قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید جابری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری 🗓 جمعه 8 مرداد 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ ش
سید حسن مهرحسینی.mp3
1.27M
🎧🎧
🔹 دوستی ئی که بریده شد
📘 داستان راستان
👤 سیدحسن مهرحسینی
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید جابری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری 🗓 جمعه 8 مرداد 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ ش
📸 گزارش
💢 حلقۀ شهید جابری
📚 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری
🗓 جمعه 8 مرداد
🌷 پایگاه شهید چمران
🌴 حوزۀ شهید ورزنده
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید جابری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری 🗓 جمعه 8 مرداد 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ ش
🍀 ورقی از کتاب🍀
✳️ در ظلّه ی بنی ساعده
شب بود و هوا بارانی و مرطوب. امام صادق، تنها و بی خبر از همه ی كسان خویش، از تاریكی شب و خلوت كوچه استفاده كرده از خانه بیرون آمد و به طرف «ظله ی بنی ساعده» روانه شد. از قضا معلّی بن خنیس كه از اصحاب و یاران نزدیك امام بود و ضمنا ناظر خرج منزل امام هم بود متوجه بیرون شدن امام از خانه شد. پیش خود گفت امام را در این تاریكی تنها نگذارم. با چند قدم فاصله كه فقط شبح امام را در آن تاریكی می دید آهسته به دنبال امام روان شد.
همین طور كه آهسته به دنبال امام می رفت ناگهان متوجه شد مثل اینكه چیزی از دوش امام به زمین افتاد و روی زمین ریخت، و آهسته صدای امام را شنید كه فرمود: «خدایا این را به ما برگردان. » .
در این وقت معلی جلو رفت و سلام كرد. امام از صدای معلی او را شناخت و فرمود:
«تو معلی هستی؟ » .
- بلی معلی هستم.
بعد از آنكه جواب امام را داد، دقت كرد ببیند كه چه چیز بود كه به زمین افتاد، دید مقداری نان در روی زمین ریخته است.
امام: «اینها را از روی زمین جمع كن و به من بده. » .
معلی تدریجا نانها را از روی زمین جمع كرد و به دست امام داد. انبان بزرگی از نان بود كه یك نفر به سختی می توانست آن را به دوش بكشد.
معلی: «اجازه بده این را من به دوش بگیرم. » .
امام: «خیر، لازم نیست، خودم به این كار از تو سزاوارترم. » .
امام نانها را به دوش كشید و دو نفری راه افتادند تا به ظله ی بنی ساعده رسیدند.
آنجا مجمع فقرا و ضعفا بود. كسانی كه از خود خانه و مأوایی نداشتند، در آنجا به سر می بردند. همه خواب بودند و یك نفر هم بیدار نبود. امام نانها را، یكی یكی و دو تا دو تا، در زیر جامه ی فرد فرد گذاشت و احدی را فروگذار نكرد و عازم برگشتن شد.
معلی: «اینها كه تو در این دل شب برایشان نان آوردی شیعه اند و معتقد به امامت هستند؟ » .
- نه، اینها معتقد به امامت نیستند، اگر معتقد به امامت بودند نمك هم می آوردم.
📘 داستان راستان
✍️ #شهید_مطهری
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید جابری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری 🗓 جمعه 8 مرداد 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حوزۀ ش
🍀 ورقی از کتاب🍀
✳️ دوستی ئی كه بریده شد
شاید كسی گمان نمی برد كه آن دوستی بریده شود و آن دو رفیق كه همیشه ملازم یكدیگر بودند روزی از هم جدا شوند. مردم یكی از آنها را بیش از آن اندازه كه به نام اصلی خودش بشناسند به نام دوست و رفیقش می شناختند. معمولاً وقتی كه می خواستند از او یاد كنند، توجه به نام اصلی اش نداشتند و می گفتند: «رفیق. . . » .
آری او به نام «رفیق امام صادق» معروف شده بود، ولی در آن روز كه مثل همیشه با یكدیگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند آیا كسی گمان می كرد كه پیش از آنكه آنها از بازار بیرون بیایند رشته ی دوستی شان برای همیشه بریده شود؟ ! .
در آن روز او مانند همیشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند.
غلام سیاه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت می كرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه كرد، غلام را ندید. بعد از چند قدم دیگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را ندید. سومین بار به پشت سر نگاه كرد، هنوز هم از غلام- كه سرگرم تماشای اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود- خبری نبود.
برای مرتبه ی چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند غلام را دید، با خشم به وی گفت:
«مادر فلان! كجا بودی؟ » .
تا این جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند كرد و محكم به پیشانی خویش زد و فرمود:
«سبحان اللّه! به مادرش دشنام می دهی؟ ! به مادرش نسبت كار ناروا می دهی؟ ! من خیال می كردم تو مردی باتقوا و پرهیزگاری. معلومم شد در تو ورع و تقوایی وجود ندارد. » .
- یابن رسول اللّه! این غلام اصلا سندی است و مادرش هم از اهل سند است.
خودت می دانی كه آنها مسلمان نیستند. مادر این غلام یك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم.
- مادرش كافر بوده كه بوده. هر قومی سنتی و قانونی در امر ازدواج دارند. وقتی طبق همان سنت و قانون رفتار كنند عملشان زنا نیست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمی شوند.
امام بعد از این بیان به او فرمود: «دیگر از من دور شو. » .
بعد از آن، دیگر كسی ندید كه امام صادق با او راه برود، تا مرگ بین آنها جدایی كامل انداخت.
📘 داستان راستان
✍️ #شهید_مطهری
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🗓 22 ذی الحجه 🌷 شهادت میثم تمار(رحمة الله علیه) 🔺در این روز در سال 60هجری میثم تمار به دلیل وفادار
مثل میثم.mp3
3.27M
🎧🎧
💫 پادکست زیبا✨
💫ماندگار مثل ميثم تمار
💚 امام خامنه ای حفظه الله
━━━*.:✿*💠*.:✿*━━━
@Gharargah_mehshekan
✴️ ذیحجّه بعد از این همه اتفاق زیبا فقط آمدن تو را کم دارد.
تو بیایی و از این به بعد، ذیحجّه را نه فقط به خاطر «غدیر»،
نه تنها برای «مباهله»،
نه فقط برای نازل شدن «هَل اتی» و...
بلکه برای آمدن تو نیز جشن بگیریم.
بگذار قشنگترین حُسن ختامِ این سال قمری، آمدن تو باشد.❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@Gharargah_mehshekan
بگو آن دو تا بچه دستهایشان را بیاورند پایین؛ بگو ما تسلیمیم...
#مباهله
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
بگو آن دو تا بچه دستهایشان را بیاورند پایین؛ بگو ما تسلیمیم... #مباهله @Gharargah_mehshekan
محمّد، با خودش آورد، محبوبش، حبیبش را
حسن، آن باغ حُسنش را، حسین و عطر سیبش را
#قاسم_صرافان
#مباهله
•┈┈••✾☘️💠☘️✾••┈┈•
@Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 انیمیشن مباهله✨
🔻اگر غدیر عید ولایت است #مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(علیه السلام) در روز مباهله و آنهم صریحاً در قرآن کریم بیان شده.
🔻امام رضا(علیه السلام) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(علیه السلام) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی نفس پیامبر اعلام شده است.
#مباهله
@Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا خدا باهام لج میکنه؟!
چرا حاجتمو نمیده؟؟
📽 کلیپ کوتاه و زیبا✨
#استادمحمدشجاعی
@Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دعا مستجاب مي شود
🔸نكته ها از گفته ها
👤 استاد فاطمي نيا
@Gharargah_mehshekan