سردار دلها: من متعلق به آن سپاهی هستم که نمیخوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.
#سپاه_پاسداران_جمهوری_اسلامی_ایران
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
✅️با سلام و احترام خدمت دوستان عزیز و گرامی؛
🟡امشب صفحات ۱۰۱ و ۱۰۲ و ۱۰۳ را تقدیم شما میکنیم
1️⃣
📖صندوقچه گل رز
📜صفحه ۱۰۱-۱۰۲-۱۰۳
🔹️ابوذر
ابوالفضل، اسم جهادی اش «ابوذر» بود ما در منطقه به این نام صدایش می کردیم، آشنایی من و ابوذر به سال ۱۳۸۸ بر می گشت. با هم همکار بودیم. چند مرحله به سوریه اعزام داشتیم و به لحاظ شغلی ارتباط ما نسبت به بقیه ی نیروها، بیش تر بود. اوایل خوب نمیشناختم اش در رفتار خودم احتیاط می کردم که مبادا از دستم ناراحت شود. مهربانی اش پشت جذبه های مردانه ی چهره اش پنهان شده بود. تکلیف آدم باهاش خوب روشن نبود. نمی دانستم خودمانی باشم بهتر است یا خشک و جدی؟ کم کم خلق و خوی اصلی اش دستم آمد و با هم مانوس شدیم گرچه با افراد دیگر هم اتاق و همکار بودم اما به سبب نقاط مشترکی که با ابوذر داشتم حشر و نشرمان بیشتر شده بود با هم شوخی میکردیم و از شوخی های هم ناراحت نمی شدیم. همیشه قرآن توی جیبش بود و از هر فرصتی برای قرائت آیات قرآن کریم استفاده میکرد در عالم رفاقت اذیت اش میکردم و می گفتم ای بابا! چقدر قرآن میخوانی؟! بس است دیگر وقتی قرآن میخوانی نه میشود با تو شوخی کرد و نه میشود چرت و پرت گفت. کم حرف ترین فرد جمع، ابوذر بود. اهل مطالعه بود و بیش تر به جای حرف زدن عمل میکرد. گاه برای رعایت احترام نیم نگاهی به ما می انداخت و لبخند می زد. هر جا میدید حرفها بیهوده است و وقت دارد تلف می شود، مسیر صحبت را عوض میکرد که به نتیجه ی خوب و واحدی برسیم قصد ندارم. از ابوذر یک قدیس بسازم اما واقعیت امر همین بود. وگرنه شهدا هم خطا داشتند و من بارها گفته ام اگر قرار است جایی از شهدا حرف بزنیم باید همان طور معرفی شان کنیم که واقعا بوده اند. شهید نباید آن قدر دست نیافتنی تصویر شود که جوانی که خواهد زندگینامه اش را بخواند تصور کُنَد هرگز نمی تواند به مقام شهید برسد. این طور نیست که همه ی شهدا دائم الذکر بوده باشند و نماز شب شان هرگز ترک نشده باشد! شهدا هم -مثل همه ی ما-گاه یادشان می رفت که تسبیحی بچرخانند و ذکر بگویند، حتی شاید گاهی نمازشان هم قضا میشد یا مثلاً غیظ پدر و مادر خود را در می آوردند یا ناخواسته سر به سر کسی می گذاشتند و دلی را می شکستند و آدم خوبی را اذیت می کردند. اما جدای از این حرف ها، ابوذر واقعاً قداستی داشت برای ما.
ابوذر بیش تر به سمت افرادی می رفت که از نظر ارتباط اجتماعی ضعیف بودند. یا کسی با آن ها رفیق نمیشد. او نگاه میکرد ببیند چه کسی توی جمع تنهاست و دورش خلوت است می رفت سراغ همان کس با آنها رفیق می شد، هم صحبت و هم سفره میشد آنها هم خوشحال میشدند و می گفتند: «این ابوذر است که آمده با ما غذا بخورد و از تنهایی و غربت بیرون می آمدند. این تأسی به همان سنت پیامبر صلوات الله علیه و آله است که میرفتند با کسانی نشست و برخاست می کردند که دیگران رغبت نداشتند با آنها همنشین شوند. ابوذر هم با چنین افرادی می نشست و هم دل و هم غذا می شد. به آنها می گفت: شما از بقیه هیچ چیزی کم ندارید. به این طریق اعتماد به نفس شان را به آنها بر میگرداند آنها هم آرام آرام قاطی بقیه می شدند.
هر کاری که به او سپرده میشد تا به سرانجام نمیرساند رها نمی کرد. یک روز ساعت کاری ما به اتمام رسیده بود اما ابوذر همچنان مشغول تدریس و آموزش بود. گفتم: «ابوذر! تعطیل کن بیا برویم .» گفت: کار من زمانی تمام میشود که نتیجه ی خوبی گرفته باشم. من هنوز کار دارم شما بروید. از اوقات فراغتش مایه می گذاشت و نیروهای ضعیف را به کوه و بیابان می برد تا قوی و آزموده شوند. نسبت به بیت المال عرق خاصی داشت به بودجه یا وسایلی که در اختیارش می گذاشتند، خیلی حواسش بود و دل میسوزاند برنامه ریزی میکرد که چطور از امکاناتی که در اختیارش بود، بهتر استفاده کند. اگر در این مسیر، گاهی شرایطی پیش می آمد که لازم بود از جیب خودش هزینه کند تا نتیجه ی بهتری بگیرد. این کار را می کرد. حاضر بود سرش برود اما دروغ نگوید حق مظلومی را ضایع نسازد و در امانت خیانت نکند. اصلاً وجودش با غیر این جنس رفتار ناسازگار بود. اگر کسی دروغ می گفت و حقوق دیگران را رعایت نمی کرد، ابوذر بدجور ترش می کرد و رو به روی اش می ایستاد. اوایل ابوذر را خوب نمیشناختیم یک بار اتفاقی افتاد که نباید می افتاد. مسئولی که پاسخگویی به آن اتفاق به او بر میگشت گمان کرده بود مسبب آن اتفاق ابوذر است. از ابوذر پرسیده بود کار شما بوده؟ ابوذر گفته بود: من چنین حرکتی نکرده ام.
2️⃣
آن مسئول ناباورانه به ابوذر نگاه کرده بود. ابوذر که این طور دیده بود خیلی محکم گفته بود: حاضرم سرم را بدهم اما دروغ نگویم چنان صلابتی توی این جمله بود که دل ما لرزید. آخرش هم معلوم شد آن اتفاق کار ابوذر نبوده است. اکثر آدم ها، اطراف خود حصاری کشیده اند؛ صبح سر کار می روند و شب باز می گردند؛ حقوقی می گیرند و مشغول زندگیشان هستند. به همین منوال روزها و شب ها بی وقفه میآیند و میروند و عمر میگذرد؛ اما ابوذر خودش را در چنین زنجیره ای محصور نکرده بود همیشه این هم و غم را داشت که درست زندگی کند و زندگی دیگران را هم درست کند می گفت: «غیر از بحث حفظ نظام که داخلش هستیم افسر جنگ نرم هم باید باشیم. از اطراف غافل نمانیم. سعی کنیم تاثیر گذار باشیم هر کداممان بتوانیم یک نفر را توی مسیر انقلاب بیاوریم و به ادامه دادن این راه دلگرم اش کنیم، حرکت بزرگی کرده ایم.» ابوذر این ادعا را توی عمل هم ثابت می کرد. جوان ها را توی کلاس ورزش جمع می کرد با دل سوزی و مهربانی با آنها کار می کرد و می کوشید روش درست زندگی کردن را از بُعد اجتماعی و اخلاقی، یادشان دهد؛ و بعد کم کم آنها را با قرآن مأنوس می کرد که البته خدمت بزرگی بود.
🔸️ادامه دارد...
✍️نویسنده:هاجر پورواجد
#صندوقچه_گل_رز
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
سوره حجرات (آیه ۱۲)
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان ها [در حقّ مردم] بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان ها گناه است، و [در اموری كه مردم پنهان ماندنش را خواهانند] تفحص و پیجویی نكنید، و از یكدیگر غیبت ننمایید، آیا احدی از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید [از این كار] نفرت دارید، از خدا پروا كنید كه خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
✏️با هنرمندی خانم فاطمه غفاری
#قرآن
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
#سلام_امام_زمانم🥀
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...
▫️ سلام بر تو ای فرزند امامان هدایتگر!
سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلبهای تشنه هدایت...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
📷 دیدار رهبر انقلاب با جمعی از کارگران
#کارگر
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: یک ملت زنده از دشمنی دشمن هم برای خود فرصت درست میکند/ نمونه بارز آن در بخش تسلیحات است. در بخشهای دیگر هم از دل فشارها پیشرفتهای بزرگی به دست آمده است
#وعده_صادق
#کارگر
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺رهبر انقلاب: امنیت شغلی اطمینان کارگر به آینده شغلی خود است/ امنیت شغلی از وظایف مسئولین است/ در دورهای مبتلا به تعطیلی کارخانههای بزرگ شدیم، به همت مسئولین در این یکی دوساله خیلی از کارگاههای تعطیل شده راه افتاد و این کار باید ادامه پیدا کند
#کارگر
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
فرمانده عملیات تجاوز به طبس مُرد
🔹«جیمز اِل. هالووی» فرمانده پیشین نیروی دریایی ارتش آمریکا و سرکرده نیروهای عملیات حمله به طبس در سال ۱۳۵۹ در سن نود و هفت سالگی مُرد.
#طبس
#آمریکا
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯
📢 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار کارگران. ۱۴۰۳/۲/۵
🔹️رسول خدا(ص):
رَحِمَ اللّٰهُ امْرَأً عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأَتقَنَهُ
🔹️خداوند فردی را که کار نیکویی انجام دهد و آن را محکم و متقن گرداند مورد رحمت قرار میدهد.
📚 Farsi.Khamenei.ir
─━━━━━━⊱🌼⊰━━━━━━─
❁❁ 🌳 گــــــــــــادوانـــــ 🌳 ❁❁
╭┅─────────┅╮
🇮🇷https://eitaa.com/Godone🌱
╰┅─────────┅╯