+ نوشتیم بَسـیـجــی...
_کوفیان خواندند لباس شخصی نظـام
+نوشتیم شَهـید...
_کوفیان خواندند مـزدوران نظـام
+نِوِشـتیم امام خامنه ای...
_کوفـیـان خوانــدند رهبــری
+نِوِشتیـم جُمْهٓوری اِسْــلآمـی ...
_کـوفیـان خواندند جـُمهوری ایرانی
هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
[●°#حرف_حسابــ•○]
#شهیدانه 🍃
مادر شهید سعید علیزادهـ میگفتـ
سعید ببینـ..:
برو من کاری ندارم
یا شهید میشیـ
یا سالم بر میگردیـ
من حوصله جانباز ندارم😁🌱
#روایتشیرین
چالش داریم:/🌺🌱🎈
اسم مستعارتون{نازنین زهرا }🎈🌸
اسم رفیق شهیدت{شهید مصطفی چمران :)}🎈🌸
اصلارفیق شهیدداری{بله :) }🎈🌸
رفیق شهیدت اهل کدوم شهره{تهران }🎈🌸
تاریخ تولد رفیق شهیدت{۱۰ مهر ۱۳۱۱}🎈🌸
از کانال ما راضی هستی؟!{ راضیم ،خیلی خوبه }🎈🌸
درخواستت از مدیرکانال چیه؟!{اگه میتونین هر روز یه حکمت از نهج البلاغه بزارین .ممنون }🎈🌸
شرکت کننده{6️⃣}🎈🌸
🌸🎈🌸🎈🌸🎈🎈🌸🎈🌸🎈🌸🎈🌸🎈🌸🎈🌸🎈
#جلسه6️⃣8️⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد سخنان حضرت وقتی زنان به ملاقاتش می آیند:
⁉️یادتان هست؟ این آیه از قرآن را که:
«کافران از بنیاسرائیل بر زبان داود و عیسی بن مریم لعن گردیدند زیرا که آنان عصیان نموده و تعدی میکردند.
نهی از منکر نمیکردند و خود فاعل منکر بودند و چه بد عمل میکردند.
بسیاری از آنان را میبینی که با کافران دوستی میورزیدند و چه زشت است آنچه از پیش برای خود فرستادند چرا که غضب خدا بر آنان نازل شده و در عذاب جاودانهاند.»
آری، چه زشت است آنچه- مردان شما!- از پیش برای خود فرستادند چرا که غضب خدا بر آنان نازل شده و در عذاب جاودانهاند
پس به ناچار من کار را به آنان واگذاردم و ریسمان مسئولیت را در گردنشان انداختم و آنان بار سنگین حق کشی را بر دوش کشیدند در حالیکه من با حربه حقیقت و استدلال از هر سو آنان را احاطه کرده بودم.
پس لب و دهان و دست و گوش آنان بریده باد و هلاک سرنوشت محتومشان باد.
وای بر آنان!
چرا نگذاشتند حق در مرکز رسالت قرار یابد؟
و چرا پایگاه خلافت نبوی را از منزل وحی دور کردند؟
همان منزلی که مهبط جبرئیل روح الامین بود و پیکرهی رسالت بر پایههای آن استوار شده بود.
چرا افراد مسلط به امور دنیا و آخرت را کنار زدند و افراد نالایق را جایگزین کردند؟
این، بیتردید زیانی آشکار و بزرگ است.
چه چیز سبب شد که از ابوالحسن کینه به دل بگیرند و او را کنار بگذارند؟
من به شما میگویم.
به این دلیل که شمشیر عدالت او خویش و بیگانه نمیشناخت.
به این دلیل که او از مرگ هراس نداشت.
به این دلیل که او از مرگ هراس نداشت.
به این دلیل که با یک لبهی شمشیرش، دقیق و خشمگین، ریشه شرک و کفر و فساد را میبرید و با لبهی دیگر بقیه را در سر جای خود مینشاند.
به این دلیل که در مسیر رضای خدا از هیچ چیز باک نداشت و به هیچ کس رحم نمیکرد.
به این دلیل که در کار خدا اهل سازش و مداهنه و مدارا نبود.
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی
@dokhtarayehalavi
#جلسه7️⃣8️⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد سخنان حضرت وقتی زنان به ملاقاتش می آیند:
سوگند به خدا که اگر در مقابل دیگران میایستادید و زمام امور خلافت را که رسول الله به علی سپرده بود، از دستش درنمیآوردید او کارها را سامان میبخشید و امت را به سهولت در مسیر هدایت و سعادت قرار میداد و به مقصد میرساند و کمترین حقی از کسی ضایع نمیشد و حرکت این مرکب اینقدر رنجآور نمیگشت..
علی در آنصورت مردم را به سرچشمهی صافی و زلال و همیشه جوشانی میرساند که کاستی و کدورت در آن راه نداشت، آب از همه سویش سر زیر میشد و همه سیراب میشدند و هیچکس تشنه نمیماند.
علی در پنهان و آشکار، در حضور یا غیب مردم، خیرشان را میخواست.
اهل استفاده از بیت المال نبود و از حطام دنیا هم فقط به قدر نیاز برمیگرفت، آب آنقدر که تشنگی فرو بنشیند و غذایی مختصر آنقدر که گرسنگی با آن مرتفع شود.
👌همین و بس. علی همین قدر را هم به زحمت از دنیا برمیداشت.
علی خود شاهین و میزان است. اگر او بر مسند خلافت مینشست معلوم میشد که زاهد کیست و حریص کدام است.
معلوم میشد که چه کسی راست میگوید و چه کسی دروغ میپردازد.
این کلام قرآن است که میفرماید:
«اگر اهل قریهها ایمان آورده و تقوی پیشه میکردند، درهای برکات زمین و آسمان را بر آنان میگشودیم ولی دروغ گفتند، پس ما هم آنان را در برابر آنچه کسب کرده بودند، گرفتیم. و این حال و روز شماست در آینهی قرآن که:
«و از اینان کسانی که ظلم کردند، نتایج سوء دست آوردهایشان بزودی بدانان خواهد رسید و آنان عاجز کنندهی ما نیستند.»
هان! پس به هوش باشید و به گوش گیرید.
راستی که روزگار چه بازیهای شگفتی دارد و چه غرایبی را پیش چشم میآورد.
اما حرفهای اینان شگفتآورتر است!
✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی
@dokhtarayehalavi
#جلسه8️⃣8️⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد سخنان حضرت وقتی زنان به ملاقاتش می آیند:
ای کاش میدانستم که مردان شما چرا چنین کردند، چه پناهگاهی جستند، به کدام ستون تکیه زدند؟ به کدام ریسمان آویختند؟
کدام پایگاه را برگزیدند؟ بر کدامین خاندان پیشی گرفتند؟ به چه کسانی چیرگی یافتند؟ به کدام امید این همه جفا کردند؟
عجب سرپرست بدی را برگزیدند و عجب جایگاه زشتی را انتخاب کردند!
ستمگران در بد منزلی مقیم میشوند و به بد نتایجی دست مییابند.
بخدا که بجای بالها و شاهپرها، کرکها و پرچهها را برگزیدند و دم را بر سر و پشت را بر سینه ترجیح دادند.
پس نفرین بر قومی که خیال کردند خوب عمل میکنند اما جز زشتی و پلیدی نکردند.
قرآن میگوید:
اینها فاسدند ولی نمیدانند.
وای بر آنان.
این کلام قران را به یاد بیاورید:
«آیا آنکس که به حق راه یافته، شایستهتر است برای پیروی یا آنکس که خود محتاج هدایت است و بیهدایت راه نمییابد؟»
چه شده است شما را؟ چگونه حکم میکنید؟
هشدار! بجان خودم سوگند که بذر فتنه پاشیده شد و فساد انتشار یافت.
پس منتظر باشید تا این بذر شوم به ثمر بنشیند و نتایج فساد، آشکار شود.
از این پس از پستان شتر اسلام و خلافت، بجای شیر، خون فوران خواهد کرد و زهری مهلک بیرون خواهد ریخت.
و اینجاست که باطل گرایان زیان خواهند کرد و آیندگان، نتایج کار پیشینیان را خواهند دید. اینک این فتنهها و این قلبهای شما و بشارت بادتان به شمشیرهای آخته و استیلای ستمگران و جبابره.
بشارت بادتان به هرج و مرج گسترده و نامحدود و استبدادی ظالمانه و دردآلود. اموال و حقوقتان از این پس به غارت خواهد رفت و جمعتان پراکنده خواهد شد.
دریغ و حسرت و افسوس بر شما. کارتان به کجا خواهد کشید؟!
افسوس که چشم دیدن حقیقت ندارید و من چگونه میتوانم شما را به کاری وادارم که از آن کراهت دارید؟
✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی
@dokhtarayehalavi
#جلسه9️⃣8️⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها) در مورد سخنان حضرت وقتی زنان به ملاقاتش می آیند:
حرف، هنوز بسیار مانده بود، پیدا بود از حالت چشمهایتان. آن بار سنگین دل چیزی نبود که با این چند کلام، سبک شود، اما انگار نفس دیگر یاری نمیکرد. نفسی عمیق از سردرد کشیدید و آرام گرفتید.
چهرهها و چشمهای میهمانان شما را مرور کردم، معلوم نبود که آنچه موج میزند، بهت و حیرت است، شرم و خجلت است، اندوه و حسرت است یا پشیمانی و ندامت.
حسی غریب بود، شاید آمیزهای از این حسهای متفاوت.
هر احساسی در انسان، جلوهای دارد اما اگر چندین حس با هم درآمیخت، کار عکس العمل را مشکل میکند.
به همین دلیل، هیچکدام نمیدانستند چه کنند.
بالاخره یکی از آنها، زبان گشود ولی نگفت:
اشتباهمان را جبران میکنیم، بیعتمان را پس میگیریم و به صراط مستقیم برمیگردیم، گفت:
- اگر اینها را قبل از بیعت با ابوبکر میدانستیم، یقینا با او بیعت نمیکردیم حتما کسی را جز علی برنمیگزیدیم ولی...
(😭😭😭😭وای مظلوم مادرم)
دروغ میگفتند، مثل کسی که خود را به خواب زده است و وقتی صدایش میکنی. بگوید:
من خوابیدهام. به همین روشنی، به همین جسارت و به همین وقاحت.
شما فرمودید:
- بس کنید. بروید پی کارتان و بیش از این عذر نتراشید. این حرفها که میزنید در پس آن کارها که کردهاید، پشیزی نمیارزد.
شما یک عیادتکننده دیگر هم داشتید که البته از این سنخ نبود، اهل درد بود، اهل صداقت بود.
امسلمه همان سئوالی را از شما کرد که این زنان کردند، او هم پرسید: چگونه شب را به روز آوردید؟⁉️
با آنها عتاب کردید، اما با امسلمه درددل فرمودید:
- «کارم شده است سعی میان غم و اندوه، هروله میان غربت و مصیبت، پدر از دست داده و حق مسلم شوهر، غصب شده.
دیدی که، به حکم خدا و پیامبر، پشت پا زدند و خلافت را از وصی پیامبر و امام پس از او گرفتند، چرا؟
چون از علی کینه داشتند، چون پدران مشرک و ملحدشان را در جنگ بدر واحد کشته بود.»
(مظلوم مادرم
مظلوم مولامون پدرمون علی
✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی
@dokhtarayehalavi
#جلسه0️⃣9️⃣ #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
ادامه ی نجوای خانم اسماء (خادمه حضرت زهرا سلام الله علیها):
بانوی من تصور نمیکنم کسی مظلومتر و مححبوبتر از شما در طول تاریخ بوده باشد و خیال نمیکنم پس از شما کسی بیاید که این همه بزرگوار باشد و این همه ستم ببیند.
من آمده بودم که در محضر شما حجب و حیا بیاموزم اما به روشنی دیدم که این کوزه طاقت بحر ندارد.
هیچ نامحرمی در طول حیات، شما را ندید و شما به روشنی غصهی فاصله میان مرگ و مقبره را میخورید.
به من فرمودید:
- این تابوتهای تخت مانند، زن و مرد را از هم متمایز میکنند، کاش تابوتی بود که اندام آدم از روی آن مشخص نمیشد.
چه دقت مومنانهای! چه وسواس محجوبانهای!
چه تامل شیرینی!
عرض کردم:
در حبشه که بودم تابوتهایی دیدم با لبههایی بلند، بطوری که پیکر در آن جای میگرفت و بر روی آن پارچهای میافتاد.
و بعد با چند شاخه، آن شکل را به شما نشان دادم.
شما خرسند شدید، لبخندی از سر رضایت برلبانتان نشست و فرمودید:
چه چیز خوبی! حجم بدن را مشخص نمیکند و تفاوت میان زن و مرد را آشکار نمیسازد برای من چنین چیزی بساز و پس از مرگ، مرا در آن جای بده.
خوشحال شدم از اینکه کاری به من سپردید اما دوست نداشتم که این کار، به کار بعد از مرگ شما بیاید.
اکنون من آن را ساختهام و فقط دعا میکنم که فاصلهی میان شما که سازنده منید با آن تابوت که ساختهی من است، لحظه به لحظه بیشتر شود.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✍🏻به قلم سید مهدی شجاعی
@shohaadaae_80
@dokhtarayehalavi
•﷽•
راست میگفت، از گناه که بگذری؛
از جانت هم راحت میگذری...
#کرامتنا_الشهادة🌱
#دلانه
@dokhtarayehalavi :)