📌دستورات عارف کامل مرحوم آیةالله سیدعلی قاضی به شاگردانشان در ماه رجب، شعبان و رمضان :
1⃣...
2⃣...
3⃣...
پس به به! خوشا بحال آن مرداني كه بدنهاي آنان در اين عالم خاكي است ولي قلوبشان در عالم لاهوت، يعني در عالم احديت و واحديّت و عزّ پروردگار در پرواز مي باشد!🕊
👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼
هدایت شده از <3 good days 3>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 آیا #حجاب اجباری است!؟
🔺 دکتر علی غلامی؛ رئیس دانشکده معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق (ع) پاسخ می دهد.
『حـَلـٓیڣؖ❥』
🎥#کلیپهایحجاب 📌قسمت اول 🔸تاریخ حجاب در انقلاب اسلامی 🎤دکتر غلامی 👌نشر حداکثری #حجاب #خط_شکن
رفقا اینها رو که میفرستم لطف کنید نگاه کنید🙃
هم جواب برخی از سوالات خودتون رومی گیرید...
همتوی بحث ها میتونید با دلیل و مدرک صحبت کنید🙃❤️
و اینکه بیان استاد هم طوری هست که خسته نمیشید😁✋🏻
تجربه کردم که میگماااا😁
با آرزوی عاقبت بخیری❤️🌱
#خط_شکن
10.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپهایحجاب
📌قسمت دوم
🔸ورزشگاه رفتن خانم ها و کلاه گشادی که سر خانمها می رود...
🎤دکتر غلامی
👌نشر حداکثری
#حجاب
#خط_شکن
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان_انلاین #راه_عاشقی♥️ #قسمت_چهل_و_نهم حدیث: خان
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀
•🌸°∞°
•🌸°
✨﷽✨
#رمان_انلاین
#راه_عاشقی♥️
#قسمت_پنجاه
در حین صحبت اسلحهاش رو هم مسلح کرد...
#ســہدقـیقـہقــبل
حدیث داشت دنبال زینب و بشری میگشت...
به سمت پشت موکب راه افتاد که با دیدن صحنه رو به رو سرجاش میخکوب شد...
یه مرد با یه ساک ایستاده بود درست روربهروی زینب و بشری...
تنها کاری که به ذهنش رسید این بود که با یه نفر تماس بگیره...
گوشیش رو از جیبش در آورد و به مهدی زنگ زد...
بعد از دومین بوق جواب داد....
- سلام خانم شریف اتفاقی افتاده؟!
- سلام نه..یعنی بله فقط سریع بیاید..
وقت تنگه..
- چی شده خب..
کجا بیام اصلا؟!
- الان نمیتونم بگم...
بیاید جلوی موکب ما من رو می بینید...
فقط تنها نیاید...
- باشه اومدم..
فعلا..
- یاعلی..
در عرض دو دقیقه مهدی و علیرضا اومدن..
حدیث براشون دست تکون داد و اومدن سمت حدیث...
مهدی: خب بگید چه اتفاقی افتاده؟!
حدیث به بشری و زینب اشاره کرد...
و هر چیز که میدونست رو گفت...
حدیث: تنهایی نتونستم کاری بکنم..
شما رو صدا کردم تا ببینیم چیکار کنیم..
علیرضا: خوب کاری کردید...
من و مهدی میریم جلو..
شما هم اینجا ما رو پوشش میدید...
مهدی: آره خوبه عجله کن بریم..!
علیرضا: فقط به اسلحه هاتون سایلنسر وصل کنید..
اگه مجبور به تیراندازی شدیم صداش وحشت ایجاد میکنه...
مهدی و علیرضا صورتشون رو پوشوندند و جلو رفتند...
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ #خط_شکن
•🌸°
•🌸°∞
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞