✨﷽✨
#داستان_شب
✅قول دوران کودکی
✍در #عالم کودکی به مادرم قول دادم که همیشه هیچ کس را بیشتر از او #دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید و گفت: «نمیتوانی عزیزم!» گفتم: «میتوانم، من تو را از #پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم.»
مادر گفت: «یکی میآید که نمیتوانی #مرا بیشتر از او دوست داشته باشی.» نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم ولی خوب که فکر میکردم مادرم را بیشتر دوست داشتم. #معلمی داشتم که شیفتهاش بودم ولی نه به اندازه مادرم. بزرگتر که شدم #عاشق شدم. خیال کردم نمیتوانم به قول کودکیام عمل کنم ولی وقتی #پیش خودم گفتم: «کدام یک را بیشتر دوست داری؟» باز در #ته دلم این مادر بود که انتخاب شد.
سالها گذشت و یکی آمد. یکی که# تمام جان من بود. همان روز مادرم با شادمانی خندید و گفت: «#دیدی نتوانستی.» من هر چه فکر کردم او را از مادرم و از #تمام دنیا بیشتر میخواستم. او با آمدنش #سلطان قلب من شده بود. من نمیخواستم و نمیتوانستم به #قول دوران کودکیام عمل کنم.
💥آخر من خودم مادر شده بودم!
📚داستانهای کوتاه
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
♥️ @G_IRANI
#انچه_مجردان_باید_بدانند
#مهارتهای_انتخاب_همسر
📌قسمت و ازدواج
❓میگویند: «#ازدواج، قسمت است و هر کسی را که به نامت نوشته باشند، همان همسر تو میشود». پس این #بحثها چه فایدهای دارد؟
🔰قسمت عوامانه، قسمت دینی
⚠️این #حرف را ما و شما بسیار شنیدهایم؛ امّا به این راحتی نمیشود آن را پذیرفت. #رواج این اعتقاد در میان مردم هم دلیلی بر صحّت آن نیست. البتّه اگر منظور از #قضا و قدر، همان است که در روایات آمده، ازدواج هم از #دایرۀ قضا و قدر الهی بیرون نیست؛ امّا قضا و قدری که #اسلام میگوید، با قضا و قدری که مردم میگویند، زمین تا آسمان متفاوت است و بیشتر #اشتراک اسمی دارند.
❌در آنچه مردم «قسمت» میخوانند، #اختیار انسان هیچ دخالتی ندارد. میگوید: «قسمت تو این شخص است. خودت را هم که #بکُشی، کسی جز او نصیب تو نمیشود».
✅ امّا در قضا و قدری که اسلام میگوید، اختیار از #اجزای اصلی است. این گونه نیست که من دست به هیچ کاری نزنم و بگویم: «#سرنوشت من این است؛ چه تلاش بکنم و چه بیکار #بنشینم». این اعتقاد، هیچ تناسبی با روح اسلام ندارد.
✔️همین که میگویند: #همسر خوب، باید این خصوصیات را داشته باشد و آن ویژگیها را نداشته باشد، نشان میدهد که اختیار ما در #انتخابمان دخالت دارد وگرنه، این حرفها بیمعنا میشد.
🔶پس ما نباید وظیفۀ خود را #فراموش کنیم؛ امّا ممکن است خدا کسی را با #همسر بد امتحان کند. این هم مانند سایر امتحانها، #مایۀ رشد است.
❇️ اگر کسی #تمام وظایف خود را در مسیر ازدواج انجام داد و باز هم مبتلا به همسر بد شد، آن وقت ما هم میگوییم: «قسمتش بوده»؛ امّا این جا بن بست #زندگی او نخواهد بود. او در این شرایط هم وظیفهای دارد. اگر آن وظیفه را بفهمد و به آن عمل کند، خوشبخت خواهد بود.
📛به هر حال، «قسمت» به معنایی که اکنون در میان عامّۀ مردم مشهور است، #خراب کردن کاسه کوزههای شکسته، بر سر خداست. دقّت نمیکند، همسرش بد از آب در میآید و بعد میگوید: #خدا خواست!
📚نیمه دیگرم، کتاب اول،ص ۱۱۵_۱۱۳.
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
#محسن _عباس_ولدی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@G_IRANI
✺✦﷽✦✺
*از تو اشاره، سر دادنش بامن...
#پروفایل_رهبرانه😍🍃*
#والپیپر
#تصویر_زمینه
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@G_IRANI
✨﷽✨
#داستان_شب
✅کار امروز را به فردا واگذار نکنیم
✍آیت الله بهجت(ره) فرمودند: خوب است انسان کار امروز را به فردا، بلکه کار هیچ ساعتی را به ساعت دیگر احاله نکند، مگر از روی عذر؛ وگرنه نمی داند که بعد از این ساعت چه طور می شود. یادم می آید زمانی در ایام تحصیل مریض بودم، و نمی توانستم درس بخوانم و فکر کنم و فرمایش استاد را تعقل نمایم، ولی می توانستم تا محل درس که مقبرهی آقا محمد تقی شیرازی -رحمه الله - بود بروم و در مجلس درس استاد شرکت کنم. اگر نمی رفتم درس فوت می شد، و اگر می رفتم نمی توانستم دربارهی مطالب استاد فکر و تعقل کنم؛ لذا با خود گفتم: می روم و تنها الفاظ را بدون فکر و نظر، در خاطر می سپارم و یادداشت می کنم. به درس رفتم و از اول تا آخر درس، فقط الفاظ را بدون فکر، حفظ و بعد از درس ثبت کردم و عملا حتی یک لفظ را از قلم نینداختم ولی در باره ی آن هیچ فکر نکردم. بعد که حالم مساعد شد، به نوشته ها مراجعه کردم دیدم که درست ضبط کرده ام. بار دیگر مریض شدم، دیدم نمی توانم در درس شرکت کنم، به درس نرفتم ولی نوشته های دیگران را گرفتم و درج کردم. مقصود این که: اگر انسان کاری را که می توانست در وقتش بکند، ولی نکرد، چه بسا بعد دیگر نتواند آن را انجام دهد. بنابراین، نباید انسان درس ها و غیر آن را از وقت خود به وقت و زمان دیگر احاله کند. چرا که چه بسا دیگر موفق به انجام آن نشود، چون در آن زمان هم کارها و وظایفی برای او پیش می آید که دیگر نمی تواند آن کار فوت شده را جبران نماید.
📚 در محضر بهجت ص۳۳۵ و ص۳۳۶
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@G_IRANI
#تلنگر
یکی از #تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از #دعاهاي نهج البلاغه است.
" اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی"
"خدایا کاری کن که از #چیزهای ارزشمند زندگی،جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری"
یعنی نکند قبل از اینکه #جانم را بگیری، شرفم، انسانيتم، عدالتم، و....
گرفته شده باشد و تبدیل به یک #تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.😔 و این همان #جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و #قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به #هر قیمتی زندگی کنیم.😊
#نهج_البلاغه_خطبه٢١٥
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@G_IRANI
هدایت شده از مجردان انقلابی
#داستان_شب
#مقامات_زیارت_عاشورا❤️
✅زیارت عاشوراى بانویى ، عذاب را از اهل قبرستان دور كرد🍃
علامه نورى نوشته : #حاج ملا حسن مجاور نجف كه حق مجاورت را ادا كرد و عمرش را در عبادت سپرى كرد، از قول #حاج محمد على یزدى به من گفت :
مردى فاضل و صالح به خود پرداخته بود و #همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به ((مزار)) كه جمعى از #صلحا در آن دفن شده بودند، به سر مى برد.
#همسایه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و... با هم گذرانده بودند و در #بزرگى گمركچى شده بود، پس از مرگ ، او را در آن گورستان كه نزدیك منزل آن #مرد صالح بود به خاك سپردند.
بیش از یك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه #مرد صالح او را در خواب مى بیند كه او حال خوشى دارد و از #نعمتهاى الهى بر خوردار است !
نزد او مى رود و مى گوید: من از آغاز و انجام و #درون و بیرون تو باخبرم ، تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار #زشتت حمل بر صحت شود، نه تقیه و نه ضرورتى ایجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه #ستمدیده اى را یارى رساندى ، كارت عذاب آور بود و بس ، پس از كجا به این مقام رسیدى ؟
گفت : آرى ! چنان است كه گفتى ، من از #لحظه مرگ تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم ، اما #روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا به خاكش سپردند، اشاره به جایى كرده كه #پنجاه قدم از گورش دورتر بوده ، دیشب سه مرتبه امام حسین به دیدنش آمدند.
بار سوم فرمودند: #عذاب را از این گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسایش قرار گرفتم .
مرد صالح از #خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى #استاد اشرف مى رود، او را یافته و از حال همسرش مى پرسد، استاد اشرف مى گوید: #دیروز از دنیا رفته و در فلان مكان یعنى ((مزار)) به خاكش سپردیم .
مرد صالح مى پرسد: به #زیارت امام حسین رفته بود؟ مى گوید: نه . مى پرسد: #ذكر مصیبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه . سؤ ال مى كند #روضه خوانى داشت ؟ مى گوید: نه .
مى گوید: از این# سؤ الات چه مقصودى دارى ؟ مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گوید: مى خواهم بدانم میان او و #امام حسین چه رابطه اى بوده ؟ استاد اشرف پاسخ مى دهد: #زیارت عاشورا مى خواند.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan