به نام خدا❤️😊
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_چهل_و_ششم
#رها
از اینکه دریا پیشم بود خیلی خوشحال بودم ...
نمیدونم چرا ... ولی کنارش خیلی احساس آرامش میکردم .. حس میکردم تنها کسیه که میفهمه چی میگم😄🦋
خب من و دریا شباهت های زیادی به هم داشتیم ..
طرز فکرمون... راجب مسائل زندگی... سیاست ...
اخلاق... مذهب.... همه یکی بود...
از لحاظ موقعیتی هم که کپی برابر اصل هم بودیم...
فیلم جدید خریدیم که ببینیم😂❤️
خلاصه رسول نبود😢 ولی بد نمیگذشت😂😂
* رها😍🌹
٪ چیه😊🦋
* میگم ،، برای شام میخوای چی کار کنی😐
٪ نمیدونم .. تو نظری داری؟؟
* هوم... پیتزا😂
٪ یاخدا.... تنها فکر کردی یا کسی کمکت کرد😂؟!
* عه... مسخره... ینی چی😐
٪ دوتا راه بیشتر نداریم .. یا غذا درست کنیم یا پیتزا سفارش بدیم😁 برای همین خیلی فکر شاخی نیست😂
* ممنون از شفاف سازیتون😐😂
٪ خواهش😂😂 ... منم با پیتزا موافقم😍❤️
* مهم نیست😂 تو چه موافق باشی چه نباشی من پیتزا میخوام😂!! اونم نه پیتزای خالیا!! پیتزا و سس تند با نوشابه و سالاد!! به اضافه یه آهنگ ملایم و برقای خاموش و یه فیلم ترسناک🍌😍
٪ دیگه چی میخوای عمو برات بگیرم😚
* مسسسسخره😏
٪ شوخی کردم بابا من با همه موافقم الا فیلم ترسناک🤣.. من همین جوری با تو ،، تو خونه میترسم... چه برسه فیام ترسناک😀
* چرا خو؟؟😕
٪ ببین رسول بلای جونم بود ... خوب ... ولی ..
داداش علی میگفت تو هر خونه ای بهتره یه مرد باشه... که آرامش اون خونه تامین بشه... راستش یکم میترسم...
* جوری حرف میزنی انگار بار اولته😐
٪ آره خوب ... بار اولمه🤓 دفعه های دیگه یا میرفتم پیش عطیه .. یا چند روز میرفتم شهرستان... یا علی میومد اینجا🤭
* 🤗عملا داری بیرونم میکنی دیگه..😏
٪ نه بابا... اه اصن باشه.... فیلم ترسناکم پایم... خوبه😑😑😑
* عالی شد... پس من میرم یه خستگی در بکنم ...
تو هم برو یه استراحتی بکن ....
٪ ظهر بخیر😂
* نمکدون😏
دریا رفت که بخوابه....
امروز ظهر واقعا با رسول بد حرف زدم... تصمیم گرفتم یه زنگ بهش بزنم😋