eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌱 خواهرم...🧕🏻 برادرم...🧔🏻 شمایی‌که‌هدفت‌ابلاغ‌دینه🌱 وقتی‌داری‌امربه‌معروف‌ونهی‌ازمنکر🔴 میکنی‌بایدبه‌یک‌نکته‌توجه‌داشته‌باشی☝🏻 باکمال‌ادب‌واحترام‌حرفت‌رو‌بزن✨ هرچندطرف‌مقابل‌حدوداحترام‌رو🌪 رعایت‌نکنه‌اماشماباصبوری‌باهاش🦋 برخوردکن🙂 توبایدبارفتارت‌نشون‌بدی‌که‌دین‌اسلام🌻 دینی‌پراز،رأفت‌ورحمت‌هست••🌊 اگه‌رفتارتندی‌داشته‌باشی‌نتیجه‌عکس♨️ میده😱 پیامبر﴿ﷺ﴾هم‌خیلیاروبااخلاق‌خوب🌱 مسلمان‌کرد🦋🔗 اگه‌طرف‌مقابل‌باتوتندی‌کردتوباصبوری❤️ وبانهایت‌ادب‌باهاش‌برخوردکن‌تااز💥 رفتارش‌شرمنده‌بشه☔️ . ༺🌿⃟ 💚 ¦⇢@Hlifmaghar313
⁉️ چرا لکنت گرفته‌اید؟! 📝 فرهاد مهدوی 🔰 این روزها در برخی از کانال‌ها و گروه‌های فضای مجازی نوشته می‌شود، اگر رژیم شاه هم بود پیشرفت‌های فعلی را داشتیم. در پاسخ به این شبهه‌افکنی‌ها ذکر چند نکته لازم است: 1️⃣ - اولاً، با توجه به بخشش‌های بی‌حدوحصر شاهان قاجار و پهلوی از آرارات تا خوزستان و هرات و بحرین، بعید بود که الآن با توجه به تلاش‌های خصمانه قدرت‌های شرق و غرب، چیزی از ایران مانده باشد، با این دست و دل بازی ها ممکن بود برای رفتن به استان‌های مرزی ویزا بگیریم! 2️⃣ - ثانیاً، حکومت پادشاهی ایران ازلحاظ سوق‌الجیشی و اهمیت برای آمریکا قابل‌مقایسه با کشور پادشاهی مصر است. فهوی حسین روزنامه‌نگار مصری که گرایش ناسیونالیستی عربی دارد و از پیروان جمال عبدالناصر است، این مقایسه را انجام داده و می‌نویسد: «ایرانی‌ها راه مبارزه و مقاومت در برابر ابرقدرت‌ها، بخصوص آمریکا را انتخاب کردند و ما مسیر سازش را برگزیدیم. ما هرسال مزد خیانتمان به اعراب را از طرف آمریکا در قالب ۴ میلیارد کمک بلاعوض می‌گرفتیم و ایرانی‌ها از همان اول فشار سیاسی، اقتصادی و تحریم و جنگ داخلی و جنگ نابرابر را تجربه کردند. امروز ایران از یک قدرت منطقه‌ای به یک قدرت جهانی تبدیل شده که هیچ مشکلی در سطح منطقه وجهان بدون جلب نظر ایران قابل‌حل نیست». 3️⃣ - ثالثاً، هزینه استقلال و مقاومت همیشه کمتر از تسلیم است. اگر انقلاب اسلامی نبود امروز حتماً هزینه امنیت در کشور فقط با رد خون و ناموس پرداخت می‌شد و سرزمین، پول و حتی وابستگی نمی‌توانست آن گرگ‌های گرسنه را سیر کند. ✅ نکته راهبردی: امروزه برخی از جریان‌های غرب‌زده داخلی انقلاب را متهم به کم‌کاری می‌کنند؛ این در حالی است که بیش از ۳۲ سال از مناصب اجرایی کشور در دست این جریان بوده و اکنون که قدرت را در دست ندارند، با دمیدن بر آتش فتنه آمریکا در حال هدایت آن به مزارع انقلاب هستند تا بتوانند ناامیدی و یأس را گسترش دهند. آن‌ها کم از ستون پنجم دشمن در جنگ هوشمند ندارند.
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
جوجه جغد دیده بودین؟!☺️ به نظرم هر ادمی باید تو زندگیش یدونه جوجه جغد داشته باشه😐😂 خدایی چقدر بامزس😍❤️ صبحتونم بخیر🥙 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
❤️ ‌"یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع" طوری به حرف‌هات گوش میده که انگار فقط تو بنده‌شی ..💫 • • پیامبر‌ اکرم: هرگاه خداوند خیری به بنده اِراده نماید، در دلش پرده اندوهی ایجاد میکند؛ زیرا دل شکسته و غمگین را دوست دارد ..♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📌قسمت هفتم 🔸چرا با اينهمه قانون حمايتي، مشكل زنان حل نمي شود؟ ⭕️چون مي خواهيم مساله اخلاقي را با قانون حل كنيم! ⭕️امام سجاد(ع) مي گويد: "به آقايان حقوق خانمها را آموزش دهيد و به خانم ها حقوق آقايان را". اما ما در عمل دقيقا برعكس هستيم و در زندگي مثل دو طلبكار باهم زندگي مي كنيم. 🎤استاد غلامي 👌نشر حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📌قسمت هشتم 🔸آيا عقب ماندگي ما به خاطر حجاب و اينجور مسائل است؟! چون كشورهاي پيشرفته بي‌حجابند... ‌🎤استاد غلامي 👌نشر حداکثری
✨🌿😂 دیروز یه نفر زنگ زده بود... مزاحم بود! پشت تلفن تق تق میکرد... منم آنقدر فوت کردم... بنده خدا خودش قطع کرد😂🌿 ✨راستی... من اومدم😂✨
『حـَلـٓیڣؖ❥』
بمیرم برا مظلومیت فرمانده💔😂 هیچ کسی حتی یه پیام هم نداد....🍃💔 ززیییییننننننبببببب!!!!!!! تحویل بگی
✨بعضی موقعا خدا میخواهد نشون آدم بده که امیدت فقط باید به خدا باشه... فقط برای خدا کار کنی! وگرنه هیچ کس جز خدا واسه آدم موندنی نیست... 😂🌿احوال منو نمیگیرید هان؟ 😂بزار حالم بهتر بشه... میدانم!
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ هوا تاریک شده بود.. بشری: نه .. عه محمد .. یه دقیقه به من گوش کن.. چیزی نشد .. نه... میگم ... گوش کن .. چیزی نشد ... میگم سرم گیج رفت گوشی افتاد.... محمد: بشری چی رو داری از من پنهان میکنی؟ بشری: محمد جان... بیخود داری ... مهدی: گوشی رو بده من.. بشری: نمیخواد.. مهدی: میگم بده به من.. بشری: الو .. گوشی .. گوشی .. نه.. مهدی کارت داره... مهدی: الو .. محمد جان سلام.. محمد: علیک سلام... آقا مهدی .. کجایی تو برادر... این همه زنگ میزنیم! مهدی: شرمنده .. سیمکارتم عوض شده محمد: مهدی ... چیشده؟؟ بشری چی شد یه دفعه ؟! .............................................. - بالاخره قطع کرد... گوشی رو به سمت بشری گرفت.. بشری با دست چپ گوشی رو گرفت... - چرا با دست چپت گرفتی؟! - دستم درد میکنه... -من که بهت گفتم بیا بریم یه درمانگاه صحرایی.. جایی.. - لازم نیست.. - چرا اینقدر لجبازی ... تو اگه یه چیزیت بشه من چه جوابی به این داداش محترمتون بدم؟؟ یه کارایی میکنی بشری ها.... چقدر بهت گفتم تنهایی جایی نرو.. اینجا امنیتش پایینه.. آخه اگه زبونم لال یه بلایی سرت بیاد من چیکار‌ کنم؟! - مهدی خواهشا بس کن.. گفتم ببخشید... مهدی نفسش روسنگین بیرون داد... -حیف به اطلاعاتش نیاز داریم ! وگرنه کاری باهاش میکردم درس عبرتی بشه واسه ... نگاهش به بشری افتاد... دست بشری رو گرفت و اروم راه افتاد.. بشری: مهدی.. مهدی: بله؟؟ بشری: راه رو درست داریم میریم؟؟ مقر اینوریه ها ! مهدی: مقر نمیریم ... بشری: پس کجا میریم... !؟ مهدی: درمانگاه.. بشری: واسه چی ؟؟ حالت خوب نیست... مهدی وایستاد.. مهدی: تو آینه به خودت نگاه کردی؟؟؟ راه افتادن... بشری: مهدی من هیچ .. مهدی: تا الان هرچی به حرفت گوش کردم کافیه! یا میریم درمانگاه .. یا از همینجا مستقیم میریم به سمت نجف... با اولین پرواز هم برمیگردیم... بشری: خیلی خوب .. پس حداقل دستمو ول کن.. از اون موقع که کشیدی هنوز درد میکنه... - تنها راهی بود که میتونستم نجاتت بدم.... •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
『حـَلـٓیڣؖ❥』
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ #رمان‌‌_انلاین‌‌ #راه‌_عاشقی♥️ #قسمت_پنجاه_دوم هوا تاریک
😂 تا الان خودم بارها رمان رو از اول خوندم❤️😍 مخصوصا این پارت های آخر😂❤️ با اینکه خودم نویسنده‌ام‌ ولی خیلی هیجان دارم😍✨😂🍃🌱❤️
هدایت شده از  گاندو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نفوذ نیروهای سپاه در قلب اردوگاه نظامیان آمریکایی از زبان سردار سلیمانی.... 🎙استاد رحیم پور ازغدی 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
https://harfeto.timefriend.net/16437801269469 اگه یه کلاشینکوف داشتی و ۲ نفر رو میتونستی بفرستی اون دنیا... اون دو نفر کی بود؟؟؟😁🖤
🕊کبوترم هوایی شدم:( @Hlifmaghar313
ایشالا فردا نبود های این دو روز را جبران میکنم🌿✨ 😋فقط بگین دوست دارین من پست چی بزارم براتون؟؟؟ سخنرانی استاد رائفی... تلنگر.. طنزانه؟...
『حـَلـٓیڣؖ❥』
♥️✨بله بله✨♥️ #فرمانده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آغاز فعالیت 😉
✨آغاز پارت گذاری ✨
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ مهمون ها رفته بودن و رسول زنگ‌زده بود و گفته بود که بابا باید عمل بشه. آقا محمد رفته بود سایت چون نیرو های سایت کم شده بود ... با رفتن آقا فرشید و منو و نرگس و رسول _ فقط آقا داوود و سعید و معصومه مونده بودن . البته خدارو شکر داستان فعلا خوابیده بود و داشتیم دنبال منبع اطلاعات رکس می گشتیم . ساعت ۱۱ صبح /// تهران بابا از ساعت ۵ داخل اتاق عمله . تا الان چند بار پرستار ها گفتن حالش خوبه . همه منتظر بودیم ... جراح یه خانم دکتر کار بلد هست . میگن تا حالا بالای ۱۰۰ تا جراحی موفق داشته . یه دفع در اتاق عمل به شدت باز شد و پرستار ها هر کدوم یه به سمت میرفتن و صدای داد و فریاد از داخل اتاق عمل میومد !!! رسول تا مرز سکته رفته بود و منم که بد تر ... رها مرخص شده بود و فهمیده بود که چه اتفاقی برای بابا افتاده و اول یه جنگ خوب با رسول کرد و الان هم نشسته بود رو صندلی و خیره به در اتاق عمل . هر پرستاری رد میشد سوال پیچش میکردیم ولی ... ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: همه چی داشت خوب پیش میرفت ... ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ بعد چند دقیقه دکتر اومد بیرون . داشت گریه میکرد !!! رسول به سمتش رفت . منم رها رو به زور از اونجا دور کردم . دیگه متوجه نبودم چی شده ولی پی برده بودم که تموم شده ... به سمت دکتر رفتم . گفتم رسول: چی شد خانم دکتر ! دکتر: متاسفم ! رسول: چی ! چرا ! عمل که داشت خوب پیش میرفت ! دکتر: من ... من کشتمش ! بعد با سرعت دور شد ! یعنی چی ! بغض سمج گلوم رو گرفته بود ! بابا هم رفت ؟ به همین سادگی؟ ۷ روز بعد رها مثل افسرده ها شده بود . ۵ روز پیش بابا رو به خاک سپردن . امروز هم دادگاه داریم . با اون دکتر که ... قاضی گفت مجرم به جایگاه بیاد ... دکتر رفت و شروع کرد به حرف زدن . دکتر: آقای قاضی من خسته بودم و چند عمل پشت هم داشتم ! عمل داشت خوب پیش میرفت ولی .... زد زیر گریه ! دکتر: ولی آخرای عمل ،،، تیغ رو جایی که نباید فرود آوردم و ... مریض از دست رفت !!! قاضی: آقای حسنی آیا شکایت خودتون رو پس میگیرید ؟ اگر پس نگیرید دادگاه حکم حبس ابد اعلام میکنه . همه چشم ها خیره رسول بود . رسول:من ........ با حبس شدم این دکتر پدر من زنده نمیشه .... ولی اگه آزاد باشه جون آدمای بیشتری رو نجات میده ..... من شکایتم رو پس میگیرم . پ.ن:آخی چه مهربون 😢🥀 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: بهترین کار رو کردی... ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨
جمله انگیزشی روز: 💫《زندگی یک هدیه است که باید از آن لذت برد ...》💫 👥جمله از : چارلی چاپلین 👥
چیستان: ❗️آسمان در شهادت چند نفر گریست ؟❗️ جواب: ۲ نفر : ۱ حضرت یحیی _ ۲ :امام حسین 💫🥀