eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
761 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
63 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠#قسمت_شصت_و_هشت #فصل_چهاردهم قربان صدقه من و بچه هایم می رفت. دقیقه به دقیقه بل
‍ ✫⇠ ✫⇠ گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی سرم و از پلّه های بلند به سختی پایین آمدم. حیاط شلوغ بود. خواهرم جلو آمد و گفت: «دختر چرا این طوری آمدی بیرون. مثلاً تو زائویی.» بعد هم چادرش را درآورد و سرم کرد. خوب نمی توانستم راه بروم. آرام آرام خودم را رساندم توی کوچه. مردی داشت از سر کوچه می آمد. لباس سپاه پوشیده بود و کوله ای سر دوشش بود؛ ریشو و خاک آلوده؛ اما صمد نبود. با این حال، تا وسط کوچه رفتم. از دوستان صمد بود. با خجالت سلام و علیکی کردم و احوال صمد را پرسیدم. گفت: «خوب است. فکر نکنم به این زودی ها بیاید. عملیات داریم. من هم آمده ام سری به ننه ام بزنم. پیغام داده اند حالش خیلی بد است. فردا برمی گردم.» انگار آب سردی سرم ریختند، تنم شروع کرد به لرزیدن. دست ها و پاهایم بی حس شد. به دیوار تکیه دادم و آن قدر ایستادم تا مرد از کوچه عبور کرد و رفت. شینا و خواهرهایم توی کوچه آمده بودند تا از صمد مژدگانی بگیرند. مرا که با آن حال و روز دیدند، زیر بغلم را گرفتند و بردند توی اتاق. توی رختخواب دراز کشیدم. تمام تنم می لرزید. شینا آب قند برایم درست کرد و لحاف را رویم کشید. سرم را زیر لحاف کشیدم. بغض راه گلویم را بسته بود. خودم را به خواب زدم. می دانستم شینا هنوز بالای سرم نشسته و دارد ریزریز برایم اشک می ریزد. نمی خواستم گریه کنم. آن روز مهمانی پسرم بود. نباید مهمانی اش را به هم می زدم. سر ظهر مهمان ها یکی یکی از راه رسیدند. زن ها توی اتاق مهمان خانه نشستند و مردها هم رفتند توی یکی دیگر از اتاق ها. بعد از ناهار خواهرم آمد و بچه را از بغلم گرفت و برد برایش اسم بگذارند. اسمش را حاج ابراهیم آقا، پدربزرگ صمد، گذاشت مهدی. خودش هم اذان و اقامه را در گوش مهدی گفت. بعدازظهر مردها خداحافظی کردند و رفتند. مرداد ماه بود و فصل کشت و کار. اما زن ها تا عصر ماندند. زن برادرها و خواهرها رفتند توی حیاط و ظرف ها را شستند و میوه ها را توی دیس های بزرگ چیدند. مهدی کنارم خوابیده بود. سر تعریف زن ها باز شده بود، من هنوز چشمم به در بود و امیدوار بودم در باز شود و لحظة آخر مهمانی پسرم، صمد از راه برسد. 🔸فصل پانزدهم مهدی شده بود یک بچة تپل مپل چهل روزه. تازه یاد گرفته بود بخندد. خدیجه و معصومه ساعت ها کنارش می نشستند. با او بازی می کردند و برای خندیدن و دست و پا زدنش شادی می کردند. اما همة ما نگران صمد بودیم. برای هر کسی که حدس می زدیم ممکن است با او در ارتباط باشد، پیغام فرستاده بودیم تا شاید از سلامتی اش باخبر شویم. می گفتند صمد درگیر عملیات است. همین. ادامه دارد...✒️ 📚
💞عاشقانه_مهدوی ❄️ دل زمين به برف گرم است ❤️ دل من به تو... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🌤‌
❇️🔶 برای شب یلدا میخواهیم تعدادی بسته معیشتی و میوه برای افراد نیازمند تنهامسیری تهیه کنیم هر بزرگواری میخواد در این طرح شرکت کنه میتونه مبلغ مورد نظرش رو به این شماره حساب واریز کنه. شماره کارت 6063731153313383 شماره شبا 640600560870013914687001 400170000000336852442006 مطهره مهنی 🌹🌷 میتونید نیت کنید که این مبلغ رو از طرف امام زمان علیه السلام پرداخت میکنید.
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🐸🔥 نقشه‌ی رابرت مورداک معروف به سلطان شیاطین برای به دام انداختن مردان ایرانی با روش «قورباغه پزی» 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امروز حسینیه امام، صورتی شد 🌷دیدار امام خامنه‌ای با شیرزنان ایران ‌
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
‍ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠#قسمت_شصت_و_نه #فصل_چهاردهم گذاشتمش زمین و چادری بستم کمرم و چیزی انداختم روی س
✫⇠ ✫⇠ شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.» دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند. آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش. صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم. زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!» خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده. خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.» بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!» عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!» ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود. ادامه دارد...✒️ 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهبر انقلاب: مادری یک افتخار است. تمسخر نقش مادری، یک سیاست استعماری است. امروز من می‌بینم بعضی‌ها به تبع همان سیاست‌های سرمایه‌داران و استعمارگران و بدخواهان جوامع مستقل به خصوص جامعه‌ ما و به دنبال آنها، مادری را بد تصویر می‌کنند. اگر کسی بگوید فرزندآوری، طعنه می‌زنند، مسخره می‌کنند که شما زن را برای بچه می‌خواهید برای فرزندآوری میخواهید. مادری یک افتخار است. این‌که یک موجود انسانی را شما با زحمت زیاد چه در درون خودتان چه در بیرون در اوایل زندگی‌اش پرورش دهید، زحماتش را تحمل کنید، او را بعنوان یک انسان پرورش بدهید، این افتخار کوچکی است؟ خیلی بااهمیت است. خیلی باارزش است. برای همین هم هست که در اسلام روی نقش مادر تکیه شده.
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✅ مهریه دختران سید ابراهیم رئیسی و تربیت زیبای دینی #رئیسی 🌺 @IslamlifeStyles
❤️ چقدر دوست دارم هر روز این کلیپ رو ببینم ✅ ببینید ایشون چه نگاه قشنگی به امر تربیت دارن. واقعا بین مسئولین سیاسی افراد کمی هستند که انقدر اهل حفظ کرامت انسان ها باشند.
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب #حال_خوب 9 جلسه نهم 🌹 استاد پناهیان 🌷 @IslamLifestyles
🌺 ♡بسم الله الرحمن الرحیم♡ 💞بنام خداوند مهربانِ مهربان💞 🍃10نکته قسمت9سخنرانی حال خوب استاد پناهیان. 1⃣به طور کلی تلقی مردم این هستش که عالمان دینی👳‍♂ احکام الهی رو بیان میکنند ، آگاهی های دینی دارن،و توصیه های اخلاقی و راه و چاه اخلاقی رو به مردم نشون میدن😇. ما باید کار هایی رو انجام بدیم که تصور مردم از: ❣ خود خدا ❣آیات قرآن ❣اسماء پروردگار ❣عالمان دینی ❣ایمان به خدا و معرفت الهی ✅این باشه که حال خوب رو از اینها دریافت بکنه و هرکس حالش بد شد به عالمان دینی مراجعه بکنه و مردم حال خوبشون رو از اونها دریافت بکنن چون نسبت به خدا و آیات قرآن و... اطلاعات بیشتری دارن.😊 و اگر مردم حال خوبشون رو از عالمان دینی دریافت بکنن آغازی میشه برای اتفاقات خوب بعدی...😍 2⃣اولین کاری که دین انجام میده ایه که حال آدمو خوب میکنه یعنی تمام احکام دینی مهمترین اثری که دارن این هستش که حال انسان خوب میشه👌. 3⃣در نقطه مقابل ابلیس😈 تلاش میکنه حال انسان رو بد کنه و از مهربونی خدا نا امیدش کنه 😔 اما انسان باید حواسش و جمع کنه که گول حرفا و وسوسه های شیطان رو نخوره و به مهربونی خدا ایمان داشته باشه.🤓 4⃣کسی که حالش خوب باشه دستورات دینی رو اجرا میکنه چون در اونها محبت و مهربانی خدا رو درک میکنه😊 و میفهمه که خدا دوسش داره که این احکام رو برای اون قرار داده 🌺 💟در واقع کسی که حالش خوب باشه محبت خدا رو در دستوراتش درک میکنه. ❌اما کسی که حالش بد باشه توصیه به نماز و عبادات اونو ناراحت میکنه چون فکر میکنه باعث سختی و رنج براش هست😣 5⃣بیشترین لذتی که انسان میبره در محبت هستش و تنها محبتی هم که انسان رو قانع و راضی میکنه محبت خداوند مهربان هستش❤️ و هیچ کس و هیچ چیزی دیگه ای به جز خدا این محبت و حال خوب رو به ما نمیده👌 6⃣خداوند ما رو دوست داره که خلق کرده و اینکه ما بفهمیم نزد خدا محبوبیم حال ما رو خوب میکنه🤩 با این دید توحید برای انسان این معنی رو میده که :خدایا غیر از محبت تو محبت هیچ کس رو نمیخوام😇من به هیچ کس نیاز ندارم 🚫و برعکس این باشه انسان دچار شرک خفی میشه و به غیر از محبت خدا چیز های دیگه ای رو هم از خدا طلب میکنه😏 7⃣نکته مهمی که هست اینه که: ✅⭐️"ما باید رو نگرش ها و زاویه های دید خودمون کار کنیم" 💯اگر زاویه دیدمون رو اصلاح کنیم حتی آیات جهنم بیشتر محبت خدا رو به ما اثبات میکنه و دستورات دینی مهربانی و محبت خدا رو نسبت به ما نشون میده. 8⃣ اول باید حالمون خوب بشه بعد عبادت کنیم 👈اول حال خوب بعد دینداری✔️ ما باید با اصلاح نگرش محبت خدا رو باور کنیم تا حالمون خوب بشه ⬅️ بعد به عبادت و دینداری بپردازیم و به خدا نزدیک بشیم😉⬅️ تا بیشتر محبت خدا رو حس کنیم تا بیشتر دوستمون داشته باشه💗⬅️ تا بیشتر حالمون خوب بشه...😍❤️ 9⃣خدا به اندازه اعمال انسان به اون محبت نمیکنه به اندازه لطف و مهربونی خودش به انسان محبت میکنه 😊🌸 خداوند حتی به دشمنان اولیاء خودش هم محبت میکنه چه برسه به اینکه انسانی در راه خدا سختی بکشه و... 🔵و انسان نباید به اعمال خودش تکیه بکنه بلکه باید به لطف و مهربونی خداوند تکیه کنه چون تکیه بر اعمال خودش موجب غرور در اون میشه 😒 و اینکه انسان ها حتی اگر تمام عمر هم عبادت کنند نمیتونند ذره ای از نعمات و مهربونی خدا رو جبران کنند و نمیتونند حق عبادت خدا رو ادا کنند... 🔟یقین پیدا کنیم و باور کنیم که خدا دوستمون داره اگر اینجوری باشه به خاطر این محبت دینداری میکنیم.😇 و راهش توسل به امام حسین (ع)هستش. نشد به حضرت عباس متوسل بشیم که محبت خدا و امام زمان (عج) و امام حسین(ع) رو نسبت به خودمون رو به ما نشون بدن و درکش بکنیم ان شاءالله.🌼 ‌
سلام و عرض ادب محضر شما عزیزان🌹 ❤️ جلسه ۹ حال خوب واقعا زیبا و دلنشین بود و از همه شما بزرگواران میخوام که سر فرصت حتما گوش بدید. متاسفانه نگاه ما نسبت به دین و دستورات الهی خیلی وقتا صحیح نیست و همین موجب میشه که خیلی از آدم ها نهایتا دین رو صرفا یه سری دستورات منطقی بدونن و رد بشن ❇️ در حالی که دستورات دینی عمدتا برای خوب کردن حال ما هست و حتی میشه گفت دین بیشتر برای آدم هایی هست که حالشون خوبه و میخوان به اوج لذت ها برسن آدم هایی که به حال خوب کم قانع نیستند...