یه بخش جدید گاندویی داریم به نام ..
#دیالوگ_تصویری
اگه دوست داشته باشین میتونم براتون از اینا درست کنم...
خصوصا دیالوگ های ماندگار😍✨
چند تا رو باهم ببینیم👇❤️✨
رسول تو خوب میخوابی؟!🤨 آره فک کنم😅
چرا فک کنی؟مثلا دیشب چقدرخوابیدی؟؟🧐
یه سه ساعت آقا خوابیدم😄
نه... کمه...
#دیالوگ_تصویری
#گاندو
#آقا_محمد
#آقا_رسول
#فرمانده
🖤💜~°•°
💛💙~•°•
کپی نشه لطفا...
فقط فوروارد....
به ما بپیوندید❤️🧡
@GandoNottostop
😂نمایی از ضایع شدن استاد...
#دیالوگ_تصویری
#گاندو
#آقا_محمد
#آقا_رسول
#فرمانده
🖤💜~°•°
💛💙~•°•
کپی نشه لطفا...
فقط فوروارد....
به ما بپیوندید❤️🧡
@GandoNottostop
خطرناکه هاااا😁
مواظب باشین😂!!!
#دیالوگ_تصویری
#گاندو
#آقا_محمد
#آقا_رسول
#آقا_داوود
#فرمانده
🖤💜~°•°
💛💙~•°•
کپی نشه لطفا...
فقط فوروارد....
به ما بپیوندید❤️🧡
@GandoNottostop
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_سی_و_هشت #رسول € رسول.. پاشو دیر وقت... $ شب به خیر.
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_سی_و_نه
#داوود
حس خیلی عجیبی داشتم....
نمیدونم چی بود..
حس پیروزی..
حس غرور..
حس امنیت...
حس انتقام...
نمیدونم!!!
هرچی که بود .. این اولین بار بود که همچین حسی رو تجربه میکردم...
♡ پسر خوب.. اون اسلحه ای که گرفتی دستت اسباب بازی نیست.. اسلحه است... بگیررررشششششش اونوووورر...
& چیه؟؟ ترسیدی!! نترس.. من مقل تو و اون برادرت نامرد نیستم....
شهرام حراسان وارد شد...
تا من و شهرزاد رو دید ...
اومد جلو..
& اگه جون خودت و خواهرت برات مهمه همون جایی که هستی وایستا...
میدونستم..
جرئت جلو اومدن نداره...
داشتم فکر میکردم اگه دریا به جای رئوف بود...
من به جای شهرام...
چی کار می کردم...
من جلو میومدم... حتی اگه به قیمت جونم تموم بشه...
• تو چی.. میخوای... برنده.. این بازی.. تو نیست.. اصلا...
& همین الان رها رو بیارینش...
• به نفعته..
& منو تحدید نکن.... من ن از تو میترسم ن هیچ کدوم از شماها...
شماها روباه های ترسویی هستین که فقط ادعای شیر دارین!!!!
همین حالا رها رو میبینم...
پوزخندی زد..
• خیلی خوب.. بیارینش😏
خودش هم خارج شد....
محکم اسلحه رو گرفته بودم....
رها رو آورد...
هولش داد رو زمین...
پاشو گذاشت رو گردن رها...
با چکمه های سنگینش ..
خونم به جوش اومد....
& چه غلطی میکنی.. ولش کن... حداقل اگه مرد نیستی آدم باش....
انسانیت داشته باش...
ولش کنین...
تفنگ رو مسلح کردم...
دستم رو گذاشتم رو ماشه...
& به خدا اگه ولش نکنید.. میزنمش...
٪ داوود🙂...
به رها نگاه کردم...
باید بهش گوش کنم؟؟؟
• اگه شهرزاد رو رها نکنی... باید برای همیشه...
با .. رها.. خدا حافظ کن!!!
& چی کار میکنی...
• بندازشششش!!!
همین حالا اون اسلحه رو بنداز...
٪ داوود... 😥 ن... داوود....
اسلحه رو انداختم...
♡ باز کن دستمو...
یه نفرشون جلو اومد...
منو چسبوند به دیوار....
خوابوندم تو گوشش...
زدم زیر پاش... با صورت افتاد رو زمین...
دستای شهرزاد رو باز کردن...
& یاعلیییی ......
به طرف شهرام دویدم....
باید کارش رو تموم میکردم...
نمیتونستم از خیال اهانت هاش در برم...
مقل وحشیا دویدن به طرفم ...
هولش دادم رو زمین....
شروع کردم...
هرکاری که بلد بودم...
کسی از پسم بر نمیومد....
صدای شلیک گلوله...
با صدای جیغ رها مخلوط شد🙂...
به خون های کنارم نگاه کردم...
رها به طرفم دوید
٪ داوووددددددد.......
چشمام کم کم تار شد....
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_سی_و_نه #داوود حس خیلی عجیبی داشتم.... نمیدونم چی ب
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_چهل
#رئوف
محکم خوابوند تو صورتم...
• تو میدووونستی ماموووورر امنیتییهههههه!؟؟؟
♡ منم تازه فهمیدم.. خوب چی کار باید میکردم....
چیه؟؟؟ چرا همه تون منو نگاه میکنید..... گمشید سر کارتون......
همه رفتن....
فقط من موندم .. شهرام .. الهام و امیر..
• چه کسی اوردش.. اینجا؟؟
با تو ام... شهرزاااد
♡ سر من داد نزن... همین.. امیررر خان خودتون..
• وقتی وارد شد.. گشتید... لباس هاش؟؟
|| بله آقا... من به خانم هم گفتم...
فقط یه موبایل ساده...
یه چفیه..
یه اسلحه..
یه دستبند...
و
یه انگشتر...
چیز دیگه ای نداشتم...
• امییییررررر... گوش کن.. خوب...
بدنش رو هم .. گشتی؟؟
یا ... وسایلش بیرون اوردی.. فقط!؟؟
|| تمام لباساشم گشتم آقا...
یه چیز خیلی ریز از توی یه جعبه در آورد...
به اندازه یه نخود...
• این.. یه ردیاب .. مخصوصه!!!!
اگه کسی .. این ردیاب داشته باشه...
یه سرش به یه اپراتور وصله!!!
و اون اپراتور نشون میده.. که کجاست...
به طرف من اومد..
• اگه این .. امنیتی... یدونه از اینا داشته باشه...
میدونی چی میشه...
شهرزاد؟؟؟
میدونییی چی میشهههههههههههههههه؟؟؟؟
♡ محاله... ن.. اصلا نداره... اگه.. اگه داشت .. پیداش کرده بودیم..
• این به اندازه یه عدسه... کوچیک تر از ایناشم هستتتتتتت....... روی عینک... دکمه لباس... زیپ ...
و توی همه اینا ممکنه باش...
هم....
فقط دعا کنین...
همچین چیزی نباشه...
که اگه باشه...
تمام شما رو همینجا با همین کلت میفرستم..
دنیای دیگه!!!!
فهمیدییینننن......
حال پسره چطوره؟؟؟
♤ خون زیاد ازش رفته.. ممکنه زنده نمونه....
• شهرزاد... نمیدونم چرا راکس... همچین اشتباهی کرده....
که تورو ساپورت کرده!!!!!!
گند زدی به همه چی.....
دکتر بیارید....
پانسمانش کنه...
اون ..
دختره هم کنارش باشه....
فهمیدیییی
♡ کاش برای همیشه میرفتی همونجایی که ۱۸ سالللل بودی......
پ.ن 🙂داوود؟؟ هان!؟
✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨
نگاهی بهش انداختم......
پس کی تموم میشههههههههههه......
باز کن چشماتو......
داووددددددددد..........
ت..ن..هات... گذاشتم...
ب..ب..خش!
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_چهل #رئوف محکم خوابوند تو صورتم... • تو میدووونستی م
https://harfeto.timefriend.net/16351720330931
به نظرتون چی شد🙂....
پس رسول کی میرسه🙂...
هق هق
『حـَلـٓیڣؖ❥』
🌅 کَتَبَ ربُّکُم علی نَفْسِهِ الرَّحمَة.. - قرارش مهربونیه!🙃❤️ #خط_شکن
خدامون مهربون تر اونیه که فکرش رو بکنی😉❤️
#آیھراهنما
‹ وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ›
انسان جز از تلاش خودش بهره نمےبرد✨
- نجم/۳۹
﹏﹏﹏❀﹏﹏﹏
خواستے راھ رفتن یاد بگیری، دوره آموزشے گذروندی؟ نھ !
فقط تلاش کردی، زمین خوردی و در نهایت موفق شدی. الان چرا این ڪار رو
نمیکنی؟ ˘˘🧡
➛
#آیھراهنما
‹ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ ›
کھ خدا تو را بھ حال خودت رها نکردھ و از تو دلخور نیست🌱 - ضحی/۳
﹏﹏﹏❀﹏﹏﹏
خدایا بهاىِ سنگينے دادم تا فهميدم، فقط باید بھ تـو تكيھ ڪنم و هر ديوار ديگرى فرو ريختنے است :)🧡'
➛
『حـَلـٓیڣؖ❥』
اگه توی فال و تقدیرتون خوشبختی وجود نداشت ! فنجان را بشکنید... اراده ی شما... تعیین کننده ی آینده
چقدر این فنجان ها ناامیدمون کرده😕
❪🌿🚌❫
-
«مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»
آنچه پيش شماست تمام می شود و آنچه پيش خداست پايدارست✨ - نحل/۹۶
﹏﹏﹏﹏﹏🐢﹏﹏﹏﹏﹏
هیچکس به اندازهیِ خدا دوستَت نخواهد داشت! این تو و این تمامِ آدمها..💚
-
گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟
گفتی: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6)
گفتم: اخه دیگه خسته شدم
گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی
گفتی:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟
گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک
(خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفتی: «الیس الله بکاف عبده»
مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)
❪🌿🚌❫
-
«وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»
و هر چه میخواهید از فضلِ خداوند طلب کنید🌱 - نساء/۳۲
﹏﹏﹏﹏﹏🌾﹏﹏﹏﹏﹏
یکم با خدا نـاز کنید، همش نیـاز نباشه!
میگیرید چی میگم که؟😌💚
-
#عطرنماز 🌸🕋
❣#امام_علی_علیه_السلام
🌸نماز گناهان را مانند
🍁ریزش برگ درختان فرو میریزد.
📗نهج البلاغه خطبه۱۹۹
س.ص۳۲
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲