eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
627 دنبال‌کننده
50 عکس
4 ویدیو
63 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
📜پیوند عقیدتی غلو و تصوف ✍️عمیدرضا اکبری چکیده: در روایات امامان ع، غالیان از مذموم‌ترین فرقه‌ها هستند. صوفیه نیز در روایات کهن با بسامد کم‌تری طعن شده‌اند. اخبار ائمه ع و گزارش‌های تاریخی مجموعه‌ عقایدی کلیدی را به غالیان نسبت داده‌اند که شباهت ابتدایی برخی از آن با آرای صوفیه پرسش‌برانگیز است. این پژوهش به فراخور ظرفیتش، نخستین بار بخشی از این شواهد و وجوه اشتراک غالیان و صوفیه را گرد آورده، و در این راستا علاوه بر گزارش‌های عالمان امامی دربارۀ این دو گرایش، از آثار مؤلفان سرشناس فرقه‌های غلو و تصوف خاصه نصیریه و مکتب ابن‌عربی به صورت تطبیقی بهره جسته است. مقاله در صدد است تا نشان دهد بسیاری از عقاید شاخص‌ترین جریان‌های تصوف اسلامی (در حوزه‌هایی مانند توحید، ولایت، باطنی‌گری و شریعت‌گریزی) پیوند عمیقی با جریان رسمی غلو شیعی دارد، و گذشته از شواهد تاریخی بسیار بر پیوند عمیق آن دو، پیوند آرا و استدلال‌هایشان درحدی است که چه بسا بتوان برخی صوفیان را از باورمندان به غلو شدیداً مذموم در روایات نیز دانست. متن مقاله: https://deraayaat.ir/gholow-tasavvof @gholow
سندسازی‌های_کتاب_طب_الأئمة_منسوب_به_فرزندان_بسطام،_عمیدرضا_اکبری،.pdf
507.9K
سندسازی‌های کتاب طب الأئمة منسوب به فرزندان بسطام عمیدرضا اکبری مطالعات فهم حدیث، ش18، 1402. کتاب طب‌الأئمة به عبد‌الله و حسین، فرزندان بسطام منسوب است. عموم راویان صدر اسانید، همچون خود آن دو ناشناخته‌اند. فرزندان بسطام در اسانید کتاب، بیشتر واسطۀ روایت از طریقی خاص فرض شده‌اند. جای پرسش است که حدود و ریشه این ضعف‌ها چیست؟ با مقایسۀ اسانید و مشابه‌یابی آن‌ها در دیگر منابع، معلوم می‌شود نام‌های ابتدای بیشترِ اسانید، ساختگی و کاملاً بی‌ضابطه است و تنها نام تعداد انگشت‌شماری از مشایخ صدر اسناد، واقعی است. البته، شواهدی از تعویض در ادامه هر دو دسته از اسناد در دست است. سندسازیِ تعویضیِ ضابطه‌مند در کتاب، شاخصه‌هایی متفاوت با سندسازی بی‌ضابطه در ابتدای اسناد دارد و این دو نوع سندسازی عمومی در دو مرحله صورت گرفته است. از میان چند شیخ شناخته‌شده در صدر اسناد، بیشترشان از غالیان‌اند و در طبقات متقدم‌تر اسناد کتاب هم شواهد توجه مؤلف به سرانِ خطابیه مانند ابوالخطاب، ابن‌مهران و شریعی بسیار است و هم شاخصه‌های اختصاصی اسانید غالیان خطابی. البته، مؤلف از برخی دفاتر حدیثی امامیه نیز به صورت وجاده‌ای بهره برده است. مؤلف کتاب و تحریف‌گر اسناد به صورت قطعی شناخته نشده، ولی رجال، الگوهای سندسازی، توصیفات اختصاصی اسناد و تحریفات آن در طب‌الأئمة تناسب بسیار بالایی با کتاب نصیری الهدایة خصیبی دارد. @gholow
توجیهات بی‌ثمر برای تبرئه خلیفه در صحیح بخاری روایت شده است: «فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا، وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عَلَيْهَا» وقتی فاطمه (س) از دنیا رفت شوهرش علی (ع) او را شبانه دفن کرد و ابو بکر را خبر نکرد و خودش بر او نماز خواند. (صحيح البخاري، ج٥، ص١٣٩، دار طوق النجاة) این گزارش چنان رسواکننده است که شارحان مجبور شده‌اند وجوهی برای آن دست و پا کنند که به هذیان‌گویی شبیه‌تر است! برای نمونه: ۱. ابن حجر (۷۷۳_۸۵۲ق) «وَلَعَلَّهُ لَمْ يُعْلِمْ أَبَا بَكْرٍ بِمَوْتِهَا لِأَنَّهُ ظَنَّ أَنَّ ذَلِكَ لَا يَخْفَى عَنْهُ وَلَيْسَ فِي الْخَبَرِ مَا يَدُلُّ عَلَى أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لَمْ يَعْلَمْ بِمَوْتِهَا وَلَا صَلَّى عَلَيْهَا» شاید ابوبکر را از وفات فاطمه خبر نکرد چون گمان می‌کرد بر او مخفی نمی‌ماند! و این روایت دلالت ندارد که ابوبکر از مرگ فاطمه خبردار نشد و بر او نماز نخواند!! (فتح الباري، ج٧، ص٤٩٤) بلکه بر اهل زبان مخفی نیست که هیچ معنایی جز این ندارد؛ ولی تعصب، ابن حجر را بر آن داشته تا خود را از مرتبه فهم ابتدایی جملات هم تنزّل دهد. ۲. محمد بن إسماعيل الكحلاني (م ١١٨٢ق) «يحتمل أنه لكون الدفن ليلاً، فكره علي - عليه السلام - إيقاظ أبي بكر من نومه...» (التحبير، ج٣، ص٧٦٥) شاید برای این بود که شبانه دفن شد و علی دوست نداشت ابوبکر را از خواب [ناز] بیدار کند!! أبو العباس القرطبي (٥٧٨ - ٦٥٦ ق) هم از گزارش بخاری و مسلم چنان خشمگین شده که راهی جز فرافکنی نیافته است: «وليس في الخبر ما يدل على: أن أبا بكر لم يعلم بموتها، ولا صلَّى عليها، ولا شاهد جنازتها، بل اللائق بهم، المناسب لأحوالهم حضور جنازتها، واغتنام بركتها، ولا تسمع أكاذيب الرَّافضة المبطلين، الضالين، المضلين.» (المفهم، ج٣، ص٥٦٩) بلکه این نصّ صریح بخاری و مسلم است و ربطی به رافضه ندارد! عجب آن که در همین گزارش، یک سطر بالاتر علت به اجمال بیان شده است: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ...» فاطمه به خاطر فدک بر ابوبکر خشمگین شد و با او قهر کرد و تا زمانی که از دنیا رفت با او سخن نگفت... در روایات دیگر نیز علّت دفن شبانه به صراحت بیان شده است، برای نمونه : «عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ، وَعَمْرِو بْنِ دِينَارٍ أَنَّ حَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَخْبَرَهُ، أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ دُفِنَتْ بِاللَّيْلِ. قَالَ: فَرَّ بِهَا عَلِيٌّ مِنْ أَبِي بَكْرٍ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا، كان بَيْنَهُمَا شَيْءٌ. عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنِ ابْنِ عُيَيْنَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، عَنْ حَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ مِثْلَهُ، إِلَّا أَنَّهُ قَالَ: أَوْصَتْهُ بِذَلِكَ. عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ عَلِيًّا، دَفَنَ فَاطِمَةَ لَيْلًا وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ» (مصنف عبد الرزاق، ج۳ ص۵۲۱) https://t.me/Alasar_1/155 @gholow
بازخوانی_انتقادات_متأخران_بر_ابن_غضائری_در_جرح_غالیان،_عميدرضا_اکبري،.pdf
1M
📜 بازخوانی انتقادات متأخران بر ابن غضائری در جرح غالیان ✍️ عمیدرضا اکبری   پژوهش‌های رجالی، ش5 تا سدۀ یازدهم، استناد به تضعیفات رجالیان قدیم، میان عالمان امامی رایج بود. اما از زمان محمدتقی مجلسی، نگاهی منفی به تضعیفات و شخص ابن غضائری شکل گرفت. بیش از همه، نوۀ مجلسی، وحید بهبهانی تخطئۀ تضعیفات مرتبط با غلو را رواج داد. آنان بیشترِ تضعیفات، و حتی بسیاری از تضعیفات غیراختلافی متقدمان را نتیجۀ سستیِ باورهای خودِ تضعیف‌گران و کم‌تحملی‌شان نسبت به معارف امامان دانسته‌اند. پرسش مقاله این است که آیا منتقدان تضعیفات، شواهد مقبولی بر این نسبت عقیدتی به متقدمان و تأثیر آن در تضعیفات دارند؟ در این راستا دلایل منتقدان، و کلمات ابن غضائری تحلیل، و با اطلاعات منابع شیعه و غالیان، دربارۀ متهمانی که متقدمان درباره‌شان اختلاف نکرده‌اند، مقایسه شده است. بنا بر کلام رجالیان قدیم، تضعیفاتشان دلایل تاریخی، جریان‌شناسی و کلامی دیگری داشته ‌است. متأخران از ادلۀ گستردۀ غلو پیشوایانِ غالی، مانند ابن مهران، اسحاق بصری و خصیبی آگاه نبوده، و بی‌توجه به منابع غلو و پیچیدگی‌های آن، بر ابن غضائری تاخته‌اند. همچنین، ابن غضائری با دسترسی به منابع سری خطابیه، به ناشناختگیِ برخی راویان مختص به منابع غالی اشاره کرده که کتب نویافتۀ نصیریه نیز غالیانه‌ترین مضامین را از الوهیت و بابیت تا تکفیر امامیان، از همین راویان نقل می‌کنند. اما در مکتب وحید بهبهانی، این ناشناختگان را با تکلف، بر راویان برخی اسانیدِ نادر در منابع امامی تطبیق داده‌اند. بر پایۀ این شواهد، قضاوت ابن غضائری واقع‌بینانه و حتی محتاطانه است. @gholow
رمزواره‌های_نصیری_در_کتاب_الهدایة_الکبرى،_علی_عادل_زاده_و_عمیدرضا.pdf
900.9K
📜 رمزواره‌های نصیری در کتاب الهدایة الکبرى ✍️ علی عادل زاده و عمیدرضا اکبری مطالعات قرآن و حدیث، ش71، 1401ش. امروزه تحقیقات متعددی جایگاه ویژه حسین بن حمدان خصیبی(د ۳۴۶ق یا ۳۵۸ق) را در شکل‌گیری و انسجام فرقه غالی نصیریه نمایانده، و از آرای غالیانه او در آثار‌ سری‌اش بحث کرده‌اند. خصیبی در الهدایة الکبری عقاید نصیری خود را -مگر در بحث بابیت- کمتر به تصریح بیان داشته، و همین موجب شده برخی این اثر را پیراسته از غلو بدانند. نوشته پیش رو با بررسی‌ تطبیقی میان روایات الهدایة و دیگر آثار نصیری پاسخ‌گوی این پرسش است که آیا عقاید نصیری خصیبی در الهدایة نمود یافته است؟ در این مقاله ضمنِ بیانِ مشابهت‌های گسترده میان الهدایة و آثار اختصاصی خصیبی مانند الرسالة، عقایدی چون ندای الوهیت امیرالمؤمنین (ع)، نامیرایی امامان، جایگاه خدایی شاهان ایران، حلول و تناسخ، خصوصاً در بخش مربوط به امامان در الهدایة نشانه‌یابی و رمزگشایی شده است. عمومی بودن کتاب الهدایة زمینه پرده‌پوشی نسبی مؤلف بوده است. درهمین رابطه: 📜 آموزه‌های نصیری در رساله رجعت منسوب به مفضل در الهدایة @gholow
دراسة حول شخصيّة جابر بن حيّان في التّراث الإسلاميّ ✍ ابراهیم جواد https://mhedaiat.blogspot.com/2023/11/blog-post.html?m=1 خلاصة الدراسة: 1- إنّ الأدلّة على وجود شخصيّة حقيقيّة باسم جابر بن حيّان غير وافيةٍ للإثبات، ومن هنا فإنّ أصل وجود شخصيّة بهذه المواصفات أمر مشكوك. 2- التراث المنسوب إلى جابر بن حيّان ذو صلةٍ بأفكار الغلاة والباطنيّين والتراث الفلسفيّ والعلميّ اليونانيّ. 3- إنّ نسبة جابر بن حيان وملحقاته إلى دائرة خواصّ الإمام الصّادق عليه السّلام غير صحيحة؛ وتنافيها جملة من القرائن، منها: عدم ظهور أدلّة تاريخيّة كافية للإثبات، فساد المطالب المبثوثة في رسائل جابر بن حيّان من الجهة الشرعيّة، وعدم انسجام لغة ومطالب هذه الرّسائل مع لغة القرن الثّاني الهجريّ إجمالاً. 4- نسبة مساهمة الإمام الصّادق عليه السّلام في علم الكيمياء استناداً إلى تراث جابر بن حيّان غير صحيحة؛ فإنّ الدّلائل لا تفي بإثبات وجود هذه الشّخصية فضلاً عن ارتباطها بالإمام، بالإضافة إلى أنّ علم الكيمياء بصيغته السّابقة في القرون الأولى لا يخلو من شوائب التراث الباطنيّ وأفكار الغلوّ وغيرها من الاتجاهات الفكريّة في ذلك الوقت. https://t.me/gholow2/1443 https://t.me/gholow2/103 https://t.me/gholow2/393 @gholow
بل عباد مكرمون.pdf
16.49M
بَل عِبادٌ مُکرَمون؛ دراسة قرآنیة وحدیثیة في نقد الغلوّ ✍ مظفر الشريفي @Gholow
شعر دروغ منسوب به شافعی در افواه و السنه، شعر غلو‌آمیزی به شافعی (د. ۲۰۴ق) نسبت داده می‌شود: لو انّ المرتضى ابدى محلّه لخرّ النّاس طرّا سجّدا له‏ كفى فى فضل مولينا علىّ وقوع الشّك فيه انّه اللّه‏ ومات الشّافعى وليس يدرى على ربّه ام ربّه اللّه‏ درباره این شعر توجه به نکات زیر لازم است: ۱. مخفی نیست که این شعر هیچ تناسبی با شخصیت شافعی ندارد. کافی است نگاهی به آثار شافعی بیندازیم و به نظر می‌رسد این امر بدیهی نیازمند اثبات نباشد. ۲. اشعار زیادی به شافعی منسوب شده که ساختگی است. ۳. منبع قابل اعتنایی برای انتساب این شعر به شافعی وجود ندارد. برخی از صوفیان متأخّر عامه -که مذهبشان با غلات شیعه آمیختگی‌ها و بده‌بستان‌هایی داشته- این شعر را به شافعی نسبت داده‌اند. مثلاً میبدی (د. ۹۱۱ق) دو بیت اول را به شافعی نسبت داده است (دیوان امام علی، ص۱۸۵). کشفی ترمذی (د. ۱۰۶۱ق) هر سه بیت را به شافعی نسبت داده است (مناقب مرتضوى، ص۱۵). محمد دهدار شیرازی (د. ۱۰۱۶ق) بیت اول را به شافعی نسبت داده است (شرح خطبة البيان‏، ص۹۰) و در منابع متأخر دیگر نیز این انتساب دیده می‌شود که بنای احصاء نداریم و تعیین قدیمی‌ترین منبع نیازمند جستجوی بیشتر است. ۴. ظاهراً این اشعار از طریق برخی شیعیان که با آثار تصوّف دمخور بوده‌اند، وارد فضای شیعی شده و کارکرد جدلی پیدا کرده است. مثلاً قاضی نور الله شوشتری (د. ۱۰۱۹ق) دو بیت نخست را به شافعی نسبت داده است (إحقاق الحق، ج‏۳، ص۳۴۶). در منابع جدلی دیگر نیز این ابیات تکرار شده است. ۵. جالب توجه است که بیت آخر که نام شافعی در آن آمده ضعیف‌تر از دو بیت پیشین است و با توجه به نبود آن در برخی منابع، احتمالاً جعل آن متأخّرتر است. ۶. نکته مهمّ این که ابن فوطی (د. ۷۲۳ق) که هم مقدم‌تر است و هم آشنایی بیشتری داشته، دو بیت نخست را به ادیب مشهور، خواجه عمید، ابوبکر علی بن الحسن قهستانی (زنده در ۴۳۵ق) نسبت داده است: «وللعميد القهستاني في مدحه: لو أنّ المرتضى ‌أبدى ‌محلّه / لصار الناس طرّا أعبدا له / كفا في فضل مولانا عليّ / وقوع الشك فيه أنّه الله» (مجمع الآداب، ۵/ ۱۸۱) ۷. با توجه به شواهد ذکر شده انتساب شعر به شافعی مردود است. فارغ از نادرستی انتساب آن به شافعی -که اساساً از بزرگان اهل سنّت است-، محتوای شعر به ویژه بیت آخر آن فاسد است و معنای درستی که با توحید سازگار باشد، ندارد. @Gholow
نقد مختصر مبانی غلو و تفویض - اکبری.mp3
7.69M
نقد مختصر مبانی غلو و تفویض 🎙عمیدرضا اکبری گروه پاسخ اسلام - 0:25 چیستی غلو و مرور عقاید غالیان - 2:13 نمونه ریشه‌های غلو (التقاط، حشو، جهل، دنیاطلبی، تعمق به رأی) - 8:40 معنای تفویض و نقد دیدگاه بر معاصران در این زمینه - 17:44 نقد نمونه مستندات تفویض (معجزات/ مستندات با دلالت غیرمرتبط/ اخبار نامعتبر) - 24:20 نمونه جعلیات @gholow
دو تکیه‌گاه امیرالمومنین علیه السلام... حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام روایت کرد: رسول خدا صلوات الله علیه و آله سه روز پیش از وفاتش به علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو گل خوشبو. تو را به دو گل خوشبویم در همه دنیا [یعنی امام حسن و امام حسین] سفارش می کنم؛ زیرا به زودی دو رکن تو فرو می ریزد؛ و خداوند جانشین من بر تو است. هنگامی که رسول خدا (ص) از دنیا رفت، علی (ع) فرمود: این یکی از دو رکن من است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده بود و چون فاطمه از دنیا رفت، فرمود: این رکن دومی است که رسول خدا فرمود. [و به قال: حدثنا أبو العباس أحمد بن إبراهيم الحسني رحمه الله تعالى إملاء، قال: أخبرنا أبو أحمد محمد بن جعفرٍ الأنماطي، قال: حدثنا محمد ابن يونس البسامي، قال: حدثنا حماد بن عيسى، قال: حدثنا جعفر بن محمد ،عن أبيه عليهما السلام عن جابر بن عبد الله، قال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قبل موته بثلاث وهو يقول لعلي بن أبي طالبٍ: سلام الله عليك أبا الريحانتين، أوصيك بريحانتي من الدنيا فعن قليلٍ ينهد ركناك، والله خليفتي عليك. فلما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، قال علي عليه السلام: هذا أحد ركني الذي قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فلما ماتت فاطمة عليها السلام، قال علي عليه السلام: هذا الركن الثاني الذي قال لي رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.] (تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، الباب الخامس فی ذکر فضائل فاطمه و ما یتصل بذلک) @gholow
هدایت شده از پایگاه جامع امامت
الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم! ✍پژوهشگران، سنگینیِ وظیفه بازیابی حقیقت در موضوعات مکتوم تاریخی را بر دوش خود احساس می‌کنند؛ وظیفه‌ای که جز از زاه کاوش تاریخی، تدارک دیده نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین موضوعات چالش برانگیز در طول تاریخ، ره‌گیری جرم و جنایاتی است که به صورت مخفیانه و غیررسمی انجام شده است. ماجرای شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز از رویدادهایی است که در طول تاریخ تلاش‌های زیادی برای مخفی نگه داشتن آن وجود داشته است؛ زیرا این جنایت به دستور خلیفه وقت و توسط عاملان حکومت، علیه تنها یادگار مهم‌ترین شخصیت حکومتی انجام گرفته است که حاکمان بعدی خود را جانشین او می‌دانستند. 👈این نوشته پاسخی علمی به قلم حجت الاسلام والمسلمین رسول بنیاد بین‌المللی امامت بر این است. 🖇ادامه مطلب در پایگاه جامع اطلاع‌رسانی امامت 🌐https://emamat.org 🆔 @Emamat_IF 🆔 @Emamat_net تلگرام اینستاگرام آپارات
کانال نقد بندانی نیشابوری https://eitaa.com/Bandani2