🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تناقض یعنی:
تناقض یعنی اسلام را ضد زن معرفی کنی که بزرگانش،آنقدر مقام یک بانو را بالاتر از خود میدانند که برای تقرب به خدا،به پابوسی او می روند...
#حاج_اقا_امان_اللهی
@gasdak313
#شهیدانه💚
دستبیمارانگرفتن
برطبیبانواجباست
منزِپاافتادهام
دستمنمیگیریطبیب…!؟
#قاصدکهای_شهر___________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
#پندانه
🌷میگویند:
حرف ها هم پا دارند
پاهاي بزرگي كه گاهي
روي دلی ميگذارند
و جایشان براي هميشـه
مي مانند.
مراقب حرفهایمان باشیم
دل که رنجید از کسی
خرسند کردن مشکل است
#قاصدکهای_شهر___________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°[♥️]°
هر وقت که می گوییم:
العجل یا صاحب الزمان🤲🏻
آقاجان زمزمه هایت را می شنود و می گوید:
صبرکن!هر وقت چشم دلت نیل شود می آیم✨
شعر من حضرت هابیل شود می آیم ✨
{قول دادم که بیایم.به خدا حرفی نیست🍃
دل به آیینه که تبدیل شود می آیم❣
#امام_زمان_جانم
#قاصدکهای_شهر__________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
✨﷽✨
#داستانک📖
✍مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت . ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت : اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم، برای اینکه شما را متوقف کتم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم! مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.
💥در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند!
#قاصدکهای_شهر___________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
📚 #داستانک
🤝 رسم رفاقت
✍ یک سال، شاه عباس صفوی تصمیم گرفت به پابوسِ آقا امام رضا مشرف شود.
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!🤓
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.😒
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد.📚
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدمِ بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.🐎
در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت..." رفیق باشیم!🤝
#قاصدکهای_شهر__________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
✨﷽✨
#کلاسداری
🔴 پنج خصلت مداد
🔹عالمی مشغول نوشتن با مداد بود.
🔸کودکی پرسید: چه مینویسی؟
🔹عالم لبخندی زد و گفت: مهمتر از نوشتههایم، مدادیست که با آن مینویسم. میخواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!
🔸پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید.
🔹عالم گفت: پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را به دست آوری.
1⃣ اول: میتوانی کارهای بزرگی کنی اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت میکند و آن دست خداست!
2⃣ دوم: گاهی باید از مدادتراش استفاده کنی، این باعث رنجش میشود ولی نوک آن را تیز میکند پس بدان رنجی که میبرى از تو انسان بهتری میسازد!
3⃣ سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاككن استفاده کنی پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست!
4⃣ چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون میآید!
5⃣ پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی میگذارد پس بدان هر کاری در زندگیت مىكنى، ردی از آن به جا مىماند.
پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
#قاصدکهای_شهر____________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
✨﷽✨
امام علی(ع):☘
دل ها گاهی نشاط دارند و گاهی ملالت
اگر نشاط داشت آن را به مستحبات وادارید،
واکر ملالت دست داد به واجبات بسنده کنید.🍃🌸
#نهج_البلاغه
#حکمت312
#قاصدکهای_شهر__________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313
#دم_اذانی📿
دلــمـ می خواھَد آرام صدایت کنم:
"ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ"
وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشی ومن
بیـقرارِ بیقـرار🌸💕
#خداےمن
#قاصدکهای_شهر___________🔶🔷🔸🔹
🦋@gasdak313