فیش های مطالعاتی یک طلبه
💠 پدیده ای به نام #محمد_منتظری/ اختلاف با شهید بهشتی 🔰 محمد شخصیتی سخت کوش و انقلابی بود. مبارزه را
📌 پ.ن: یکی از عادات بدی که امروزه خصوصا در فضای سیاسی-اجتماعی بروز زیادی دارد، قضاوت های غیر دقیق و دور از #انصاف است،
قضاوت برمبنای حبّ و بغض ها، قضاوت برمبنای #حزب و #قبیله.
طرف فقط شنیده که فلانی مثلا دزدی کرده یا فلان اشتباه را مرتکب شده، همین کافی است تا حکم قطعی را صادر کرده و همه جا علیه او حرف بزند و به اصطلاح خودش نقد کند.
همانگونه که محمد منتظری فکر می کرد همکاری بهشتی با دولت #بازرگان نشان دهنده در #خط_امریکا بودن بهشتی است، امروزه نیز بعضی به صرف اینکه فلانی قرار است در دولت پزشکیان مسئولیت بگیرد یا فلان جا از مواضع آنها دفاع کرده یا با آنها همکاری داشته، #حکم_قطعی صادر میکنند که پس او هم #غربزده است!
بله گاهی با بررسی کلمات و سیره فلان شخص به این نتیجه میرسیم که او غربزده است، اینجا مسئله ای نیست اما مسئله مهم این است که این #روش_غلط برای بعضی تبدیل به یک #رویکرد_کلان و یک #اصل_ثابت شده است که همه را با همین عینک تحلیل میکنند.
ای کاش در #قضاوت_ها و تحلیل هایمان #منصف و دقیق باشیم.
البته نمیگویم انتقاد نکنیم، بلکه سعی کنیم اول داده های واقعی و صحیح داشته باشیم و بعد براساس آن داده ها، در قالب #سوال یا #مطالبه، نقد کنیم اما قضاوت قطعی نکنیم چون ما از تمام زوایای مسئله مطلع نیستیم.
♣️ #ضمائم_3
✅ ماجرای آشتی محمد #منتظری و شهید #بهشتی به نقل از محسن #رفیق_دوست:
🔺 «تقریبا دو هفته قبل از ۷ تیر سال 60 و قبل از ۳۰ خرداد، روزی در #پادگان_خلیج (محل سابق مستشاری آمریکا که در دست سپاه بود و من هم دفترم در آنجا بود)، نشسته بودم که دیدم محمد #منتظری آمد.
🔺 سرم خیلی شلوغ بود و او اصرار داشت با من صحبت کند. ناهار را با هم خوردیم و حدود ۵ ساعت در مورد اینکه تو با ما بد کردی و اینکه روابط خود را با دکتر #بهشتی به هم زدی، کار درستی نبود، با او صحبت و او را متقاعد کردم که بیاید و با ایشان آشتی کند.
🔺 من این موضوع را با مرحوم بهشتی هماهنگ نکرده بودم. قرار شد بروم و قرار بگذارم و بعد رو در رو شوند.
شب، بعد از اینکه کارم تمام شد، رفتم به #حزب و داستان را برای شهید #بهشتی تعریف کردم.
همین که اسم او را بردم، ایشان گفت: «#محمد_خودمان را می گویی؟» گفتم: «بله»،
🔺 بعد از چند روز هم با محمد به حزب رفتیم و در پله ها به شهید بهشتی گفتم: «حاج آقا! محمد تحویل شما.» و از پله ها آمدم پایین و رفتم.
🔺 آن دو یکدیگر را بغل کردند و #محمد خیلی گریه کرد.
دو سه روز بعد محمد نزد من آمد که آخرین دیدار ما با هم بود و گفت:
«من از ظلمی که در حق دکتر #بهشتی کردم، #توبه کردم. این مرد چقدر #آقا و #باکرامت است.»
گفتم: «به شرطی که دیگر رهایش نکنی.»»
📚 نشریه شاهد یاران، آبان 1388، ش48، ص36
📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
💠 تحجر سیاسی، خطرناکتر از تحجر مذهبی
🔺 برداشت و توقّع بنده و نظام اسلامى از جماعت #دانشجو اين است كه فكر مىكنيم: دانشجو يك #روشنفكر_تمام_عيارِ_مسلمان است؛ #متديّن است.
در سطح دنيا جرياناتى وجود دارند -بعضيشان در ايران شعبه هم دارند كه دانشجو را نه روشنفكر مىپسندند، نه مسلمان. روشنفكر نمىپسندند،
زيرا او را دچار #تعصّبها و #تحجّرهاى_حزبى و سياسى و وارداتى مىكنند.
🔺 ما وقتى مىگوييم #تحجّر، فوراً ذهنمان مىرود به #تحجّر_مذهبى؛ بله آن هم يك نوع تحجّر است، اما تحجّر فقط تحجّر مذهبى نيست،
بلكه #خطرناكتر از آن، #تحجّر_سياسى است؛ تحجّرهاى ناشى از شكلبندى #تحزّب و #سازمانهاى_سياسى است كه اصلاً #امكان_فكر كردن به كسى نمىدهند.
🔺 اگر ده دليل قانعكننده براى #حقّانيت يك موضع ذكر كنيم، قبول مىكند، اما در #عمل طور ديگرى نشان مىدهد!
چرا؟ چون #حزب، آن #تشكيلات_سياسى بالاى سر -مثل #پدرخوانده_مافيا- از او اينگونه خواسته است.
🔺 اين را انسان متأسّفانه در برخى از گوشهكنارهاىِ حتّى محيط دانشگاهى مىبيند.
پس، آن مجموعهاى كه دچار چنين تحجّرى باشد، ديگر روشنفكر نيست؛
چون روشنفكرى لازمهاش #حق_طلبى، چشم باز و تكيه به #منطق و #استدلال است.
🔺 اينكه #مسلمان هم نمىخواهند باشد، براى اين است كه مىدانند مسلمانى، #خطرناك است.
امروز عمدهى دردسرهايى كه اردوگاه #استكبار و مشخّصاً #آمريكا و #صهيونيسم دچارش هستند... بهخاطر اين است كه مسلمانان به #خودآگاهى اى رسيدهاند كه در اين خودآگاهى، #امام_بزرگوار و ملت ايران و انقلاب و نظام ما نقش فراوانى داشتهاند.
🔺 عمدهى دردسر آنها از اين ناحيه است؛ لذا مىخواهند اين را بكوبند. به همين جهت از مسلمان بودنِ دانشجو به شدّت ناراضى و ناخشنودند.
📚 بیانات آیت الله #خامنه_ای در ديدار دانشجويان نمونه و ممتاز دانشگاه ها، 7/9/1381.
📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍