📚برشی از یک کتاب:
▫️از سرمایه های مهم زندگی؛ امید است.
▪️که مایه حیات و نشاط و پویایی است.
🔰وجود امام در عالم؛ موجب امید به آینده ای روشن و سراسر شور و اشتیاق است.
💥شیعه؛ پیوسته و در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله؛ به انواع بلاها و سختی ها گرفتار شده است.
▫️ و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانه ای استوار؛ او را به ایستادگی و تسلیم نشدن و حرکت و تلاش؛ واداشته؛ امید به آینده سبز مومنان و دین باوران بوده است.
▪️آینده ای که خیالی و افسانه ای نیست؛ آینده ای که نزدیک است و می تواند نزدیک تر باشد؛ زیرا آن که باید رهبری قیام را به عهده گیرد؛ زنده است و هر لحظه پا به رکاب.
💥و این؛ من و تو و ماییم که باید آماده باشیم.
#امید_بخشی
📚منبع: کتاب نگین آفرینش؛ جلد اول؛ ص 113
#فواید_امام_غایب
🌥@Gilan_tanhamasir
🔴 کم کم داشتم نگران میشدم که رئیسی آخر هفته ها دیگه بازدید میدانی نره
صبح جمعه از خواب بیدار شدم دیدم رئیس جمهور رفته خراسان جنوبی 😄
#دولت_مردمی
🇮🇷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🔴 کم کم داشتم نگران میشدم که رئیسی آخر هفته ها دیگه بازدید میدانی نره صبح جمعه از خواب بیدار شدم دید
سلام و خدا قوت خدمت شما عزیزان 🌹
🔸 برخی از اعضای محترم میفرمایند که آیا سفرهای آقای رئیسی خوبه؟ آیا قیمت ها پایین میاد و..؟
بله واقعا این سفرها آثار خوبی رو در ذهن مردم خواهد داشت.
✅ مردم ما یه مردم واقعا نجیب هستند. اگه بهشون احترام گذاشته بشه و نادیده گرفته نشن واقعا با تمام توانشون برای خدمت به همدیگه تلاش میکنند.
این سفرها یکی از اصلی ترین فوایدش اینه که حس خودباوری رو در مردم تقویت میکنه.
🔹 در مورد قیمت ها هم یه مقدار زمان میبره تا اوضاع بهتر بشه. الان توی این چند روز قیمت سیمان که خیلی بالا رفته بود با تلاش های دولت پایین اومد و یکی یکی قیمت ها به ثبات میرسه.
🔶 البته احتمالا قیمت خیلی از کالاها پایین نیاد ولی همین که قیمت ها تا حدودی ثابت بمونه و حقوق ها بالاتر بره ان شالله مشکلاتی که وجود داره جبران خواهد شد.
❇️ به احتمال زیاد در چند ماه آینده قیمت مصالح ساختمانی پایین میاد تا مردم بتونن خودشون به تعداد کافی خونه بسازند و قیمت ها متعادل تر بشه. اگه کسی میخواد خونه بسازه بهتره که یه مقدار صبر کنه تا قیمت ها اصلاح بشه.
البته ان شالله😊
📚 توزیع کتب درسی از فردا
🔹برای سال تحصیلی جدید بیش از ۱۴۶ میلیون جلد کتاب درسی چاپ شده که همه آنها از طریق مدارس توزیع خواهند شد.
🔸طبق اعلام قبلی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، دانش آموزانی که مدرسه محل تحصیل خود را تغییر دادهاند تا ۳۱ شهریور فرصت دارند برای اصلاح نشانی مدرسه محل تحصیل خود اقدام کنند.
❇️ @Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت69 گوشی را که باز کردم چند پیام از آرش داشتم. بعد از
💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت70
از حرفش احساس خوبی پیدا نکردم واسه همین گفتم:
– اگه اجازه بدید من دیگه برم.
با تعجب گفت:
–به این زودی؟ حداقل دمنوشتون رو بخورید.
ــ میل ندارم، ممنون. میشه یه آژانس برام خبر کنید.
این بار نگاهم کرد و ڴفت:
– خودم می رسونمتون.
ــ نه، ریحانه خوابه، زا به راه میشه.
ــ به خواهرم میگم بیاد پیشش.
ــ دوباره مخالفت کردم و گفتم:
به اندازه کافی امروز زحمت...
نگذاشت حرفم را تمام کنم.
– مادرتون شما رو به من سپرده باید خودم ببرمتون.
سویچ را برداشت و کنار در منتظرم ایستاد.از اتاق ریحانه رو اندازش را آوردم و رویش کشیدم. خم شدم و بوسهایی از لپ نرمش کردم، لپش نوچ بود. برگشتم نگاهی به کمیل که تکیه زده بود به قاب درو ما را نگاه می کرد انداختم و گفتم:
– کاش بعد از غذا صورتش رو می شستیم. بچه نباید با صورت کثیف بخوابه.
با تعجب گفت:
–چرا؟
ــ چون خدایی نکرده اجنه ممکنه به بچه ها نزدیک بشن.
بچه که بودیم، مادرم همیشه میگفت بعد از غذا دست و صورتمون رو بشوریم، حتی گاهی شبها قبل از خواب چک می کرد دست و صورتمون کثیف نباشه. بزرگتر که شدم یه روز ازش دلیل کارش رو پرسیدم اونم این جواب رو داد.
کمیل فقط نگاهم کرد. حس شاگردی راپیداکردم که مقابل معلمش درس پس می دهد، برای تکمیل حرفهایم ادامه دادم:
– پاد زهرش یه آیت الکرسیه که الان براش می خونم.
نگاه تشکر آمیزی به من انداخت و گفت:
–اون که درمان همه ی دردهاست...
من میرم به زهرا بسپارم. بعدش بیرون منتظرتون میمونم.
کلید را برداشت و گفت:
–لطفا در رو ببندید و بیایید. وقتی ماشین را روشن کرد پرسید:
–گوشیتون رو برداشتید؟
داخل کیفم را نگاهی انداختم و گفتم:
–بله هست.
مدتی به سکوت گذشت. نگاهی به گوشی ام انداختم تاببینم مادرم زنگ نزده باشد که دیدم دوباره اسم آرش، روی صفحهی گوشیام خودنمایی می کند.. فوری دکمه ی کناریاش را زدم و داخل کیفم انداختمش.
روزی را یادم آمدکه سوار ماشین آرش بودم و کمیل زنگ زدتا بگوید ریحانه تب کرده.آرش بلافاصله بعد از تمام شدن تلفنم، پرسید کی بود؟ ومن تا توضیح ندادم و همه چیز را برایش نگفتم کوتاه نیامد.
اما امروز چراکمیل بادیدن اسم آرش چیزی نپرسید.
سکوتش نشان از این داردکه فکرش رامشغول کرده ولی به خودش این اجازه را نمیدهد که سوالی بپرسد.
هر چه فکر کردم فقط به یک جواب رسیدم، شاید آرش خودش را محق تر میداند.
چقدر دلم می خواست الان در مورد آرش حداقل یک توضیح مختصری بدهم تا حداقل فکر بدی درموردم نکند.
سکوت را شکست وبااخم پرسید:
–چرا جوابش رو نمیدید؟
گنگ نگاهش کردم و او اشاره به کیفم کردو گفت:
–همون که داره خودش رو می کشه.
سرم راپایین انداختم و چقدر خدارا شکر کردم که این سوال را پرسید.
آرام گفتم:
–قبلا جوابش رو دادم.
ــ خب...یعنی مزاحمه؟
ــ نه، همکلاسیمه.
با این حرف بدونه فکرم، همانطور که خیره به جلو بود لبهایش کش امدوخودش را منتظر نشان داد، برای توضیحات بیشتر، ولی وقتی ادامه ندادم، با تردید و خیلی آرام پرسید:
– خواستگاره؟
با علامت سر جواب مثبت دادم.
دوباره به روبرو خیره شد و گفت:
– خب؟
خجالت می کشیدم برایش توضیح بدهم، ولی برای این که نسبت به رابطهی من و آرش بد بین نباشد خجالت راکنار گذاشتم وگفتم:
–من بهش جواب منفی دادم ولی اون دست بردار نیست.
برگشت طرفم و خیلی جدی گفت:
–پس چرا میگید مزاحم نیست؟
هول شدم از این کارش و گفتم:
– خب، نیست، فقط اصرار داره دوباره حرف بزنیم شاید نظرم عوض بشه.
این بار با خشمی که در صدایش بود و سعی در کنترلش داشت گفت مادرتون در جریان هستند؟
ــ بله، تقریبا.
ــ می خواهید من باهاش حرف بزنم؟
ــ نه ممنون، چیز مهمی نیست، خودم حل
می کنم.
بقیه راه به سکوت گذشت و تا آخر راه اخم هایش را باز نکرد.وقتی رسیدیم خانه تشکر کردم و پیاده شدم و او به سرعت دور شد.تا خواستم دستم را روی زنگ بگذارم با شنیدن صدای آرش خشکم زد.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
✿○○••••••══
💐@Gilan_tanhamasir ═══••••••○○✿
دعا هنگام #خواب😴
🌸 گفتن سه بار تسبیحات اربعه
🌸 سه بار خواندن سوره توحید
🌸 چهارده بار صلوات به نیابت 14معصوم
🌸 طلب مغفرت برای تمام مومنان و مردگان
🌸 گفتن تسبیحات حضرت زهرا(س)
🌸 خواندن آیت الكرسی،فلق،ناس و كافرون
🌸 خواندن این دعا كه به منزله ی هزار نماز
است:
✨ یَفْعَلُ اللهُ ما یشاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
#شبتون_منور_به_نور_خدا
☔️@Gilan_tanhamasir
✨ هر طلوعی تولدی دوباره است
✨ و هر تولدی شروعی دوباره
✨ روزتان به پاکی باران
✨ و طراوت شبنم
✨ و به شادابی گلها
در زندگی هیچ چیز
مهم تر از این نیست
که قلباً در آرامش باشی ...❤️💐
#سلام
#صبحتون_بخیر_و_زیبا
ashoura-ali-alizadeh.mp3
9.62M
قرائتـــ زیارت عــاشـورا با نوای مداح علی علیزاده، هدیه میڪنیــم به #امام_زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
🔸 روز سی و سوم
🔘شروع چله: ۱۴۰۰/۵/۱۹
🖤@Gilan_tanhamasir
🍂 نگاه مثبت به زندگی داشته باشید.
🕋 قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ....
(یوسف /٢٣)
⚡️ترجمه:
يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته.
🍁 حضرت یوسف در شرایطی این جمله را گفت که:
از خانواده اش دور بود.
برادرانش به او ظلم کرده و در چاه انداخته بودند.
بعنوان برده فروخته شده بود.
زن عزیز مصر دستور گناه به او داده بود......
🍃 اما در همه این سختیها، به این توجه داشت که خدا ربّ و کارگردان زندگی اوست و حتما برایش خیر می خواهد و پاداش سختی ها و صبرش را میدهد.
بنابراین در اوج بلاها، زیبایی می دید و آرامش داشت.
🌺@Gilan_tanhamasir