من میفهمم که باید صبر کنم و وقتی یکچیزی
نشد حتما حکمتی توش بوده و نباید عجله کنم .
ولی آخه چرا باید همهی اینها برای من اتفاق
بیفته ؟ چراً همیشه من باید صبر کنم ؟ چرا اون
یکی بدون صبر و حکمت کارهاش راست و ریس
میشه ؟ درسته ! من چیزی نمیدونم از بارگاه
کبریایی و شاید اصلاً خود این هم حکمتی داره
هر آدم سالمی برای یکبار هم که شده باید
از خودش بپرسه : داره با عمر و زندگیش
چیکار میکنه ، اما نه وقتی که شبه:)))
میخواستم بهت بگم : بیا من رو بردار بگذار تو جیبت و با خودت هرجا که میری ببر ! قول میدم که دختر خوبی باشم . میخواستم بگم من رو بردار و حبس کن تو بغلت: )