eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
324 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماجراهای پنج انگشت این قسمت : وقت #نماز کلیپهای کودکانه @Ghesehayekoodakane
سایه بازی رنگی رنگی😍😍 #دو_سالگی #آموزش_رنگ @ghesehayekoodakane
وفای به عهد (2).mp3
18.51M
🆔 @ghesehayekoodakane 📖 داستانی از ✅ لطفا با ذکر نام کانال فوروارد کنید
4_372107415245553699.mp3
3.3M
🐍🐸قصه 🍃 پسته دهان بسته 👭 قصه های کودکانه @ghesehayekoodakane
یه ظرف یا سبد به کوچولوی نازتون بدین و بخوایین هر چی توی خونه میبینه که همرنگ هست رو توی اون قرار بده😊😊😊😊 #دو_نیم_سالگی #آموزش_رنگ @ghesehayekoodakane
نمونه فعالیتی که میتواند به بالا بردن دقت تصویری دانش اموز شما کمک کند. اختلاف تصاویر, تصاویر تکمیل کردنی , بگردو پیداکن. @ghesehayekoodakane
4_694740389243913083.mp3
7.01M
# داستان:خرگوش شکمو 🐰🐰🐰🐰🐰🐰🐰 روی ماه کودکتان را ببوسید 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @Ghesehayekoodakane
@ghesehayekoodakane صبح که میشه خروسم🐔 می زنه زیر آواز🎼 میگه دیگه بیدار شو😴 کوچولو از خواب ناز💤 از رختخواب دربیا خورشید خانم بیداره🌞 زمین چه روشن شده با نور اون دوباره!☀️ پاشو دیگه عزیزم پاشو با لب خندون😄 سلام بکن به بابا👱🏻 به مادر مهربون👩🏻 🌤🌤🌤🌤
🎵💕🎵💕🎵💕🎵💕🎵💕🎵💕 🍃🎵 🍃💚 ****************************** 💟 شعر آقا امام زمان 💟 سلام سلام بچه ها سلام سلام غنچه ها روی زمین زیبا یه گوشه ای همین جا امید آخر ما امام و سرور ما ما رو نگاه می کنه همش دعا می کنه او صاحب زمانه آقا چرا پنهانه 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 چون بیشتر آدما غافل زیاد خدا با کارهای زشتشون شدن اسیر شیطون آقا امام زمان یار همه شیعیان وقتی که زشتی رو دید از دست اونها رنجید گفت که هنوز یار ندارم عاشق و غم خوار ندارم دیگه غریب و تنها غایب شد از نظرها بچه ها بیدار شوید با همدیگه یار شوید باید که غوغا کنیم آقا رو پیدا کنیم 🌱🌱🌱🌱🌱 امید آخر کیه امام و سرور کیه از همه بهتر کیه امید آخر مهدیه امام و سرور مهدیه از همه بهتر مهدیه منجی دنیا کیه دوست شما ها کیه یوسف زهرا کیه منجی دنیا مهدیه دوست شما ها مهدیه یوسف زهرا مهدیه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 👦🏻👧🏻 🍏 @ghesehayekoodakane🍎
بسم الله الرحمن الرحيم در روزگاري بسيار دور و در سرزميني حاصل خيز، مردم توانگر و قدرتمندي زندگي مي کردند به نام قوم عاد. آدمهاي اين قوم، بسيار قوي هيکل بودند. آن ها براي خودقصر ها و خانه هاي بزرگ و باشکوه ساخته بودند. در کنار اين قصرهاي باشکوه، مردم فقير و بيچارهاي هم بودند که هميشه بردگي ثروتمندان را ميکردند. ثروتمندان براي اين که هميشه مردم فقير را نوکر خود نگه دارند، بت هايي ساختند و مردم را فريب دادند که آن ها را پرستش کنند. در آن قوم مرد خوب و مهرباني زندگي مي کرد بهنام هود. او به همه کمک مي کرد و مردم نيز، او را به درستي و راستي ميشناختندو به او احترام مي گذاشتند. به همين خاطر، خداوند هود را براي راهنمايي مردم به پيامبري برگزيد. يک روز،بزرگان قوم و عده اي از مردم بت بزرگي را تماشا ميکردند؛ بت سازان، آن بت را تازهساخته بودند. هود کنار آن ها آمد و با صداي بلند گفت اي مردم! خداي بزرگ را بپرستيد که جز او، خداوندي نيست يکي از اشراف گفت » اي هود! ما تو را مي شناسيم. تو مرد راستگو و خوبي هستي، امّا اين را بدان که همه ي خدايان ما بزرگند؟ تو کدام يک از آن ها را مي گويي هود گفت: من خداي يگانه را ميگويم، خدايي که ما انسان ها و تمام جهان را آفريده است. اين خداياني که خودتان آن ها را ساخته ايد، حتي نمي توانند از خودشان مواظبت کنند. یکی دیگر از آنها گفت: اي هود! به بتهاي ما احترام بگذار پدران ما، همه بت پرست بوده اند، آن ها، خدايان ما هستند. هود گفت: شما با اين بت ها مردم را گمراه کرده ايد تا آن ها را نوکران خودتان نگه داريد با اين حرفِ هود، همهمه هایي از ميان جمعيت بلند شد. اشراف نگران و خشمگين شدند ناگهان به هود حمله کردند و او را کتک زدند. روز بعد، وقتي حال هود بهتر شد، باز هم به فرمان خدا به سراغ بت پرستان رفت ديگر چه مي خواهي؟! اشراف تا هود را ديدند، عصباني شدند و گفتند زود از اين جا دور شو! و گرنه بلايي به سرت مي آوريم که کتک هاي ديروز از يادت برود هود گفت: اجداد شما هم بت پرست بودند، آن ها به حرف هاي حضرت نوح (ع) گوش نکردند و آن قدر به بت پرستي خود ادامه دادند و به مردم فقير ستم کردند تا اين که سرانجام، طوفان همه را از بين بُرد به جز تعدادي که ايمان آورده بودند. شماکه فرزندان قوم مؤمن و با ايمان نوح هستيد، چرا خدا را فراموش کرده ايد آنها گفتند: ما از خداي تو چيزي نميخواهيم، خودمان در دامنه ي کو هها خانه هايي مي سازيم تا هيچ طوفاني نتواند آن ها را خراب کند سپس، خواستند دوباره به هودحمله کنند، امّا اين بار هود چنان فريادي کشيد که همهشان از ترس، فرار کردنداشراف سال ها مردم فقير را مجبور کردند خانه هاي بزرگ و محکمي بالاي کوه برايشان بسازند، بدون اين که مزدي به آنها دهند، امّا کم کم خشکسالي شد و هفت سال، هيچ باراني نباريد. چشمه ها، خشک شدند و سبزه زارها از بين رفتند آنها مجبور شدند چاه هاي عميق حفر کنند. با اين حال، آب خيلي کم بود و زندگي آنها به سختي مي گذشت. هود از اين فرصت استفاده کرد و باز به ميان مردم رفت تا آن ها را راهنمايي کندبه جز تعداد کمي از آدم ها، بقيه به حرف هاي هود ايمان نياوردند و او را مسخره کردند و گفتند: ما از پرستش بت هاي خود دست بر نمي داريم، تو هم به خدايت بگو اگر مي تواند عذابش را بفرست، ما آماده ايم هود، دستانش را رو به آسمان بُرد و گفت: اي خداي بزرگ! من وظيفهي خود را انجام داده ام، حال آن طور که مي خواهي با اين مردم کافر رفتار کن خشکسالي، روزگار کافران را سخت کرده بود؛ با اين حال، دست از بت پرستي برنداشتند تا اين که يک روز، اتفاق عجيبي افتاد مردم ديدند ابر سياهي گوشه ي آسمان جمع شده است، براي همين از خوش حالي در ميدان شهر جمع شدند و جشن و پايکوبي کردند هود، سراسيمه به ميان آن ها رفت در جاي بلندي ايستاد و فرياد زد اي مردم بت پرست! اين، همان عذاب الهي است؛ تا وقت هست، توبه کنيد و به خداي يگانه ايمان بياوريد مشرکين به هود خنديدند و گفتند اين ابر براي ما باران آورده است حال بمان و خودت تماشا کن هود گفت اين ابر با بادي همراه است که در آن عذابي دردناک است و هر چه سر راهش باشد، نابود مي کند سپس از ميان آن ها رفت و با يارانش در جايي پناه گرفت لحظه اي بعد، باد سرد سهمگيني وزيد که به جز خاک و غبار، چيز ديگري نداشت مردم نگران شدند. يکديگر را نگاه کردند و به سرعت به طرف خانه هايشان فرار کردند،باد به طوفان تبديل شد و همه ي شهر و خانه هاي بزرگ و با شکوه را نابود کرد. باد،درختان و حتي نخل هاي بزرگ را از ريشه در مي آورد. طوفان، مردم را از روي زمين بر مي داشت و محکم به زمين مي کوبيد و در يک لحظه جانشان را مي گرفت. باد مرگ آور، آدم ها را مثل چوب خشک مي کرد و مي کُشت. طوفان، هفت شبانه روز ادامه داشت تا اين که همه ي کافران را از بين برد. هود و يارانش که در کنار ديواري پناه گرفته 👇
بودند جان سالم به در بردند. وقتي هود و يارانش از پناهگاه خود بيرون آمدند، ديدند شهر ويران شده و هيچ کدام از کافران زنده نمانده اند. هود به همراه يارانش از آن سرزمين رفت و جاي ديگري،زندگي تازهاي آغاز کرد. پايان 🚫کپی ممنوع✅فوروارد کنید. 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @ghesehayekoodakane
26.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: حیله شاگر لطفا با ذکر نام کانال ارسال نمایید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @ghesehayekoodakane