#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#مادری
#دوتا_کافی_نیست
#تحصیل
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_اول
من مادر سه کودکم و متولد سال ۷۲ هستم. از دسته دختران پر شوری که هرجا کلاسی، کاری، برنامهای و هرچی بود باید شرکت میکردم و تو هر موضوعی سرک میکشیدم. از هنر و قرآن و احکام و رباتیک و سفال و نقاشی و ورزش بگیر تا خبرنگاری و زبان و...
با سَری پر شور به عشق رشته انرژی هستهای دانشگاه شریف ریاضی خوندم و نهایتا سر از رشته فقه و حقوق دانشگاه امام صادق درآوردم. و این شد فصلی جدید و طوفانی زیبا در زندگیم...
در خانواده مذهبی چشم به جهان گشوده بودم و چادر و عقایدم انتخاب خودم بود ولی بنیانهایی که در دانشگاه چیده شد و فقهی که آموختم و دوستان نابی که یافتم مسیر زندگیم رو به سمت دیگری برد. منی که هدفم ساخت راکتور بود😁 رسیدم به کُنه وجودی انسان از دیدگاه ملاصدرا و سهروردی و مسئله نکاح شهید ثانی و فقه خانواده و جزا و مالی و داستان حقوقی.
و کلاسهای اخلاق و گعده های دوستانه و قدم قدم بزرگتر شدن تنه و محکمتر شدن ریشه عقایدم.
ولی با همه لذتی که از اینهمه غوطه خوردن در دنیای جدیدم میبردم، چیزی کم داشتم. پس ازدواج کردم. در طول پروسه خواستگاریهایم با منطقی که من هیچ انسانی را بار اول نمیتونم بشناسم، پس خدایا خوبه خودت نگهش دار و بده خودت ردش کن،پیش رفتم و سال آخر دانشگاه مزدوج شدم. با مردی از جنس تابستان، لطیف و مزین به شغلی که شبی هست و شبی نیست.
مضرات عقد طولانی را در دوستانم دیده بودم و برای همین با تصمیم خودم کمتر از یک سال عقدم طول کشید. تصمیم گرفته بودم همیشه و همه جا ملاکم ان اکرمکم عند الله اتقکم باشه و کرامتم رو تو تقوا ببینم و نه جهاز سنگین و فلان آتلیه و سالن و آرایشگاه. پس خیلی نرم رفتم یه گوشه تا مامانم خودش هرچی در توانشه بخره و شوهرم هرجور جیب خودش و خانوادش پاسخگو هست مراسمات رو بگیرن و میترسیدم یه جوری پیش برم که یه چیزی داشته باشم که یه دختری که نداره آه نداشتنش رو بکشه
خلاصه خییلی ساده همه چیز پیش رفت و من برای هیچ چیزی هیچ شرط و بهونه ای نذاشتم.
شب عروسی وقتی داشتم وارد منزلم میشدم اتفاق عجیبی برامون افتاد. در همسایگی ما مادر شهیدی زندگی میکردند که اون ساعت خواب بودند، موقع اومدن ما پسر شهیدشون به خوابشون اومدن و گفتند که مامان بیدار شو برو ببین تو کوچه مون عروس اومده. مادرشون میگن ول کن عروسی و آهنگ و رقص و گناهش دیدن نداره، شهید میگن نه پاشو برو ببینشون اونا اینطوری نیستن. خلااصه مادرش رو از خواب بیدار میکنه که بیان ما رو ببینن و برامون دعا کنن😭خیلی حس عجیب و خوبی بود.
ما زندگی رو شروع کردیم و در حالی که سفت و سخت مشغول پایان کارشناسی و ارائه پایان نامه و کنکور ارشد بودم در کمتر از دو ماه از مراسم عروسیمون و خدا خواسته ما مامان بابا شدیم.
خیلی سخت بود برام. با اینهمه فعالیت و سر پرشور و برنامم، این اتفاق اصلا در منظومه فکریم به این زودی نبود. ولی دیگه مامان شده بودم. کتابهای تست و کنکور که کنار رفتن جاشون رو کتابهای تربیت فرزند و صوت و کلاسهای آموزشی برای بهترین مامان دنیا شدن پر کرد. و من دیدم اگر میخوام محیط تربیتی جوجم امن باشه باید یکی دو سالی بیخیال درس خوندن و نبودن پیشش بشم.
پس کنکور رو خیلی الکی دادم و همین الکی طور فقه دانشگاه تهران قبول شدم و خیلی جدی نرفتم. موندم پیش جوجم و دنیای مادر پسری ما سال ۹۶ آغاز شد.
کمی گذشت وقتی از لذتهای عروسک بازیم یکم جدا شدم، دیدم که هنوزم یه چیزی کم دارم و حسم رفت روی ادامه تحصیل، پس شروع کردم حوزه خوندن. سطح سه جامعه الزهرا رشته کلام قبول شدم دو سه ترمی خوندم و دیدم کمبودم بزرگتر شد، گفتم نکنه بخاطر نرفتن به دانشگاهه؟ پس باز هم کنکور دادم ولی این بار رشته حقوق و قبول نشدم😁. کلام برام سخت و ثقیل بود اونهم مجازی خوندنش و دور از استاد و کلاس و مباحثه ولش کردم. به همین راحتی و این داستان کشمکش های تحصیلی من سه سالی طول کشید.
این دوره سه ساله هم کامل در خانه بودم و همبازی کودکم و چه انفجارهایی که مادر پسری تو خونه انجام ندادیم.
بعد سه سال تصمیم گرفتم به علاقه بزرگمم توجه کنم و رفتم سراغ رشته تاریخ. بازهم کنکور حوزه را شرکت کردم و سطح سه همان جامعه الزهرا رشته تاریخ اسلام قبول شدم و به موازات این قبولی پسر دومم هم سال۱۴۰۰ به دنیا آمد. من شدم مادر دو پسر و در عین حال بصورت مجازی تاریخ میخوندم و چه لذتی از این ایام میبردم. و در کنار همه اینها به حفظ قرآن و دوره های تجوید و تفسیر هم به صورت مجازی رو آوردم و همه رو با هم پیش میبردم.
ادامه 👇
🌹@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#تجربه_من #ازدواج_در_وقت_نیاز #فرزندآوری #مادری #دوتا_کافی_نیست #تحصیل #مدیریت_امور_زندگی #قسمت_اول
#تجربه_من
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#مادری
#دوتا_کافی_نیست
#تحصیل
#مدیریت_امور_زندگی
#قسمت_دوم
گاهی دوستانم با یه بچه تو خونه شکایت از بی وقتی و نرسیدن به کارهاشون میکردند و من متعجب که چه جوری نمیرسن و به این نتیجه رسیدم تو باید از ظرفیتهای وجودیت استفاده کنی تا خدا ۲۴ ساعتت رو به سبک ظرفیتهات و توانمندی ها و برنامه هات کشش بده. واین مستلزم یا علی گفتن خود انسان و خواستنشه که بیاد وسط گود و نترسه.
من هر روزم مشغول درس و حفظ و بازی با بچهها و کارِ خانه بودم، تازه خیلی روزها و شبها همسرم هم سرکار بودند و کار من بیشتر. ولی موفقیتهام واقعا بیشتر و برام لذت بخش تر بود.
دیدم این خودمم که نخواستم وقتم الکی هدر بره و خدا با شرایط جدیدم، شرایط جدیدی برام ایجاد کرد. من در سال مثلا ۹۱ هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسه که مقاطع تحصیلی یا شغلیم رو در منزل کنار بچه ها و مجازی بگذرونم ولی خدا برام ایجاد کرد و اینها برکت توکلیه که سر ازدواج و بچه دار شدن بهش کردم.
الان هم یه مهمان جدید در راه داریم که قراره خونه مامان باباشو شلوغتر و ریخت و پاش تر بکنه
و من مامانی شدم که یاد گرفتم اولا باید موقعیت و ظرفیت و توانمندیهام رو خوووب بشناسم. با خودم رو راست باشم و گول اطرافم رو نخورم. مثلا من اصلا نمیتونم کم خوابی رو تحمل کنم و با کار زیاد آدمی نیستم که بتونم هر روز صبح زود بیدار شم. توان فشار کار بیرون رو هم ندارم. پس فعلا کلا دور حضورهای اجتماعیم رو خط کشیدم تا فشار خستگیم و کم طاقتیم داد و عصبانیت و بیحوصلگی و مریضیم نشه برای خانوادم. جاش از امکان تحصیل و شغل دور کاری و مجازی استفاده کردم. شناخت توانایی و ظرفیت ها خییلی مهمه
همچنین یاد گرفتم بچه ها رو باید با مدل خودشون رفتار کرد. اونا مثل ما نمیبینن و استدلال نمیکنن. برای همین اصلا وسط اذیت های پسر کوچکم و داد و بیداد و کتکهای پسر بزرگم داوری نمیکنم.
فهمیدم محیط مهمه نه ادا اصول ما مامان باباها. ته ته اخلاق و باورهای ما رو بچه ها میرن درمیارن و میفهمن، نه فیلمی که جلوشون بازی میکنیم. برای همین شروع کردم از ته خودم رو ساختن و الان منتظرم سومی از راه برسه و اژدهای مرحله سوم با سوپرایزهاش ما رو شگفت زده کنه.
یه چیزی هم راجع به برنامه ریزی بگم، موفقیت و لذت از ایام تو چینش ساعتی کارها نیست تو کیفیته و ثبات قدم.
دونستن چشم انداز طولانی مدت زندگی و خرد کردن اون تو سالها و ماه ها و هفته و روز و روزانه ها رو نوشتن.
اینکه شب قبل بنویسی فردا کارها چیه و مهم و غیر مهم چیه خیییییلی کمک میکنه روز پر بهره ای داشته باشی و یکی از بهترین راه های برنامه ریزی با بچه هست که من بی نهایت دوسش دارم.
🌹@Gilan_tanhamasir
هدایت شده از تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🖼 انتشار نامه مهم شهید طهرانی مقدم خطاب به رهبر معظم انقلاب
🔻 دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانی که در آن مشخص میشود طهرانیمقدم مدتها پیش از شهادت به سراغ پروژه "موشکهای فوق سریع" رفته است.
🔹 بند آخر این دستخط حامل پیام بسیار بسیار مهمی برای دشمنان ایران است...
🔺 خارج کردن این پیام از طبقه بندی محرمانه اقتدار پشت پرده قدرت دفاعی ایران را تداعی میکند.
#سالروزشهادت
#شادیروحپرفتوحشهداصلوات🌷
🌹@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به سرم
شوق تو و به دلم
میل تو باشد همه صبح...
🍁⃟@Gilan_tanhamasir
#گپ_روز
#موضوع : « خدا نقاش است،
ولی فقط برای تو نقاشی میکشد! »
✍️ مادرم تمام تابستان نشست و برایم یک جلیقه و ژاکت یکدست و هماهنگ بافت!
• امروز کمی سردتر از روزهای قبل بود، خواستم بپوشمش، همینکه در کمد لباس را باز کردم و دستم را روی بافت ژاکت کشیدم، گرمای دست مادرم را قبل از نرمی بافت آن حس کردم...
• انگار مادرم همهی خودش را در این ژاکت جا داده بود که وقتی پوشیدمش گویی مادرم بغلم کرده بود، با من بود، همراهم بود.
• و من تازه فهمیدم عشق نمی میرد،
تمام نمیشود،
فقط از صورتی به صورت دیگر تبدیل میشود!
• در همین فکرها بودم که اتوبوس ایستاد و من پیاده شدم!
با اولین خنکای نسیم که به صورتم برخورد کرد، قلبم تکانی خورد...
• من گرمای عشق مادرم را پشت لطافت تک تک دانه های این ژاکت احساس کردم و از خانه تا اینجا مستش بودم،
اینهمه سال چطور لطافت عشق خدا را در پس لطافت نسیم و صدای باران و رقّت آب و شمیم یاس و .... ندیدم!
• چند سال است که گمش کردم لابلای اینهمه نعمت رنگ رنگ؟
چند سال است که از صدای مادرم، فقط صدای مادرم را شنیدم و کمی فراتر نرفتم که محبت خدا را پشت این صدا بشنوم؟
✘ چه روز مبارکی است امروز:
تازه انگار چشمانم به چیزی پشت دیدنی های جهان باز شده است ...
دنیا را اینگونه میتوان سجده کرد،
چون هر جایش رنگی از تو را دارد؛ خـــدا
🌷@Gilan_tanhamasir
#مجله_سلامتی
🔴 تدابیر تندرستی در فصل #پاییز
✍ طبیعت این فصل سرد و خشک است و بالطبع باید در این فصل سبک زندگی و تدابیر حفظ سلامتی به گونهای باشد که متناسب با این طبع و مزاج باشد
🍁افسردگی در پاییز
به دلیل خشکی که دارد شاید برای برخی افراد مستعد به افسردگی خصوصاً خشک مزاجان کمی اذیت کننده باشد
اندوه بی دلیل، کمخوابی، بدخوابیدن، تغییر الگوی تغذیه و اشتها، از دست رفتن علاقه نسبت به چیزهایی که قبلا لذت بخش بودن، افکار پوچ، احساس گناه و سرزنش خود، مقصر دونستن خود در همه موارد زندگی، بی تفاوتی به مسائل زندگی، بدبینی و... از جمله علائم افسردگی پاییزیاند
چه کنیم؟
🍁نور رو زیاد کنید
🍁غذاهای ترش کمتر مصرف کنید
🍁گردش و تفریح یادتان نرود
🍁پیادهروی روزی ۲۰ دقیقه بهترین درمان است
🍁از رنگهای گرم استفاده کنید
🍁از ویتامینها غافل نشوید
🍁از میوههای فصل خاصتا انار بهره ببرید
🌷@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
#مجله_سلامتی 🔴 تدابیر تندرستی در فصل #پاییز ✍ طبیعت این فصل سرد و خشک است و بالطبع باید در این ف
✨در فصل سرما تغذیه مناسب بهترین راهکار برای تقویت سیستم ایمنی است:
✨حکیمانه ترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند
✨بهترین نوشابه سکنجبین،سرکه شیره
✨بهترین نان نانهای سبوس دار مثل نان سنگک
✨بهترین روغن، روغن زیتون و کنجد و روغن حیوانی با توجه به مزاج و سن
🍎@Gilan_tanhamasir
⚠️🍁البته به عنوان یک نکته مهم دقت فرمایید که فقط در مناطق معتدل این مصداق سردی و خشکی خیلی بارز است و در سایر مناطق باید ببینیم که تغییرات آب و هوایی در فصل پاییز چگونه میباشد
✅🍁مثلا در مناطق شمالی ایران در فصل پاییز بارندگی زیاد میشود و نسبت به تابستان یا سایر فصول، خشکی خاصی غالب نمیشود و سردی این مناطق هم در فصل پاییز مطبوع است
🍂👇🍁در مناطق جنوبی ایران به خصوص مناطقی که شرجی هستند، خشکی جدیدی ایجاد نمیشود و اتفاقا گرمای غیر قابل تحمل تابستان کم شده و بتدریج دمای هوا به سمت خنکی مطبوع میرود که کاملا منتاسب با مزاج یک فرد معتدل است
🍁در هر حال اگر قرار است تدابیر سردی و خشکی در این فصل به صورت ویژه رعایت شود باید متناسب با تغییرات آب و هوایی منطقه باشد👌
🍎@Gilan_tanhamasir
تـُو فقط تصمیمـ بگیرآغازڪنۍ
میلِ بھ جوانھ زدن، معجزه مۍڪند
حتۍ دردلِ آهَن..
🌷@Gilan_tanhamasir
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا میشه اون روز برسه😔❤️
☑️ اگر میخوای بدونی #بعد_از_ظهور چی میشه این فیلم رو ببینید... و برای آمدنش دعا کنید.
#سهشنبههایمهدوی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌤@Gilan_tanhamasir