eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
804 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام مهربان پدرم ، مهدی جان✋😊 عیدتان مبارک بابای غریبم ...😍 💥امروز شهر در هیاهوی گل و شیرینی است . همه می روند دست بوس پدرها ... امروز خانه ی پدرها شلوغ است ... امروز پدرها از دیدار فرزندانشان دلخوشند ... من اما ... دلتنگ شما هستم ... گل و شیرینی و هدیه هم که بخرم ، کجا سراغتان را بگیرم ؟ ...😭 کجا رو کنم ؟ ...😭 کجا دست بوستان بیایم ؟ ... آه پدر ... بمیرم برای دل تنگ شما ... بمیرم برای غربتتان ...💥 🌹@Gilan_tanhamasir
↫ سلااام و درود همراهان جان و همسفران مسیر عشق ❣☺️ صبح زیباتون گرم به آفتاب پرمهر عالمتاب و سرشاااار از آسایش خیال و غرق در پرتو لطف الهی ان شاءالله🌺 🌺میلاد مبارک و فرخنده مولی‌الموحدین ، یعسوب‌‌الدین آقا علی‌بن ابیطالب علیه الاف التحیه والسلام رو خدمت امام زمان ارواحنافداه، امام خامنه‌ای مدظله‌العالی و شما عزیزان تبریک عرض می کنیم. ✨ ✅ همچنین روز پدر و مرد رو به همه مردان و پدران ایران زمین و بالاخص شما عزیزان تنها مسیری تبریک عرض میکنیم👏💥🌹 🤲یا ذی الاحسان بحق الحسین! قلب ما و نسل مارو لبریز از محبت علی علیه‌السلام و ائمه اطهار علیهم السلام قرار بده ! 💞 🌹@Gilan_tanhamasir
شناخت شناسنامه‌ای امیرالمؤمنین علی علیه السلام ✅نام: علیه السلام ✅نام پدر: عمران (ابوطالب) علیه السلام ✅نام مادر: فاطمه بنت اسد علیها السلام ✅کنیه: ابو الحسن، ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوتراب و ابوالائمه ✅شهرت و لقب اختصاصی: ✅مقام امامت: اولین امام ✅مقام عصمت: دومین معصوم 🌸روز و ماه تولد: جمعه 13 رجب 🌸سال تولد: سال 30 عام الفیل، 23 سال قبل از هجرت، 601 میلادی 🌸محل تولد: شهر مکه، داخل کعبه (ویژه ترین افتخار) ✅نام همسر: حضرت زهرا علیها السلام (و سپس اُمّ البنین) 🌸تاریخ ازدواج: اول ذیحجّه سال 2 هجری قمری 🌸مهریه همسر: حدود 500 درهم (مهر السنه به تعیین پیامبر) ✅فرزندان: امام حسن، امام حسین، زینب، ام کلثوم، عباس... ✅آغاز سال امامت: 10 هجری با رحلت پیامبر (خلافت ظاهری 35 هجری) ✅آغاز سن امامت: 33 سالگی ✅محل خلافت: مدینه و کوفه ✅یاران خاص: عمار، مالک، میثم، محمدبن ابی بکر، ✅مدت امامت: 30 سال (خلافت ظاهری حدود 5 سال) ✅مهمترین واقعه عمر: خانه نشینی به جهت غصب امامت ✅مهمترین اثر علمی بی نظیر: نهج البلاغه ✅مدت عمر: 63 سال همانند پیامبر ☑️روز و ماه شهادت: 21 ماه رمضان ☑️سال شهادت: سال 40 هجری قمری ☑️محل شهادت: محراب مسجد کوفه ☑️سبب شهادت: ضربت شمشیر زهرآلود، در سحر 19 ماه رمضان ✔️قاتل: ابن ملجم مرادی از گروه کافر خوارج ✅حرم مطهر: شهر نجف اشرف در عراق ✅برخی ویژگی‌ها: تولد و شهادت در خانه خدا، تربیت یافته خاص پیامبر، لحظه‌ای مشرک نبودن، اولین مرد مؤمن به پیامبر، نزدیک‌ترین یار پیامبر، اولین امام، شجاعت بی نظیر ✅برخی اقدامات برجسته: یاری همه جانبه پیامبر، خوابیدن جای پیامبر در شب هجرت، مؤثرترین فرد در جنگ‌های پیامبر، حفظ اساس اسلام با سکوت بعد از پیامبر، بیان حقایق با خطبه های رسا، حکمرانی همراه با عدالت علوی، نبرد با فتنه ناکثین، قاسطین و مارقین،... ✅برخی از القاب: وصی، وزیر، امیرالمؤمنین، یعسوب الدّین، مولی المؤمنین، مولی الموحدین، حیدر، مرتضی، قسیم الجنّة والنار، صاحب اللواء، الصدّیق الأکبر، الفاروق، داعی، شاهد، باب العلم، النبأ العظیم، الصراط المستقیم.... 👈(بیان 2110 عنوان از اسامی، القاب، کُنیه ها و اوصاف حضرت در کتاب: «اوصاف امیرالمؤمنین» از نگارنده، چاپ جمکران) ✍️احمد سعیدی 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹 منتظران واقعی هم درجه امام علی علیه السلام در قیامت 🔹 بهترین هدیه و بشارت مولود کعبه امیر المومنین علیه سلام به همه ی مهدی باوران و شیعیان در دوران غیبت....🎁☺️ 🌺 مي فرمايد: «أَلَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَي دِينِهِ [وَ] لَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إِمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ 🔺 هر كه در دوران غیبت در دينش استوار باشد و قلبش به واسطه ی طول غیبت امامش قسی نشود،او در قیامت با من و هم درجه ی من خواهد بود... 🌹 اگر هیچ ثواب و بشارتی بجز این کلام مولا نبود سزاوار و شایسته بود که در تمام لحظات عمر، اصل عبادتمان را ذکر و معرفت امام زمانمان قرار دهیم 🌺 گوارای وجودتان باد محبت و عشق به مولا علی علیه السلام 🌹@Gilan_tanhamasir
1_1382845233.mp3
8.1M
۱۲📿 -شفای دل‌ها -کاهش غصه‌ها -راحتی و نشاط روح -افزایش رزقِ مادی و معنوی -برداشتن موانع مادی و معنوی -باز شدن انقباضات و گره‌های نَفْس و .... از جمله آثار استغفارند 💫 ! 🌹@Gilan_tanhamasir
توصیه‌ رهبر انقلاب برای مشتاقان محروم از مراسم اعتکاف 🔹سال گذشته با توجه به شرایط کرونا ، رئیس ستاد مرکزی اعتکاف با ارسال نامه‌ای از رهبر انقلاب درخواست کرد برای کسانی که از فیض شرکت در مراسم معنوی اعتکاف محروم مانده‌اند توصیه‌ای داشته باشند. 🔴 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این نامه و برای استفاده از فرصت ایام‌البیض ماه رجب به تمام مشتاقان مراسم معنوی اعتکاف توصیه‌ای مرقوم داشتند : 🌸 بسمه تعالی امسال نیز بسیاری از متعبّدان از فضیلت اعتکاف محرومند. پیشنهاد میشود که در هر یک از سه روز نماز جناب جعفر طیار را به‌جا آورند. سیّدعلی خامنه‌ای ۹۹/۱۲/۶ 🔺کیفیت نماز جعفر طیار: نماز جعفر طیار دو نماز دو رکعتی است، در هر رکعت حمد و سوره دارد. بعد از خواندن سوره، ۱۵ مرتبه: «سُبْحانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ للَّه وَ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اکْبَر» خوانده شود، همین تسبیحات را ۱۰ مرتبه در رکوع و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از رکوع، و ۱۰ مرتبه در سجده اول و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از آن و ۱۰ مرتبه در سجده دوم و ۱۰ مرتبه بعد از سر برداشتن از آن گفته شود. این نماز سوره مخصوصى ندارد، 💐 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎ @Gilan_tanhamasir ┈‌┈•❣💐❣•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. و 👆🏻 💌 فضائل بی نظیر علی علیه السلام در کتب اهل سنت ✨امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند: 🌷پس هر كس يكى از فضائل او ( امام علی علیه السلام) را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می‌بخشد. 🌷و هر كس يك فضيلت از فضائل او را بنويسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می‌كنند. 🌷و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده مى ‏آمرزد. 🌷و هر كه تماشا كند(بخواند) به نوشته‌اى از فضائل او خداوند گناهانى را كه او از راه چشم مرتكب شده مى‏‌آمرزد. 📚الأمالي( للصدوق) صفحه ۱۳۸ ‌‎‌‌‌‎‌✾͜͡🕊࿐✰•. @Gilan_tanhamasir❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس #پارت300 🌷🌷 آن شب برای مطرح کردن موضوع دو دل بودم. برای همین از سعیده خواس
❤️ کمی دل، دل کردم وبعدگفتم: –راستش از این که ازم خواستگاری کرده احساس غرور می کنم. من کمیل رو خیلی قبولش دارم. از این که اون هم من رو قبول داره حس خوبیه. سعیده مشکوک نگاهم کرد. –یعنی دوسش داری؟ بغض کردم و گفتم: –کاش داشتم. اون برام بیشتر نقش یه معلم رو داره. سعیده سرش را عقب کشید و با حیرت به چشم هایم نگاه کرد. –خب پس قضیه‌ی خواستگاری منتفیه. جوابت منفیه دیگه. با تردید نگاهش کردم. –به ریحانه فکر کردی؟ همش به این فکر می‌کنم که خدا بیخود اون بچه رو سر راه من قرار نداده. سعیده ابروهایش بالا رفت. –راحیل، به نظر من همون بابای ریحانه اگه بفهمه تو به خاطر مادری کردن برای بچش میخوای بهش جواب مثبت بدی، ناراحت میشه. –خب اولا قرار نیست کسی بفهمه، اگر مامان به این ازدواج رضایت داد، این موضوع مثل یه راز تا ابد بین من و تو میمونه. دوما به نظرم می‌تونم با کمیل چیزهایی که دنبالش هستم رو پیدا کنم. همیشه تو رویاهام به این فکر می‌کردم که ازدواجم یه خروجی معنوی هم داشته باشه. این جور نباشه که صرف این که به یکی علاقه دارم بهش برسم و همه چی تموم بشه. –خب همین ازدواج خودش کامل شدن دینه دیگه. –درسته، وقتی موضوع آرش پیش امد، همین کمیل حرفهایی زد که من رو به فکر وادار کرد. اسرا درست میگه هم کف هم بودن رو... آرش بد نبود. من خواستم یه قدم مثبت بردارم، به نظر خودم تا حدودی موفق هم شدم، ولی خب خدا نخواست و نشد. ازدواج با آرش فقط صرفا علاقه نبود. از کارم هدف داشتم و همین راضی‌ام می‌کرد. وقتی قسمت نشد با خودم فکر کردم حتما من لایق اجرای این هدف نبودم یا شایدم فکرم اشتباه بوده. 💙حالا که دوباره این فرصت بهم داده شده، خوشحالم. باز ازدواجم می‌تونه یه اتفاق خوب باشه، اگرم سختی داره، من مطمئنم کمیل نمیزاره بهم سخت بگذره، سعیده همانطور با بهت گفت: –آخه راحیل تو خیلی شرایطتت از اون بهتره. –اگه منظورتوام مثل اسرا زیبایی و موقعیته که اینا چیزی نیست که برای آدم امتیاز باشه. تازه مگه کمیل ازخوشگلی واین چیزها چیزی کم داره؟ امتیازشم از من بالاتره. لبهایش را بیرون داد و گفت: –نه، خداییش...ولی منظورت ازامتیاز چیه؟ –مثلاهمین اخلاق خوشی که داره، یاصبوریش توی بیشتر مسائل، یا خیلی چیزهای دیگه، سعیده من یک سال توی خونش بودم. اسرا یه چیزی روهوا میگه چون اصلا کمیل رو نمی‌شناسه. سعیده تکیه‌اش را به پشتی داد. –راحیل اگه یه چیزی ازت بپرسم راستش رومیگی؟ –اگه بخوام راستش رو نگم جوابت رونمیدم، قبوله؟ –باشه. وقتی یکی رو دوست نداری، واقعا میتونی باهاش زندگی کنی؟ – به نظرم باید همچین مردی رو دوست داشت سعیده، حیفه فقط باهاش ازدواج کرد. انشاالله که خدا هم کمک میکنه. سعیده خندید. –یعنی راحیل، عاشق این تئوریهاتم. من یه بار یه جا خوندم، میشه حتی عاشق مردی بشید که دوسش ندارید. –یعنی چی؟ یعنی آدم می تونه خودش روعاشق کنه؟ –اینطورنوشته بود. قضیه برایم خیلی جالب شد و ناراحتی‌ام را فراموش کردم و حریصانه پرسیدم: –خب چطوری؟ 💜–یه خانمه پرسیده بودکه من شوهرم رودوست ندارم ولی اون بنده‌ی خداخیلی زحمت می کشه ومردخوبیه چیکار کنم که دوسش داشته باشم. کارشناسه کلی بهش راهکارداده بودکه به نظرم جالب بود. –چه راهکارهایی؟ –حالا که نه به داره نه به باره، راهکار می خوای چیکار، بزار حالا ببینیم خاله چی میگه. –ولی سعیده به نظر من وقتی یکی مومن باشه، علاقه به وجود میاد. حتی اگر آدم شوهرش رو دوست هم نداشته باشه، دوستی اون با خدا دل آدم رو نرم و لطیف میکنه. بعدشم آدم باید به خودشم نگاه کنه، گاهی باید فکر کنیم که اصلا ما قابل دوست داشته شدن هستیم. شاید اون تکبرمون نمیزاره خوبیهای دیگران رو ببینیم. دوست داشتن دیگران بدون قید و شرط خودش کار سختیه. این که من بگم من مثلا اسرا رو دوست دارم چون بنده‌ی خداست، نه به خاطر این که خواهرمه و خیلی خوبیها در حقم کرده، اینجوری وقتی مثل امروز بهم بتوپه ازش بدم نمیاد و می‌تونم ببخشمش. بعد آهی کشیدم و پرسیدم: –سعیده به نظرت مامان جوابش به این خواستگاری مثبته؟ –نمی دونم، توکه امدی اینجا، خاله اسرا رو صدا کرد توی اون یکی اتاق که باهاش حرف بزنه، منم تنها نشستم توی سالن و گریه کردم. –دیونه، به جای این که بیای من رو دلداری بدی خودتم نشستی به گریه کردن؟ باصدای در، نگاهمان به طرفش سُر خورد. اسرا باگردنی کج وارد شد و بغلم کرد. –راحیل من رو می‌بخشی؟ عصبانی شدم، نفهمیدم چی میگم. به خدا فقط واسه این که دوستت دارم گفتم. دیگه نمیخوام اذیت بشی.
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس #پارت301 ❤️ کمی دل، دل کردم وبعدگفتم: –راستش از این که ازم خواستگاری کرده
❤️قبل ازاین که من حرفی بزنم سعیده پرید وسط و گفت: –نخیرنمیبخشه، نبخشیش‌ها راحیل، تازه بامنم بدحرف زد، دختره‌ی چشم سفید. راحیل باشرط ببخشش، مثلا بگویک سال باید لباسهات رو اتو کنه، از بس زِرتی بخشیدیش اینقدر زبون درازشده دیگه. اسرا اعتراض آمیز گفت: –اینم عوض پا درمیونیته؟ اسرا را بغل کردم. –قول بده دیگه درموردکسی قضاوت نکنی. سعیده باخنده گفت: –توبه‌ی گرگ مرگه. اسرا پشت چشمی برای سعیده نازک کردوگفت: –چشم. دیگه تکرارنمیشه. سعیده گفت:ولی من نمی‌بخشمت. –حالا کی ازتوعذر خواهی کرد. لبم را به دندان گرفتم وبرای اسرا چشم غره رفتم و باسرم اشاره کردم که از او هم عذرخواهی کند. اسرا با اکراه دست سعیده را گرفت وگفت: –خیلی خوب بابا معذرت. –نگاه کن، از خواهرت با بوس وبغل عذرخواهی می کنی، ازمن از روی شکم سیری؟ از حرف سعیده خندیدیم و اسرا سعیده رابغل کرد و بوسید. سعیده گفت:خب بابا چون بنده‌ی خدا هستی می‌بخشمت. همان شب مادر از من خواست که تا تمام شدن امتحانهایم در این مورد خواستگاری حرفی نزنیم. تا فرصتی باشد برای حلاجی اوضاع. من هم قبول کردم و حرفی نزدم. برای این که کمیل هم از بابت من خیالش راحت باشد به زهرا خانم زنگ زدم و از او خواستم که به برادرش بگوید، فعلا اجازه دهد خودم به دانشگاه بروم. بعد بهانه‌ها و حرفهایی با مشورت هم ساختیم تا تحویل برادرش بدهد. نمی‌دانم زهرا خانم چطور برایش توضیح داده بود که کمیل دیگر زنگ نزد تا از خودم بپرسد. لابد به خاطر قضیه‌ی کنسل کردن شکایت فکر کرده نمی‌خواهم در کارهایم دخالت کند. ولی فقط خدا می‌دانست که چقدر به او احتیاج داشتم. 💙یکی دوبار سعیده آنقدر ابراز عجز و ترس کرد که مادر و اسرا هم با ما به دانشگاه آمدند و چندین ساعت منتظر ماندند تا من دو تا امتحانم را بدهم. البته اسرا کتابهایش را آورد تا همانجا درسش را هم بخواند. وقتی سعیده به دنبالمان آمد به من زنگ زد و خیلی سری گفت: –راحیل این بیرون وضعیت سفیده، زود بیایید سوار ماشین بشید. از کارهایش هم خنده‌ام می‌گرفت هم ترسم بیشتر میشد. همین که سوار ماشین شدیم سعیده گفت: –راحیل میگم، این داعشیه اگه هممون رو بگیره، با ما که کاری نداره، فقط تو رو تهدید کرده دیگه. درسته؟مادر با ناراحتی گفت: –سعیده میشه بس کنی. اینقدر از این حرفها زدی راحیل رو ترسوندیا. اون هیچ غلطی نمیتونه بکنه، مگه شهر هرته. اسرا گفت: –البته مامان جان شهر هرت که هست، ولی نه در اون حد. مادر نگاه سرزنش آمیزی به اسرا کرد و گفت: –به اندازه کافی امروز با هدر رفتن وقتم اعصابم خرد شده ها دیگه شمام با این حرفهاتون بدترش نکنید.اسرا خندید و گفت: –ای بابا مامان جان، شما که همش تو کتابخونه با کتابها سرگرم بودید وقتتون کجا هدر شد؟ شرمنده گفتم: –ببخشید همتون رو اسیر کردم. همش تقصیر این سعیدس، هی میشینه خیالبافی میکنه، ته دل من رو خالی میکنه. یه ماشین دیروز چند بار بهمون چراغ زد و اشاره کرد تا بگه چادر من از در ماشین بیرون مونده، حالا سعیده جو میداد و میگفت: "خدایا بدبخت شدیم، گرفتنمون، افتادیم دست داعشیا، "در حالی که راننده اصلا ریش نداشت. شبیهه داعشیها هم نبود. 💜یا دفعه‌ی پیش، پشت چراغ قرمز وایساده سرش تو گوشیشه، چراغ سبز شده حرکت نکرده، ماشین پشت سرمون اعصاب نداشت چند بار بوق ممتد زد که بگه راه بیفتید. به جای این که حرکت کنه، وایساده پلاک ماشین طرف رو حفظ میکنه، میگه اونور چهار راه اینا میخوان ما رو خفت کنن. مادر سرش را تکان داد و گفت: –راحیل فکر کنم با آژانس بیای دانشگاه بهتره. این سعیده آخر هممون رو دیوونه میکنه. اسرا خندید و گفت:ولی باحاله مامان، اینا بعدا میشه خاطره، فکر کن بعدها تعریف می‌کنیم خانوادگی راحیل رو بردیم دانشگاه و این ماجراهایی که سعیده به... در حرفش پریدم و تهدید وار گفتم: –اگه بشنوم نشستی این حرفها رو جایی گفتی وای به حالت اسرا ها...حالا دیگه بدبختیای من واسه تو خاطره میشه. –نه بابا، منظورم این نبود. باور کن من خواستم فقط یه کم شوخی کنم تا... دستم را به علامت سکوت بردم بالا. –باشه قبول. بزار برسیم خونه بعد شوخیت رو ادامه بدیم. اینجا جای شوخی نیست. سعیده خندید و گفت: –اسرا جان، راحیل با یه لشگرم بیاد دانشگاه فایده نداره، فقط با آقای بادیگارد خیالش راحته. احتمالا الانم فکر میکنه این فریدونه همین گوشه کنارا کمین کرده. بابا اون بیکار هست ولی دیگه نه در این حد. مادر گفت:بچه‌ها گاهی سکوتم چیز خوبیه ها. سعیده نگاهی به مادر انداخت و گفت: –خاله الان منظورتون همون دهنمو ببندم با کلاس بود؟همه خندیدیم. به خانه که رسیدیم اسرا گفت: –به من که خیلی خوش گذشت. من فردام میام. با چشم‌های گرد شده گفتم: –اینو ببین، انگار سیزده بدره. مادر گفت:فردا لازم نیست کسی بره. خودم با آژانس میبرمش
🌸 تلفیقی از نقاشی و کاردستی 🌸 تقدیم به پدران شهید که آسمانی شدند زهرا ، 12ساله، از رشت😍 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ســلام و عرض ادب و اداے احتـرامـ رفقایِ جان و دل☺️✋ ☕️صبحتـون پراز عطــر ویاد خـدا و مـــزین به نگاه مستـــانہ حضرت حق✨ ان‌شاءالله که حالتون خوب باشه و لحظاتتون سرشار از معنویت 🌸 چه قشنگه حضور ارزشمندتون توی کانال ☺️ چه خوبه که داریمتون😊 و با پیامهاتون خوشحالیم و دلگرم 😇 دیگه چی بخوایم از خدا، وقتی چنین نعمتایی داریم؟ میشه تنهامون نذاریـ😊ــن و بازم همراهمون باشیــــن؟ 💞 🌹@Gilan_tanhamasir
❇️ اصلاح تغذیه _ مزاج و اصلاح سبک زندگی در بیان امام رضا علیه السلام: 🔅شروع با غذای سبک 🔅مراقبت از عادت (مزاج) بدن 🔅تنظیم مزاج بر اساس محیط 🔅تنظیم مزاج برحسب فعالیت جسمی @Gilan_tanhamasir ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
💢 نظام سرمایه داری به چه روش هایی با کنترل ذهن انسان ها بر مردم حکومت میکنه؟ ⭕️ مهم ترین کاری که نظام سرمایه داری برای برده کردن انسان ها انجام میده اینه که رو عوض میکنه تقریبا دیگه اونا کاری به دین و ایمان افراد ندارن 💢میگه من کاری به دین تو ندارم، بیا بهت بگم چه ساندویچی بخوری و چجوری لباس بپوشی و چه آهنگایی گوش بدی! در این مورد کلیپ زیر دیدنیه!👌👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 صهیونیست ها این نکته را خوب فهمیده اند... 🚨 این کلیپ رو چند بار ببینید! 🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5981336181290305183.mp3
8.04M
۱۳📿 فکر کردن به یک گناه ، کم‌کم راه را برای ارتکاب به آن گناه، باز می‌کند. استغفار از " افکار گناه‌آلود " مانع بزرگیست که نمی‌گذارد ؛ قدرت و حیای نَفْس، برای مقاومت دربرابر آن گناه، کاهش یابد. 🌹@Gilan_tanhamasir
سلام بزرگواران💐 🏴 وفات «حضرت زینب سلام الله علیها» رو خدمت شما تسلیت عرض می کنم. 🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤 جلسه امشب 👇
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#کنترل_ذهن برای #تقرب 43 💢 قبلا هم گفته شد که خوبه آدم پای هر فیلمی نشینه. پای هر سریالی نشینه. ب
برای تقرب 44 🔷 اگه انسان تمرینات کنترل ذهن رو انجام بده بعد از یه مدت به جایی میرسه که وقتایی که با ذهنش کاری نداره 👈 ذهنش سراغ فکرای بی مورد نمیره. این اتفاق مهمیه. ⭕️ خیلی وقتا میشه که آدم به کار خاصی فکر نمیکنه و یه جا نشسته. بعد ناخودآگاه میبینه فکرای منفی نسبت به خدا و زندگیش توی ذهنش میاد و این اصلا حواسش نیست بسیاری از گناهان از همین طریق شکل میگیره.