eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
328 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
دستهای رنگی.mp3
25.15M
🌸عنوان قصه 🌳 دستهای رنگی 🍂اشاره به آیه۸۲ سوره مبارکه طه وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَیٰ (۸۲) ۞ 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ننه سرما و شب چله در راه هستند.mp3
19.48M
🌸 نه نه سرما و شب چله 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
شب یلدا (به زبان فارسی و تركی).mp3
8.18M
🌸 شب یلدا 🍂به دو زبان فارسی و ترکی 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
شب یلدا(1).mp3
32.43M
🌸 شب یلدا این قصه به مناسبت شب یلدا ضبط‌شده 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
یه روز به یاد ماندنی.mp3
20.94M
🌸یه روز به یاد ماندنی 🌜این قصه به مناسبت شب یلدا ضبط‌شده 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍃🐺 نمکی و گرگی 🐺🍃 مادر نمکی، می‌‏خواست برود خانه‏‌ی خاله‌ی مریض. به بچه ‏ها گفت: «در را برای هیچ‏کس باز نکنید. مواظب گرگ بد گنده باشید. گولش را نخورید!» مادر رفت و خواهرها نشستند به دوختن لحاف چهل تیکه. ناگهان صدای در آمد. تق تق تق خواهرها: «کیه کیه در می‏زنه؟» گرگ: «منم منم مادرتون!»   نمکی رفت در را باز کند، اما خواهرها نگذاشتند. خواهرها: «صدای مادر ما نازکه» گرگ سرفه کرد. صدایش را نازک کرد. گرگ: «گرد و خاک پریده بود تو گلوم.» خواهر بزرگ‌تر: «باید از زیر در، دست و پاهاتو نشون بدی» گرگ: «وا خب مگه باید چه جوری باشن دست و پاهام؟» نمکی از دهانش در رفت و گفت: «باید سفید و نرم باشه.» گرگ توی کوله‏‌ی حیله‏ گری، آرد داشت. دست و پایش را آردی کرد و از زیر در نشان داد. بچه‏ ها گول خوردند و در را باز کردند. گرگ هم پرید تو همه را خورد؛ اما نمکی کوچولو، توی خمره قایم شد. مادر نمکی که آمد، نمکی همه چیز را برایش تعریف کرد. مادر و نمکی، دنبال رد پای گرگ رفتند تا رسیدند به خانه ‏اش. گرگ با شکم‌ گنده خوابید بود. مادر یواش قیچی را از زیر چارقدش در آورد. به نمکی گفت: «چند تا سنگ جمع کن!» مادر، شکم گرگ را پاره کرد و خواهرها را نجات داد. به جای خواهرها، سنگ‏‌ها را گذاشت. همگی فرار کردند. گرگ از خواب پرید، خواست دنبال‏شان بدود، ولی سنگین بود و افتاد توی برکه. نمکی و خانواده برگشتند به خانه. آن‏ها چه‏ کار کردند؟ یک رمز عبور برای آمدن توی خانه، گذاشتند. 🐺 🍃🐺 🐺🍃🐺 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
ریگ به كفش داشتن.mp3
14.21M
🍂یک قصه یک مثل 🌸 ریگ به کفش داشتن 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ ▪️💭دیگ به دیگ می گه روت سیاه💭▪️ بعضی از آدم ها خودشان عیبی دارند، اما به خاطر همان عیب، دیگران را سرزنش می کنند. مثلا، خودشان خیلی پر حرف هستند، اما به بقیه هم ایراد می گیرد که چرا آن ها پر حرفی می کنند. یا مثلا خودشان خیلی تنبل هستند. اما همیشه به دوست یا همکارشان می گویند که فلانی تو چرا این قدر تنبل هستنی. هر کسی خوب است اول به فکر عیب های خودش باشد. اگر خودش پرحرف و پرخور است خوب است اول عیب های خودش را کنار بگذارد. یا اگر خودش مسواک نمی زند و دهانش بو می دهد بهتر است اول خودش مسواک بزند و بعد دیگران را نصیحت کند که مسواک بزنند. کار این جور آدم ها مثل آن است که یک دیگ سیاه به دیگ سیاه دیگر می گوید که تو چرا آن قدر سیاه و کثیف هستی؟ در قدیم که برای پختن غذا زیر دیگ ها هیزم می گذاشتند دود و آتش، دیگ ها را خیلی سیاه می کرد. آیا خنده دار نیست که یک دیگ سیاه و دودی، دیگ دیگر را مسخره کندکه تو چرا این قدر کثیفی؟ آن چه گفته شد توضیح این ضرب المثل است که می گوید: دیگ به دیگ می گوید رویت سیاه. یعنی کسی عیبی دارد ولی به خاطر همان عیب دیگران را مسخره می کند. 💭 ▪️💭 💭▪️💭 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فیلیِ خجالتی .mp3
33.76M
🌸فیلی خجالتی 🐘 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
كتاب قصه ی كوچولو.mp3
22.81M
🌸 کتاب قصه کوچولو 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ 🌛🦎مارمولکه و ماه پر نور🦎🌛 یکی بود یکی نبود. در روزی از روزهای گرم مارمولکی کوچولو در بیابان زندگی می کرد که خیلی گرمش شده بود مارمولکه رفته بود زیر ماسه ها تا گرمش نشود. بعد همان جا خوابش برد. مارمولکه از خواب بیدار شد و خوش حال شد، چون شب شده بود و دیگر هوا گرم نبود. اما این نور از کجا می آمد؟ مارمولکه این ور را نگاه کرد، اون ور را نگاه کرد؛ یک مرتبه چشمش افتاد به بالا. ماه را دید و گفت: وای.... چه ماه پر نوری. ماه، صدای او را شنید پایین را نگاه کرد و گفت: چه مارمولک با مزه ای... مارمولکه گفت: چه نور قشنگی داری ماه! ماه گفت: نورم را دوست داری؟ مارمولکه گفت: آره نور تو هم سفیده هم قشنگه و هم خیلی خنکه. تازه اصلا هم مثل نور خورشید نیست، نور خورشید هم زرده و هم خیلی گرمه. ماه با نورش مارمولکه را ناز کرد، مارمولکه خیلی خوشش اومد و کلی خندید. ماه از مارمولکه پرسید: خونه تو توی همین بیابونه؟ مارمولک هم گفت: آره من تو همین بیابون زندگی می کنم. ماه گفت: پس چرا من اولش که من اومدم تو را ندیدم؟ مارمولکه به ماه گفت: آخه من ادم شده بودم. ماه پرسید: یعنی داشتی قایم موشک بازی می کردی؟ مارمولکه هم یه کم فکر کرد و گفت: شاید. ماه دوباره از مارمولکه پرسید: با کی قایم موشک بازی می کردی؟ مارمولکه گفت: با هوای بسیار گرم.رفته بودم زیر ماسه ها، که هوای گرم من و پیدا نکنه. ماه پرسید: پیدات نکرد؟ مارمولکه گفت: نه که پیدام نکرد، عوض من هوای خنک را پیدا کردم. ماه گفت: پس تو برنده شدی؟ مارمولکه گفت: فکر کنم. ماه گفت: آفرین. و باز با نورش مارمولکه را ناز کرد. 🦎 🌛🦎 🦎🌜🦎 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4