم خانه شهید را به محلی برای انجام فعالیت‌های خیرخواهانه و سامان‌دهی نیازمندان و مستمندان تبدیل کند. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
شهادت در این خانواده ارثی است 🔹جلال اسدی‌زاده با شغل و کار نظامی‌ها بیگانه نبود زیرا پسرعمه و دایی‌اش هرکدام در سپاه و نیروی انتظامی استان در حال خدمت بودند و وی با آنها در ارتباط بود. 🔹وی با دختر مؤمنه‌ای از فامیل پدریش نامزد کرد و قرار بود عید نوروز مراسم عقد بگیرند. 🔹 این شهید والا مقام از طرف فرماندهی مامور شد که با لباس شخصی و به شکل ناشناس به محل وقوع جرم برود و کار شناسایی را انجام بدهد. اشرار سابقه دار که وی را می‌شناختند در راه برگشت او را به رگبار بستند. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
📷شهید نیروی انتظامی که اشرار را کلافه کرده بود 🟠شهید حسین براتی گل خندان تقریبا ۶ ماه از ماموریتش گذشته بود که برای گذراندن یک دوره آموزشی به زابل رفته بود. هنگام برگشت دیرتر به اتوبوسی که همکاران هم رده خودش بودند می‌رسد و مجبور می‌شود با اتوبوس سربازان به زاهدان برگردد. 🟠اشرار همه آن جمع ۲۰، ۳۰ نفره را با نیت اخاذی اسیر می‌کند. برای اینکه پلیس نتواند آن‌ها را پیدا کند از بیراهه‌ها می‌روند، ولی شهید براتی گل خندان، به بهانه درد پا و مریضی حرکت آن‌ها را کند می‌کند تا دیرتر از مرز خارج شوند و نجات پیدا کنند و چندین مرتبه به خاطر حمایت از سربازان با اشرار درگیر می‌شود. 🟠اشرار اسیران را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و به گفته برخی از سربازها که نجات پیدا کردند دو روز از خوردن غذا و آب هم محروم بودند. در نهایت سربازان به دست نیرو‌های مرزی نجات پیدا می‌کنند، اما قبل از آن، پدر بخاطر مقاومت‌هایی که از خود طی چند روز اسارت انجام داد باعث کینه جویی اشرار شده بود و قبل از عملیات آزادسازی اسرا، در نهایت حسین براتی را شهید کردند. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
📷اولویت شهید برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی 🟠 شهید میلاد آزادواری که انسانی مؤمن و پهلوانی ایثارگر بود، همواره اخلاص را سرلوحه کارهای خود قرار می‌داد. رعایت ادب و اخلاق اسلامی در معاشرت با اطرافیان از ویژگی‌های این مجاهد فی‌سبیل‌الله به شمار می‌رود. 🟠 این رزمنده دلیر با روحیه بسیجی و ولایتمداری که داشت خدمت در مناطق مرزی را عبادت می‌دانست و به آن افتخار می‌کرد. 🟠 شهید آزادواری در هفتم تیرماه۹۲ به اتفاق چند نفر از هم‌ رزمانش در حوزه استحفاظی پاسگاه مرزی عدالت، منطقه‌ای در نوار مرزی مشترک ایران و افغانستان در حال پایش منطقه بود که از آن سوی خاکریزهای انسداد مرز مورد اصابت گلوله اشرار و قاچاقچیان مسلح قرار گرفت و از قسمت کتف راست و بازوی چپ مجروح شد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com
خوشنامی در اوج گمنامی 🔹از خصوصیت اخلاقی بارز و مهم شهید مجتبی اصلاح الطرفین اخلاص بود که در گمنامی وی تجلی یافت. بعد از شهادتش مشخص شد چقدر به مستمندان رسیدگی می‌کرد و برای رفع مشکلات مالی دوستانش خودش را زحمت می‌انداخت تا بلکه مشکل آنان را حل کند. برای خودش یک هشدار به صدقه طراحی کرده بود و آن را تلنگری برای خود می‌دانست. 🔹این شهید والامقام نسبت به اعضاء خانواده مهربان و صمیمی بود و با آنان به خوبی رفتار می‌کرد. خیلی با ایمان و معتقد به اسلام بود و بیشتر وقت خود را به انجام فرائض دینی مخصوصاً خواندن قرآن می‌گذراند. 🔹وی علاقه زیادی به مکتب اهل بیت (ع) و نائب برحق امام زمان(عج) خمینی کبیر داشت و به سخنان آنها عمل می‌نمود. همیشه با یک منطق صحیح برخاسته از قرآن و نهج البلاغه در برابر گروهک‌های منحرف ایستادگی می‌کرد. کانال فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 🌏 www.Faseletakhoda.com 💠 @faseletakhoda3
🔸خواب شهادتش را دیده بود 🔹مادر شهید فرزاد اسماعیل‌زاده از خوابی که پسرش در خصوص شهادتش می‌بیند؛ می‌گوید: " فرزاد پیش از شهادتش خواب دیده بود که از پشت سر و پهلویش مجروح شده است، برایم که تعریف کرد گفتم، این‌ها را نگو، اما وقتی پیکرش را دیدم او به همین شکل به شهادت رسیده بود. خودم هم یک هفته پیش از شهادتش بی‌قرار بودم، نگران بودم که مبادا اتفاقی بیفتد". 🔹این مادر شهید می‌افزاید: " من شاغلم و هر زمان کارم زیاد بود و خسته به خانه می‌آمدم، فرزاد غذا را آماده کرده بود و برایم می‌آورد. دست پختش عالی بود. او بسیار مهربان و مقید بود و همان زمان که در موبایل‌فروشی کار می‌کرد همیشه سر ساعت به خانه بازمی‌گشت تا من نگران نشوم". 📢 فاصله تا خدا 💠 @Faseletakhoda 💠 @Faseletakhoda3 🌐 www.faseletakhoda.com