به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_چهل_و_هشت
#محمد
€ خانم محرابیان؟!
این لیست متهمین این پرونده است..
چون شما بین این گروه بودید..
ببینید کسی از قلم نیوفتاده باشه!
ب دقت نگاه کردن..
< ن.. تمام کسایی که میشناختم هستن!!
فقط یه چیزی خیلی عجیبه..
€ چی عجیبه!! خانم محرابیان دقت کنید خیلی مهم...
< اینجا اسم رئوف رو نوشته!!
اما بین کسایی که دستگیر شده بودن ندیدمش
€ سعید.. همین حالا برید چک کنید!!!
شهرزاد رئوف بعد از راکس و شهرام شریک متهم ردیف اول این پرونده است...
اطلاعات و ارتباطاطی که شهرزاد رئوف داره حتی برادرش شهرام نداره...
خیلی مهمه !!!!
¥ چشم آقا..
منتظر موندم...
سعید دوان دوان به سمتم اومد..
€ چی شد سعید؟؟
¥ آقا رکب خوردیم... فرار کرده!
€ چی؟؟
¥ آقا یه خانم تقریبا هم قد و قیافه با همون نوع لباس و کفش دستگیر شده..
€ سعید میفهمی چی داری میگی؟؟؟؟
یعنی چی فرار کرده!؟
یعنی چی رکب خوردیم...!
سعید این آدم الان زخمیه.. ممکن هر کاری بکنه...
خیلی خطر ناک!..
وای... سعید.. وای...
□ حالا چی کار کنیم...
€ نمیدونم.... واقعا نمیدونم....
به سمت اتاق آقای عبدی رفتم...
عطیه داشت زنگ میزد...
مجبور شدم مشغولش کنم..
~ سلام محمد ... عملیات خوب پیش رفت...
کارتون عالی بود...
€ ظاهرا خیلی نه...!
~ چطور مگه؟؟
€ آقا شهرزاد رئوف فرار کرده...
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
با یه جعبه گل و شیرینی رفتم بیمارستان...
€ سلام سردار..
☆ سلام محمد جان..
€ رسیدن به خیر سردار..
☆ آنقدر سردار سردار نکن محمد جان.. مگه مقر نظامیه؟!😄
سلامت باشی..
€ بچه ها چطورن؟؟
رها خانم خوبه؟؟
☆ شکر .. بهتره.. فقط ای کاش به من گفته بودید چی شده...
€ نخواستم ناراحتتون کنم...
شرمندتونم بودم...
بالاخره .. امانت دار خوبی نبودم..
☆ خدا رو شکر به خیر گذشت...
آروم در گوشم گفت..
☆ مادرش هنوز کامل همه چیز رو نمیدونه...
فعلا ... البته!
€ چی بگم... ایشالا بهتر میشن..
به سمت رسول رفتم...
€ رسول..
$ سلام آقا..
€، داوود کجاست؟؟ بهتره..
$ آره.. بهتره... هنوز به سطح هوشیاری کامل نرسیده...
حال عمومیش خوبه..
€ رسول یه سوال ازت بپرسم..
میدونم شرئط خوبی نیست..
ولی .. چاره ای ندارم..
$ بپرسید..
€ وقتی وارد اون اتاقک شدی...
دقیقا چی دیدی؟؟؟
$ راستش... من اون موقع آنقدر تو شک بودم . چیز زیادی یادم نیست..
در منفجر شد..
وارد شدم..
الهام رحیمی رو زمین افتاده بود..
رها و داوود هم آخر اتاق بودن...
داوود افتاده بود رو زمین..
رها هم خیره به در به دیوار تکیه داده ..
آقا چرا این سوالا رو میپرسید..
چی شده؟؟
€ شهرزاد فرار کرده...
پ.ن 😐فرار کردههههه
✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨
دقیقا برام بگو چی یادته....
بهتری شاه داماد....
رها؟؟
نمیدونی چه خوابی برات دیده!!!
اروم.. اروم .. مواظب باش...
عجب نذری!!