eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ بی قرار ✨✨✨✨ {از دید نویسنده}علی یه لبخند خشک و کوتاهی زد و بعد با اجازه آقای عبدی و محمد از اتاق بیرون رفت و یه طرف سالن شماره سه حرکت کرد و یه راس رفت سر میز سعید و دستشو گذاشت رو شونه سعید _به سلام علی آقا ازین ورااا علی: سلام،آقا محمد گفتن باید به یه عملیات برم که شما برام توضیح میدید قضیه از چه قراره و باید چیکار کنم _بله همین طوره «یه صندلی آوردم و گذاشتم کنار صندلی خودم» خب علی جان بشین تا بران بگم قراره چیکار کنی ، ما برایه تو یه‌ سند ثبت اختراع درست کردیم که ثابت می‌کنه که تو یه جی پی اس درست کردی که کلی ویژگی داره درصد خطای کمی داره و قابل حک نیست و... و اما هدف کاری که قراره بکنیم ، این شرکت به نظر یک شرکت واردات لوازم الکتریکی هست ولی در واقع یه شرکت جاسوسیه و این پوشش اونا هست و البته این شرکت تحریم ها رو به راحتی میپیچونه ما قرار با زیره نظر گرفتن این شخص به بالا دستی هاش برسیم که به پرونده ما ربط دارند ، خب سوالی داری ؟ _آم ، خب برگه ثبت اختراع من کجاست و خب من قرار چه چیزیو از اونا بخوام ؟ _به نکته خیلی خوبی اشاره کردی و نزدیک بود به کلی فراموش کنم ، تو برای درست کردن انبوه این جی پی اس نیاز به مقدار زیادی قطعاتی داری که کاربرد نظامی هم دارند که داخل یه لیستی که بهت میدیم که به اونها بدی ذکر شده و برگه ثبت اختراع رو هم آناده شد بهت میدیم، راستی یه چیزه دیگه قراره یه تکونی به لباس پوشیدنتم بدی برایه مهندس امیر شهریاری شدن _امیر شهریاری ؟ « شناسنامه و کارت ملیی که براش با یه هویت دیگه درست کرده بودیمو از کشوی میزم دراوردم بیرون »بفرمایید امیر آقایی شهریاری _منظورت از عوض کردن پوششم چی بود ؟ _حالا فردا میفهمی این برگه همه هم یه سری اطلاعات بیشتر در باره جی پی اس هست حتما بخون که فردا سوتی ندی ادامه دارد ....
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ از صندلی پایین اومدم و گفتم مشکل از اینجا نیست ! بلیک:واقعا؟ نرگس:تنها جایی که ممکنه باشه مدار ما هست . رسول:اره ، مشکل از مدار شماست . داوود:آقا ترو خدا زود تر درستش کن . رسول:چشم بلیک:اسم شما چیه خانوم ؟ نرگس:من نرگس هستم و شما ؟ بلیک:من از خارج اومدم و اسمم بلیکه . نرگس:به به خوشبختم ! بلیک:منم همینطور . نرگس:ازدواج نکردی ؟ بلیک:نه ، ولی شما کردی ، چون این آقا گفت که اگه برق بره می ترسی پس شوهرته. نرگس:بعله بلیک:چند سالته ؟ نرگس:۲۹ سال بلیک:اصلا بهت نمیاد ! خیلی خوب موندی ! نرگس:ممنون شما چند سالتونه ؟ بلیک:۳۲ سال نرگس:عه وا چرا ازدواج نکردی ؟ دختر به این خوبی ؟ ولی شما هم خوب موندی ها ! بلیک:ممنون ، دوست ندارم ازدواج کنم . رسول :درست شد! داوود:ممنون ، دیگه خراب نمیشه که ؟ رسول:نع ، درست درست. بلیک:ممنون ، با اجازه من برم کار دارم ، نرگس جان خدا حافظ عزیزم . نرگس:به سلامت گلم ، خدا حافظ . داوود:آقا بیا بریم خونه یه آبمیوه بخور رسول:نه ممنون داوود:میگم بیا بریم خوووونهههه یه آبمیوه بخور خسته شدی . رسول:زحمت افتادی ، ببخشید ترو خدا ، با اجازه . رفتم داخل و روی کاناپه نشستم . نرگس خانوم یه لیوان شربت آورد . داوود:... پ.ن:دوستی بلیک و نرگس ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند : رسول خوب خوب؟ عه داداش مگه چیه ؟ یه دوربین کوچولو ! ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م