•{🦋🌙}
شما #نمازشب نخونے
چپ نمیکنے بیفتے توی درّه📛▒
ولی سحرها یه چیزایی میدن🙃
○● که هیچوقتِ دیگھ نمیدن 😍●○
👤استادپناهیان
••
#تصویرروبازکنبههمینسادگیهها✌️🌱
♡
⭕️اگر زیاد در معرض امواج موبایل هستید یا اینکه زیاد از توییتر و تلگرام و اینستاگرام استفاده میکنید حتما باقالی بخورید
تاثیری نداره ولی خوشمزه س هوا هم سرد شده میچسبه👌🏻
#خط_شکن
سلام دوستان
خوبید ؟🌸
بابت دیروز معذرت خواهی میکنم چون رمان نزاشتم.✨
مریض بودم و سرم درد میکرد ، ولی امروز میزارم 💕🖇.
#سرباز_مهدی_عج
سلام رفقا🌿♥️
صبحتون به خیر
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین😍🌿
خوشا صبحی که آغازش تو باشی☺️♥️💫
😉امیدوارم یه روز خوب با فعالیت های عالی داشته باشیم💖
#فرمانده
🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳
🌳
رمان✨امنیتی ✨
#در_قلب_خطر_به_دنبال_امنیت
#پارت_صد_یازدهم
#رسول
در اتاق آروم باز شد .
خودم رو زدم به خواب که دیدم نرجس خانم آروم اومد داخل و دید که من خوابم .
خواست بره بیرون که گفتم
رسول: کاری داشتید ؟
نرجس: بیدارتون کردم ؟
رسول: نه خواب نبودم !
نرجس: اومدم ببینم حالتون چطوره !
رسول: ممنون ، خوبم به لطف شما 😊
نرجس: خدا رو شکر ، پس کار سار بوده هااااا !
رسول: اره 😂
نرجس: خوب مزاحم نشم ، استراحت کنید ، خدا حافظ 😐
رسول: خدا حافظ
رفت !!!!!
ای کاش بیشتر میموند !!!!!
از روز اول خواب رو ازم گرفته بود !!!!!
یعنی نظرش مثبته ؟؟؟؟؟
یعنی میشه ؟؟؟؟؟
با همین فکرا به سختی خواب رفتم .
وقتی چشمام رو باز کردم پرستار داشت برام سرم جدید وصل میکرد .
بعد اون دکتر اومد و معاینه کرد و گفت مشکلی ندارم و فردا انتقالم میدن ایران .
خیلی خوشحال بودم .
داوود اومد داخل و یه جعبه شیرینی با چند پاکت آبمیوه اورده بود .
رسول: اینا مال کی ؟
داوود: اینا رو خانوما خریدن
رسول: دقیق بگو کیا !؟
داوود: چمیدونم ، نرجس خانم و نرگس خانم و زینب خانم و معصومه خانم و حالا هرکی .
رسول: چرا خودشون نیاوردن ؟
داوود: نخیر انتظار داری که برات بیارنم ، اره ؟؟؟؟😐😳
رسول: روانی 😒
داوود: خدا نکنه دستت ببره ، از صبح ۱۰۰۰ نفر زنگ زدن حالتو پرسیدن .
رسول: زنگ زدن به تو ؟😐😜
داوود: به همه استااااااددددد ، انگار مثلا چت شده !
یه تیر کوچولو راه گم کرده بود اومده بود از تو ادرس بپرسه که تو خوردیش 😂
رسول: به خدا میزنم دهنت رو.......میکنما !
داوود: شوووووخی کردم
رسول: میبینم که از آقا محمد یاد گرفتی ؟
داوود: چی رو ؟
رسول: شوخی کردمت رو مثل اقا محمد میگی !
داوود: آها ! اره دیگه
رسول: راستی اقا محمد کو ؟
داوود: رفته با بچه ها هماهنگ کنه که به پدر و مادر ریحانه خانم خبر بدن !😔💔
رسول: مگه چی شده ؟؟
داوود: خبر نداری 😳
رسول: نه چی شده !؟
داوود: ریحانه خانم شهید شد ...(:
رسول: واقعا !!! ای خداااا ، چرااا اخه ؟؟؟ نچ (همون نچ خودمون که از سر ناراحتی میگیم) کارش رو خوب انجام میداد ! مبارکش باشه.
داوود: اره ، خوب اینا رو بخور ، من میرم استراحت کن .
بهم یه لیوان آبمیوه با ۳ تا شیرینی داد و رفت.
اونا رو خوردم و خوابیدم ....
پ.ن: شوخی های رسول داوود🤤❤️
ادامه دارد...🖇🌻
آنچه خواهید خواند:
صندلی من دقیقا کنار ....
✨با ما همراه باشید ✨
نویسنده: آ.م
#آیھراهنما
‹ وَ مَن قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنفِقْ.. ›
هر کھ تنگدست است، پس از آنچھ خدايش دادھ انفاق ڪند🌱 ↵ طلاق/۷
﹏﹏﹏❀﹏﹏﹏
درختے کھ از حیاط زدھ بیرون، بیشتر بار میدھ؛ این بخاطر روزیِ دیگرانھ. پس فکر بقیه باش تا برکت ببینے🧡!'
➛
❤️🍃
برخـے ڪه خیلـے #گنـاه کردند،
میگوینـد یعنـے خدآ من رآ مۍبخشد؟
آنهآ نمۍدآنند وقتـے ڪه به این حآل میرسنـد یعنـے اینڪه بخشیده مۍشوند!
یعنیاینکهسیمدلتوصلشده :)
#حاجاسماعیلدولابی
#تلنگرانه
♚❀ ❀♛
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
Shab2Moharram1392[08].mp3
3.73M
مداحی حماسی
میدان، می مانم، تا نفس آخرم...
🎙حاج میثم مطیعی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
من حیدریم 1.mp3
8.29M
🎼من حیدری ام...
🎙کربلایی محمد حسین پویانفر
یکشنبه علوی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
VID_20211028_161616_593_14.mp3
3.86M
زندگی مثل موج دریا زیباست
زندگی نا آرومه اما زیباست
🎤|ڪربلایی سیدرضانریمانی
👌فوق العاده
رزق شبانه✨🌙
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
shab30safar1400[06].mp3
5.07M
🎙ساعات خوب من طی شد در این حرم (شور)
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
#خط_شکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﴿یاٰفاٰطِمَةاَلٰزَهرٰاۜ﴾:
مثلا...
تو حرم امامرضایی...
ساعت ۲ نصفه شبه....
داری از صحن آزادی رد میشی...
میبینی چند نفر یه گوشه دارن برا حسینفاطمه؏ نوحه میخونن...
آروم آروم میری نزدیک تر می ایستی...
و زمان استجابت دعاست...
زیر آسمان...
کنار امامرضا....
در روضه حسین؏....
چشم خیس....
دور و برت هم که عاشقای اباعبدلله💔....
چه دعایی؟
اللهمالرزقناکربلا 😢💔
پ.ن:شرمنده شرایط طوری نبود بتونم خوب فیلمبرداری کنم.
『حـَلـٓیڣؖ❥』
﴿یاٰفاٰطِمَةاَلٰزَهرٰاۜ﴾: مثلا... تو حرم امامرضایی... ساعت ۲ نصفه شبه.... داری از صحن آزادی رد میشی
یادش بخیر....💔
چقدر حس قشنگی بود😢
#خط_شکن
#آیھراهنما
‹ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ ›
بدى را بھ شیوھاى کھ نیڪوتر است، دفع کن🌱 ↵ مؤمنون/٩٦
﹏﹏﹏❀﹏﹏﹏
خودت و دیگران رو ببخش. بذار خوبـےها حاصلِ زمینت بشن؛ ازشون تغذیھ کن و رُشدشون بدھ !👩🏻🌾🧡
#خط_شکن
#آیھراهنما
-
‹ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ .. ›
آن را برای خود شَر مےپندارید، بلکھ برایِ شما خِیر است🌱 ↵ نور/۱۱
﹏﹏﹏❀﹏﹏﹏
خدایا فرمونِ زندگیمون رو بھ سمتی کھ خِیر و صلاحِمونھ بچرخون !🧡🍃
-
میگفت " سرنمازمثلحرمامامرضاست
کفشاتومیدۍبهکفشدارۍتابرۍزیارت
بدونفکرکفشبرۍدیدار .
سرنمازکفشاتویعنۍهمونغصههاۍدنیا
توازذهنتدربیاربدهبهخدا . . .
بعدازنمازمیبینۍخداکفشاتوواکسزدهبهت
تحویلداده . . .🌿'
♡
#خط_شکن
#دخترانههاےآرام😊🌿•°
بہ چادرم مینگرم بہ رنگ سیاهشـ
بہ تنهآ رنگے کھ در اینـ هیاهوها
رنگـ خویش را نگہ داشتھ…
ورنگ عوض نکردهتآ ⇓
همرنگ رنگارنگے این شهر بشود
بہ چادرم مینگرم
کھ مدتهاست…
قرن هاستــ
برای حفاظتش میلیونها آدمـ
شهید شده اند
که مآدر
پشتـ درخانه برزمینـ افتاد😔
ولے نگذاشت !!!
چادر از روی سرش
برزمینــ بیفتد😊❤️
#مثلالماس💎
#چادرمن😊
♡ㄟ(ツ)ㄏ
#اعمال_قبل_از_خواب😴✨
🌹یاد آوری اعمال قبل از خواب🌹
✨وضو فراموش نشه 🙂🌸
حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب :
1. قرآن را ختم کنید
٣مرتبه«سوره توحید»
2. پیامبران را شفیع خود گردانید
۱ مرتبه «اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین»
3. مومنین را از خود راضی کنید
۱مرتبه«اللهم اغفر للمومنین و المومنات»
4. یک حج و یک عمره به جا آورید
۱مرتبه «سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر»
5. اقامه هزار ركعت نماز
٣مرتبه «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ»
6. سوره ى تكاثر به سفارش امام صادق (ع)، هرکس سوره تکاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از عذاب قبر در امان باشد.
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ. كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ. لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ. ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ. ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
7. تسبیحات حضرت زهرا (س)
8. قرائت آیة الکرسی خیلی مجرب میباشد✨
آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟
التماس دعا ✨
May 11
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_پنجاه #رسول ۱ هفته بعد........ خسته از سایت برگشتم.
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_پنجاه_و_یک
#رسول
🤨داوود همچنان در کمال پرویی در حال مزه پروندن بود ...
😂من که رفیق بودم ..(؛
نمیدونم چرا اون روز حس حسود بازیم گل گرفته بود😐..
دلم میخواست یه جوری .. یه حالی به این دوتا کفتر عاشق بدم که یادگار بله برونشون بمونه...
& رها ... خیلی سرم درد میکنه...
٪ ای وای؟؟ سرت ... میخوای بریم دکتر ... پاشو .. پاشو بریم دکتر...
$ اوووه .. رها😐... بابا سرش درد میکنه... تیر که نخورده😐... داوود تو هم پاشو جمع کن خودتو😐😂 هی هرچی هیچی نمیگم پرو تر میشه...
٪ یعنی چی رسول... دکتر گفت تا دوهفته..
$ یه هفتههه😐
٪ حالا همون... تا یه هفته هر نوع علائمی داشت بیارید بیمارستان ... شاید عفونتی وارد بدنش شده😐...
$ این آقا هیچیش نمیشه.. سالم تر از من و تو😐😂
الانم داره خودش رو واسه تو لوس میکنه...
٪ مگه دختر بچه ۶ سالس😐..
& رها جان... دکتر نمیخواد.. فقط اگه یه قرص سردردی چیزی دارید برام بیار.. یکم بخوابم..
آخ.. خسته شدماا...
$ ب فرما... دیشب تا صبح من شیفت بودم...
آقا خسته شده😐...
رها قرص رو آورد..
داوود هم قرص رو که خورد گرفت خوابید...
انگار علی هم دلش با من بود...
با صدای بلند گفت...
¤ عه عه... رسول .. یادم رفت...
$ چی رو..
با عجله کنترول رو ورداشت..
تلویزیون رو روشن کرد...
صدای تلویزیون روز ۳۲😂😂...
فوتبال...
° علی صدای اون تلویزیون رو قطع کن مادر..
داوود خوابه...
¤ حرفی میزنیا مامان... مگه میشه از فوتبال گذشت😐😂 ...
$ آره... اصلا نمیشه.. راه نداره...
• علی گناه داره... خاموش کن اونو...
¤ آه... زهرا بیخیال... بزار فوتبالمونو ببینیم ..
رها بدو بدو از آشپزخونه اومد...
٪ هع... رسول مگه نمیبینی داوود خوابه؟؟؟؟؟
$ خوابه که خواب😐.. مگه اینجا خوابگاهه؟؟؟
٪ رسول ... جون رها.... ماماااان..
$ ایش... نگاش کن... 😒خود شیرین...
٪ رسول یه چیزی بهت میگما😐
داوود بیدار شد...
$ روز خوش😂
& آقا رسول اگه شب جلو مهموناتون از حال رفتم پای تو عه ها!!!!🙄
٪ پاشو بریم تو اتاق....
& ن دیگه... من که بیخیال خواب شدم...
برم یه سر پای لپ تاپ... کلی کار دارم...
٪ منم نگفتم که بخواب... گفتم بیا ... یکم حرف بزنیم...
$ با اجازه کی؟؟🙄😐
¤ن سوال منم همینه... بزرگ تری گفتن .. کوچیک تری گفتن... یعنی چی🤓😀😐
٪ داوود پاشو بریم... حوصله دوتا گوله نمک رو ندارم... پاشو...
& بریم...
رها رفت😂...
اما نقشه های من و علی پایان نیافت😛😈
☆ میبینی که نگران داوود.. چرا اذیتش میکنین شما دو تا...
$ من؟.😳.. من که اینجا دارم فوتبالمو نگاه میکنم...
الانم خسته ام .. دارم میرم استراحت کنم...
¤ وایستا منم باهات بیام..
° حالا تا اون دوتا رفتن تو اتاق شما هم ریسه شدین دنبالشون😠..
$ وا.. مامان جان من دارم میرم اتاق خودم...
چه به اون دوتا؟؟
° اونام که رفتن همونجا... آخه اتاق رها رو آوردم بیرون تمیز کنم...
لبخند خبیثی به علی زدم
باهم به طرف اتاق رفتیم😂...
در رو باز کردم..
داوود روی تخت من نشسته بود...
رها هم روی صندلی رو به روش...
٪ منظور من آینده شغلی بود...
&اون که معلومه..
٪ مکانش هم اوکی؟؟
علی رفت کنار داوود روی تخت...
منم بالا سر صندلی رها😂..
٪ بله؟؟😑
$ هان؟😧
٪ کاری داشتید؟؟
$ ن.. من که کاری ندارم.. اینجا اتاقمه.. اومدم تو اتاقم... علی جان تو کاری داری؟؟🤨😂
¤ منم که... اومدم یه احوالی از داماد آیندمون بپرسم😃
٪ عه... چی شد اون وقت شما دوتا یه دفعه مهربون شدید😐😅 ؟؟
$ من که اصلا مهر و محبت تو ذاتم.. میدونی...
٪ آره.. میدونم😏😂
¤ خوب اقا داوود... در چه مورد صحبت میکردین؟؟
& ام رها گفت که..
٪ در موردی کاملا خصوصی و بی ارتباط به دو علف هرز 😐!!
& عه رها😂
٪ والا... مامااان..
¤ هیسس😐✨.. مگه مهد کودک هی مامان مامان... اینجا مامان مامان نداریما رها!!!
$ من میگم اصلا چه کاریه... ما پاشیم بریم هان؟؟.ما که تا اینجا اومدیم
٪ 😂آخه شما دوتا چرا انقدر اذیت میکنین..
$ اذیت چیه... داوود بدنش خشک شده..
خوب تیر خورده دیگه...
& هان؟؟😳 من؟؟
¤ بابا چیزی نیست که.. یه مشت و مال خوب میشی..
& علی جون داوود... علیی.. من تورو عین برادرم دوست دارم.. دخترت به من میگه عموووو😂..
عه.. جان داداش.. به جون خودم .. به جون رها بدنم کوفتس.. آییی آییی
٪ علی ولش کن گناه داره😫😂..
علی..
¤ آقا شونه هاش رو دارم نرمش میدم😂
☆ آروم بچه ها... چه خبره🤫😳
بچه شدین شما دو تا؟؟؟😠
پاشید... پاشید کلی کار داریم... کلی خرید داریم.. گرد گیری داریم.. شب کلی مهمون دارن میان..
$ بابا من شیفت بودم خستم به جون رها..
& چرا به جون رها😑؟!
$ 😂بزار دو روزت بشه .. بعد رگ غیرت وردار😒😂
☆ پاشو بهونه بی خود نیار... علی.. پاشو
¤ من که اصلا حالم یه جوریه..
☆ پاشیننن ببینم ...
باهم خندیدیم.. البته بماند که کل کارای خونه ریخت رو سر ما😕
پ.ن 😐✨😂پارت سنگینی بود...