تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#کنترل_ذهن برای #تقرب 20 🔶 عرض کردیم که انسان موجودی هست که علاقه های مختلفی توی وجودش هست و اگه عل
#کنترل_ذهن برای #تقرب 21
🔵 گفتیم که انسان باید تلاش کنه تا علاقه های خودش رو تغییر بده.
خیلی از علاقه هایی که ما آدما داریم واقعا بی ارزش هستن و فقط ما رو عقب نگه میدارن.
✔️ هر کی که وارد عملیات تغییر علاقه ها بشه واقعا لذتش رو میبره.
خیلی سرگرم کننده و نشاط آور و قدرت آفرین هست.
👌 دقیقاً مثل کسی که ورزش کرده چه نشاطی در جسم خودش پیدا میکنه، با کسی که ورزش نکرده...
بعد از یه ورزش حسابی، بدن آدم چقدر پر نشاط و سرحال میشه!😊
💢 ولی اگه آدم همش یه جا بیفته و طبق علاقش تنبل بازی در بیاره! بعد از یه مدت افسرده و بیمار میشه. ضعیف و بیچاره میشه.
✅ کسی که تغییر علاقه بده مثل کسی هست که بدنش رو قدرتمند کرده، این آدم حتی اگه روی سنگ هم بشینه هیچ مشکلی نداره و همون جا هم استراحت میکنه.
خب حالا کدومش بهتره؟☺️
✅ قدرت تغییر علاقه ها یه توانمندی هست که فقط در #انسان قرار داده شده. حیوانات اصلا نمیتونن علاقه هاشون رو تغییر بدن
نمیشه تو برای یه مرغ دونه بریزی بعدش بگی خواهش میکنم به خاطر خواهرات، این دونه ها رو نخور!🐔
به طرف میگی این علاقه ای که تو به نامحرم پیدا کردی رو باید بذاری کنار.
میگه اصلا نمیتونم. اگه کنار بذارم میمیرم...😭
💢 نترس بابا هیچیت نمیشه! فقط حیوانات هستن که نمیتونن علاقه هاشون رو تغییر بدن. اما انسان میتونه.
تو انسانی متوجهی؟
پس میتونی علاقت رو تغییر بدی.
⭕️ یا طرف علاقه به فیلم های سینمایی داره و کل وقتش رو برای انواع فیلم ها تلف میکنه!
هر چی بهش میگی بسه میگه نمیییییتونم!😫
یا علاقه به موسیقی و سایر تمایلات کم ارزش داره و نمیتونه ازش دل بکنه!
💢 فکر میکنه دیگه نمیتونه از اون علاقه دل بکنه! در حالی که واقعا امکانش هست
البته روش داره.... این روشش خیییلی مهمه.✔️
⭕️ متاسفانه شما یه دونه مدرسه توی کشور پیدا نمیکنی که روش تغییر علاقه ها رو به آدم ها یاد بدن!😒
💢 درد میدونید چیه؟
👈 درد اینه که شما اگه هیچی به این بچه یاد ندی ولی فقط "تغییر علاقه ها" رو یاد بدی براش کافیه. بقیش رو خودش میره دنبالش و حتما موفق خواهد شد👌💥
⛔️ ولی اگه شما به این بچه همه چیز یاد بدی ولی تغییر علاقه ها رو یاد ندی، اون چیزایی هم که بهش یاد دادی دیگه به درد نمیخوره...
😒
و این اتفاقیه که الان توی کشور ما در آموزش و پرورش داره میفته 40 ساله! و البته صدها ساله...
بماند!
🔹 خب حالا میخوایم وارد بحث جذاب و شیرین تغییر علاقه ها بشیم.
- حاج آقا زود باش بگو چطور میتونیم علاقه هامون رو مدیریت کنیم!😁
🔶 باشه عزیزم صبر داشته باش! با عجله به هیچ جایی نمیرسی!
ببینید برای تغییر علاقه ها راه های زیادی هست ولی ما به دو تا از اصلی ترین هاش اشاره میکنیم.
✅ یکی مربوط به عمل و رفتار هست که فعلا بهش نمیپردازیم. شاید چند ماه دیگه بشه
✅ یکی هم #کنترل_ذهن هست.
- حاج اقا یعنی واقعا با کنترل ذهن میتونیم علاقه هامون رو مدیریت کنیم؟🤔
✅ بله دیگه! ذهنت رو کنترل کن، بعدش میتونی علاقه هات رو مدیریت کنی.
آخه میدونی، آدم به هر موضوعی که #فکر کنه در واقع داره اون رو برای خودش #تقویت میکنه.
🔦 چراغ انداخته روش و داره بزرگش میکنه.
🌱 مثل اینکه نور خورشید بیفته روی یه گیاه و اون گیاه شروع به عملیات فتوسنتز کنه و بزرگ بشه.🌱☀️
"ضمن اینکه آدم به هر چیزی که نگاه نکنه ضعیف میشه".
👆 درس امشب مهم ترین حرفای زندگیتون بود
نمیدونم حواستون بود یا نه.👌
ولی حتما جملات مهمش رو بنویسید و مدام مرور کنید.
🛍 این حرفا توی هیچ کلاسی، توی هیچ دانشگاهی توی هیچ حوزه علمیه ای گفته نمیشه، در حالی که مهم ترین حرفای زندگی انسان هاست...
✅ از این لحظاتی که برای اولین بار براتون شکل گرفته نهایت استفاده رو ببرید...
با احترام
شبتون بخیر...🌹
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#پارت122 🌷 راحیل وقتی از دایی پرسیدم چه می خواهد به آرش بگوید، پیشانیام را بوسید و به شوخی گفت: –
#پارت123
🌸 آرش
در مسیر گل فروشی بودیم، قبلا سبدگل را سفارش داده بودم. فقط باید می رفتم و تحویل می گرفتم.
مادر کنارم نشسته بود و مدام سفارش می کرد که یک وقت اگر کیارش حرفی زد که خوشم نیامد، صبور باشم و چیزی نگویم که باعث ناراحتیاش شود.
کلا مادر کیارش را خیلی دوست داشت، تبعیضش بین من و کیارش کاملا مشخص بود. ولی من سعی می کردم زیاد حساس نباشم.
از دیروز پیام راحیل در مورد مهریه ذهنم را آنقدر مشغول کرده بود که حرف های مادر را یکی در میان میشنیدم.
نگران بودم حرفی از مهریه ایی که راحیل خواسته، بشود و کیارش به مسخره بگیرد و حرفی بزند که باعث اوقات تلخی شود.
تصمیم گرفتم داخل گل فروشی به راحیل زنگ بزنم و توضیحی برایش بدهم.
بعد از این که گل را گرفتم در سالن گل فروشی که خیلی بزرگ و شیک بود ایستادم و شماره اش را گرفتم.
الو...
ــ سلام راحیل.
با تردید جواب داد و گفت:
–سلام، طوری شده؟
با مِنو مِن گفتم:
– نه، فقط خواستم ازت یه خواهشی کنم.
ــ بفرمایید.
💞 ــ خواستم بگم، اون مهریه ایی که گفتی قبول، ولی امروز ازش حرفی نزن. همون دو ماه دیگه، موقعی که خواستیم تو محضر عقدکنیم، می گیم می نویسند تو دفتر. الانم برادرم هر چی در مورد مهریه گفتند قبول کنید. برادرم می گفت: اگه اینا واقعا مذهبی هستند با پنج تا سکه ی ما نباید مخالفتی کنند.
جدی گفت:
– اما من نمی خوام سکه تو مهریه ام باشه.
با التماس گفتم:
– باشه، خوب بعدا می تونیدببخشید، فقط الان به خانوادتون هم بگید، حرفی در مورد اون
مهریه ی مد نظر خودتون نزنند. من بهتون قول میدم، بعدا همون چیزی که شما می خواهید بشه.
با شک گفت:
– باشه حالا من به داییم میگم ولی دیگه تصمیم با خودشونه.
هر چی خواهش داشتم در صدایم ریختم و گفتم:
–ببین راحیل، من به روح بابام قسم می خورم بعد از عقدمون مهریه رو هر چی تو می خوای همون رو انجام بدم. من درحال حاضر همین یه ماشین رو دارم، اصلا فردا به نامت می کنمش، فقط شماها امروز چیزی نگید که مشکلی پیش بیاد، تا همه چی به خیر بگذره. در مورد جشن عروسی هم اگر گفت به سبک شما نگیریم، موافقت کنید، اگه شما بخواهید من بعدا راضیش می کنم کوتاه بیاد، قول میدم راحیل.
با تعجب گفت:
– دنیا برعکس شده، یعنی ما هیچیم
نمی خواهیم بازم باید...
حرفش را بریدم.
– راحیل... خواهش می کنم. خودت که می دونی کیارش دنبال بهانس، اگرم اونجا حرفی زد، شما به دل نگیرید.
🌸 سکوت کرد و حرفی نزد و ادامه دادم:
– من الان تو گل فروشیم تا نیم ساعت دیگه
می رسیم.
فقط گفت:
–کسی اصلا حرف ماشین و این چیز هارو زد؟
ــ نه منظورم به داییتون بود که براشون توضیح بدید. البته دیروز خودم کمی در مورد کیارش براشون گفتم. ولی گفتن شما تاثیرش خیلی...
این بار او حرفم را برید.
– تشریف بیارید ما منتظریم.
انگار کسی امده بود کنارش و نمی خواست بحث را کش بدهد.
دوباره گفتم:
–تا نیم ساعت دیگه اونجاییم.
بی تفاوت گفت:
– انشاالله و قطع کرد.
ناراحت شده بود، ولی باید می گفتم، تا آمادگی داشته باشند.
کیارش بدش نمیآمد که کلا مراسم به هم بخورد، برای همین می گفت:
–مامان من میگم پنج تا سکه مهریه ببینم عکس العملشون چیه، شما یه وقت حرفی نزنیدا، بعد با گوشه ی چشمش به من نگاه می کرد، تا عکس العملم را بداند. من هم که از تصمیم راحیل خبر داشتم، بی تفاوت بودم.
وقتی مقابل منزلشان رسیدیم، کمی منتظر ماندیم تا عمو و عمه و خاله هایم هم بیایند.
همین که خواستیم وارد خانهشان شویم، من سبد گل را برداشتم و کیارش هم جعبه ی شیرینی ها را، مژگانهم هدیه ها را، مادر یک روسری و شال هم برای راحیل خریده بود. همانجور که هدیه هارا در دست مژگان چک می کردم، نگاهم به تیپش افتاد و متعجب براندازش کردم.
💞 وقتی تعجب من را دید گفت:
– چیه؟
پوفی کردم و گفتم:
– نمیشد حالا امروز یه تیپ جمع و جورتر
می زدی؟
نگاهی به لباس هایش انداخت.
– قشنگ نیست؟
کیارش خودش را وسط انداخت و گفت: خیلی هم قشنگه، خودم گفتم اینجوری بپوشه.
خنده ی عصبی کردم و رو به کیارش گفتم:
– یه وامی چیزی بگیر، چند تا دکمه واسه این مانتوهای مژگان خانم بخر. شنیدم جدیدا خیلی گرون شده.
کیارش پوزخندی زد و گفت:
–چیه، می خوای خانوادت رو جور دیگه نشون بدی؟
خودت باش داداش.
نگاه غضبناکی به بیچاره مژگان انداختم و گفتم:
– الان تو خودتی؟ تا دیروز که در این حد فجیح لباس نمی پوشیدی... امروز خودت شدی؟ یا تا دیروز یکی دیگه بودی؟
کیارش عصبی خواست حرفی بزند که عمو دستش را گذاشت پشت کمر کیارش و با ملایمت به جلو هلش داد و گفت:
– همه معطل شما هستند.
کیارش لبخند تلخی زد و گفت:
– بریم عمو جان.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
💐@Gilan_tanhamasir
✨ چله دعای هفتم صحیفه سجادیه
💕روز بیست و هفتم
☔️@Gilan_tanhamasir
1_830527106.mp3
15.58M
قرائت دُعایِهَفتُمِصَحیفِهسَجّادیّه
بهفرمایشمقاممعظمرهبری
❋#تنهامسیریهای_استان_گیلان
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🆔@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع شهید مدافع وطن، رضا هدایتی در بندرانزلی
#شهید_رضا_هدایتی
#بندر_انزلی
#شبتون_شهدایی
☔️@Gilan_tanhamasir
❣امام على عليه السلام:
🔹اِسمَعوا النَّصيحَةَ مِمَّن أهداها إلَيكُم، و اعقِلوها على أنفُسِكُم
🔸نصيحت را از كسى كه آن را به شما هديه مى كند بشنويد و آن را با جان و دل بپذيريد
📚 غررالحكم حدیث2494
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 درمان احساس ناامنی برای رسیدن به حال خوب
👈🏻 چطور باید عوامل احساس ناامنی را از بین ببریم؟
#حال_خوب
🌺@Panahian_ir
🌺@Gilan_tanhamasir
🔰 تاثیرات اعمال و افکار بر جان انسان
♦️در نظام هستی کوچکترین خلافی راه ندارد. یک نکته ای بی علت گذاشته نشده است و حیف است که ما این دفتر الهی را با افکار و اقوال و نیّات پلید پر کنیم. بزرگترین و مهمترین کتاب الهی انسان است. خلاف فکر کردن، خلاف نوشتن، خلاف خواندن حتی در خواب انسان اثر می گذارد.
♦️حضرت علی (علیه السلام) جوانی را در یکی از کوچه های کوفه مشاهده نمود که اشعار هرزه می خواند،
🔸فرمودند: چرا وجودت را، چرا دفتر وجودت را با این هرزه ها پر می کنی؟
گوش کردن،یا حتی به رسیدن سخن بدون اراده که سماع است، اثر دارد. ذات ما نوار می گیرد و لو سماع باشد و استماع نباشد.
یک آخوند در جایی گرفتار شده بود.آنها هم با آلات می نواختند. این هم می گفت: خدایا تو گواهی که سماع است نه استماع. دیگر نمی داند که در اثر فرقی ندارد، اگر چه گناه نداشته باشد، ولی اثر وضعی خودش را همراه دارد.
🔹در شرع مقدّس در مورد کودک خردسال می فرماید: « در گوش او اذان بگویید چون اثردارد». این یک نوار گرفت و اثرش در او هست.
🔸مهمترین کاری که ما داریم این است که خودمان را درست بسازیم و ما با تمام شئون، داریم خودمان را می سازیم.چه خود آگاه و چه نا خود آگاه، «علم و عمل انسان سازند».
📚منبع: #صدو_ده_اشاره
#اشاره_نهم، ص37، 38
#معرفت_النفس
#علامه_حسن_زاده_آملی
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
✅ نکات کلی طرح همگانی اصلاح تغذیه 4⃣ 🔰 قبل از غذاخوردن استغفار کنیم و خداوند را بخاطر نعمتهایش شکر
════════════✦✧ ⃟🌯
✅ نکات کلی طرح همگانی اصلاح تغذیه 5⃣
🔺 رب گوجه را از سبد غذایی خود حذف کنید
رب میوههایی همچون انار، سیب، آلو، آلبالو، به، نسترن، زردآلو و نارنج جایگزینهای بسیار مناسبی برای رب گوجه فرنگی بعنوان چاشنی برای غذاهای شما هستند👌
🎋برای خوش رنگ شدن غذا نیز میتوانید از زردچوبه، زعفران یا گلرنگ (شبیه زعفران است اما خیلی ارزان قیمت) استفاده کنید.
#ممنوعات #استوری
#چله_اصلاح_تغذیه #جایگزین
࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام جمعه لاهیجان: در نماز جمعه ای که درد مردم گفته نشود شرکت نکنید
حجت الاسلام جواد سلیمانی:
🔹در نماز جمعه ای که درد مردم گفته نشود، در نماز جمعه ای که به مشکلات مردم ورود نشود، نماز جمعه ای که مسئول بی خیال را به استیضاح نکشاند؛ این نماز جمعه نیست، نمایش است. تو این نمایش مردم شرکت نکنید.
🔹نماز جمعه اهرم نیرومند برای حل مشکلات مردم است. نماز جمعه تقویم شمار تاریخ نیست.
#نماز_جمعه #لاهیجان
☔️@Gilan_tanhamasir