eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
92.4هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
5.5هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 💌(( نامه های بی شاید )) 🌸🌼– با خودت فکر نکردی اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی علیه السلام افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن 🌸🌼– آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست ۲ نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما …! دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد – برو در رو هم پشت سرت ببند کارنامه ها رو که دادن علوم ۲۰ شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره ۲۰ اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم نماز که تموم شد رفتم جلو نشستم کنار امام جماعت 🌼🌸– حاج آقا یه سوال داشتم از حالت جدی من خنده اش گرفت … – بگو پسرم – حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم ۲۰ داده الان من هنوز گناه کارم یا نه؟ پولم حروم میشه یا نه؟خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده همیشه می گفت: 🌸🌼– به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و … حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد 🌼🌸– سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه 🌸🌼اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی … ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین – ممنون حاج آقا … ولی نامه عمل رو … با فکر کنم و حدس میزنم و … اما و اگر و شاید … نمی نویسن … و بلند شدم و رفتم تا شنبه دل توی دلم نبود سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه 🌼🌸شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو…. . ✍ادامه دارد......   ➣ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((مثل ڪف دست) 🔘✍برگشتم توے اتاقم، بی حال و خسته. دیشب رو اصلا نخوابیده بودم، صبح هم ڪه رفته بودم . بعد از دعا، سه نفره ڪل رو تمیز ڪرده بودیم، استڪان ها رو شسته بودیم و …اما این خستگی متفاوت بود، روحم خسته بود و درد می ڪرد. اولین بار بود ڪه چنین حسی به سراغم می اومد. 🔘✍اگر من رو اینقدر خوب می شناسی، اینقدر خوب ڪه تونستی توے یه حرڪت، همه چیز رو از زیر زبونم بڪشی. پس چرا این طورے در موردم فڪر می ڪنی و حرف میزنی؟ من چه بدے اے ڪردم؟ من ڪه حتی براےحفظ حرمتت …بی اختیار،اشڪ از چشمم فرو می ریخت. پتو رو ڪشیدم روے صورتم، هر چند سعید توے اتاق نبود. 🔘✍خدایا، بازم خودمم و خودت، دلم گرفته، خیلیتازه خوابم برده بود، ڪه با سر و صداے سعید از خواب پریدم. از عمد، چنان زمین و زمان و در تخته رو بهم می ڪوبید ڪه از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد. اذیت ڪردن من، ڪار همیشه اش بود.سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم و نگاهش ڪردم.چیه؟ مشڪلی دارے؟ ساعت ۱۰ صبح که وقت خواب نیست. می خواستی دیشب بخوابی. 🔘✍چند لحظه همین طور عادے بهش نگاه ڪردم و دوباره سرم رو ڪردم زیر پتو.من همبازےاین رفتار زشتت نمیشم. ڪاش به جاے چیزهاے اشتباه بابا، ڪارهاےخوبش رو یاد می گرفتی.این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم.خدایا، همه این بدےهاشون، به خوبی و رفاقت مون درشب، مامان می خواست میز رو بچینه. عین همیشه رفتم توے آشپزخونه ڪمڪ. در ڪابینت رو باز ڪردم، بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم. تا بلند شدم و چرخیدم، محڪم خوردم به الهام، با ضرب، پرت شد روےزمین و محڪم خورد به صندلی. . ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 💌(( نامه های بی شاید )) 🌸🌼– با خودت فکر نکردی اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی علیه السلام افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن 🌸🌼– آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست ۲ نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما …! دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد – برو در رو هم پشت سرت ببند کارنامه ها رو که دادن علوم ۲۰ شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره ۲۰ اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم نماز که تموم شد رفتم جلو نشستم کنار امام جماعت 🌼🌸– حاج آقا یه سوال داشتم از حالت جدی من خنده اش گرفت … – بگو پسرم – حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم ۲۰ داده الان من هنوز گناه کارم یا نه؟ پولم حروم میشه یا نه؟خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده همیشه می گفت: 🌸🌼– به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و … حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد 🌼🌸– سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه 🌸🌼اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی … ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین – ممنون حاج آقا … ولی نامه عمل رو … با فکر کنم و حدس میزنم و … اما و اگر و شاید … نمی نویسن … و بلند شدم و رفتم تا شنبه دل توی دلم نبود سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه 🌼🌸شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو…. . ✍ادامه دارد......   ➣ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((مثل ڪف دست) 🔘✍برگشتم توے اتاقم، بی حال و خسته. دیشب رو اصلا نخوابیده بودم، صبح هم ڪه رفته بودم . بعد از دعا، سه نفره ڪل رو تمیز ڪرده بودیم، استڪان ها رو شسته بودیم و …اما این خستگی متفاوت بود، روحم خسته بود و درد می ڪرد. اولین بار بود ڪه چنین حسی به سراغم می اومد. 🔘✍اگر من رو اینقدر خوب می شناسی، اینقدر خوب ڪه تونستی توے یه حرڪت، همه چیز رو از زیر زبونم بڪشی. پس چرا این طورے در موردم فڪر می ڪنی و حرف میزنی؟ من چه بدے اے ڪردم؟ من ڪه حتی براےحفظ حرمتت …بی اختیار،اشڪ از چشمم فرو می ریخت. پتو رو ڪشیدم روے صورتم، هر چند سعید توے اتاق نبود. 🔘✍خدایا، بازم خودمم و خودت، دلم گرفته، خیلیتازه خوابم برده بود، ڪه با سر و صداے سعید از خواب پریدم. از عمد، چنان زمین و زمان و در تخته رو بهم می ڪوبید ڪه از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد. اذیت ڪردن من، ڪار همیشه اش بود.سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم و نگاهش ڪردم.چیه؟ مشڪلی دارے؟ ساعت ۱۰ صبح که وقت خواب نیست. می خواستی دیشب بخوابی. 🔘✍چند لحظه همین طور عادے بهش نگاه ڪردم و دوباره سرم رو ڪردم زیر پتو.من همبازےاین رفتار زشتت نمیشم. ڪاش به جاے چیزهاے اشتباه بابا، ڪارهاےخوبش رو یاد می گرفتی.این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم.خدایا، همه این بدےهاشون، به خوبی و رفاقت مون درشب، مامان می خواست میز رو بچینه. عین همیشه رفتم توے آشپزخونه ڪمڪ. در ڪابینت رو باز ڪردم، بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم. تا بلند شدم و چرخیدم، محڪم خوردم به الهام، با ضرب، پرت شد روےزمین و محڪم خورد به صندلی. . ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
✨﷽✨ 🔴 چگونه عبادت کنیم؟ 🔺 مخفیانه‏ ✍انسان، مصون از دام ‏هاى نیست و عبادت ‏هاى عابد، چه بسا با عُجب و ریا و خودنمایى تباه مى‏ شود. راه غلبه بر این آفت، عبادت ‏هاى پنهانى است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اَعْظَمُ الْعِبادَةِ اَجْراً اَخْفاها» (بحارالانوار، ج‏70، ص‏251) پاداش عبادتى بیشتر است كه مخفى ‏تر باشد. البته این در مواردى است كه خود ، دستور به عبادت‏هاى علنى (مثل نماز جماعت و جمعه و حجّ) نداده باشد، چرا كه نماز جماعت در ، برتر از نماز فرادى‏ در خانه است. عبادت مخفیانه بسیارى اوقات، جلوى و تباه شدن را مى‏گیرد. 📚 کتاب پرتوی از اسرار نماز، محسن قرائتی مطالب مشابہ ↩️ @ganje_arsh
🌸🍃🌸 🌺 براى‏ «پنج»‏ چيز مى‏ توان نماز را شکست: ۱_ جلوگيرى از مالى ۲_ حفظ در صورتى که بدون شکستن نماز ممکن نباشد. ۳_ در وسعت وقت مشغول نماز باشد و طلب خود را مطالبه نمايد و اداى بدهى بدون شکستن نماز ممکن نباشد ۴_ در بين نماز بفهمد نجس شده چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد نماز را بشکند و مسجد را تطهير کند. ۵_ اگر پيش از آن که به اندازه رکوع خم شود يادش بيايد که‏ و را فراموش کرده چنانچه وقت نماز وسعت دارد مستحب است نماز را بشکند. 👌 شکستن حتى از روى اختيار جايز است. 📚 توضيح المسائل مراجع، ج ۱ ، مسأله ۶۵۲ و ج ۲ ، ص ۱۱۱، مسأله ۷. مطالب بیشتر ↩️ @Ganje_arsh