eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
🐰🖤رفقا ما نه کپی میکنیم نه اصکی میریم🖤🐰 همه مطالبی که تولید کانال نیست،، با رضایت کامل سازنده گذاشته میشه😊🕊
سلام ظهرتون بخیر😍😉
ببخشید که نتونستم امروز خیلی بیام تو کانال🙏🏻🤗
هدایت شده از #جوانان _گاندو
°•[🥢چالش داریم🔥]•° ••[🍒نوع راندی‍☠]•• ••[🐼ظرفیت¹⁵🏳‍🌈]•• ••[📺جایزه برنده میفهمه ✨]•• ••[🧡شرط پیام اضافی ندی🧘🏻‍♂]•• ••[🚛توی کانال خوجملمون🌿]•• ••[🦋آیدی اسم بدید💧]•• ••[🤩 @Nazgol1384 ♨️]•• ••[🍟ظرفیت تکمیل اسم بدی بلاک🦩]•• در کانال [• @javanan_gando •]
『حـَلـٓیڣؖ❥』
ببخشید دیگه آقا داوود پسر کارگردانه😂😂
『حـَلـٓیڣؖ❥』
ببخشید دیگه آقا داوود پسر کارگردانه😂😂
😂❤️آقازاده 😂 پ.ن محمد و پارتی بازی!؟😐😂 پ.ن ۲ شوخی😉😂❤️
تکرار گاندو.. همین الان... شبکه ۳
رفقا بعد از گاندو رمان ها رو میفرستم😄 میرم گاندو ببینم
به نام خدا 🖤❤️ بسم اللهی گفتم و وارد سایت شدم.‌‌... از یکم که چه عرض کنم... خیلی بیشتر دیر شده بود... به سمت اتاق محمد رفتم... دعا دعا کردم کسی نباشه... وای نه... داوود... خب البته باید خداروشکر کرد... 😂 داوود رو میشه یه جوری رشوه داد... خدا رو شکر بقیه شون نیستن😐 $ اجازه هست .. € بفرمایید.. $آقا سلام.. € علیک سلام ... $ ببخشید دیر شد... سرش پایین بود... تا گفتم ببخشید دیر شد .. تازه فهمید منم... € کجایی تو پسر،؟؟؟ میدونی چقدر کار ریخته سرمون؟ $ خلاصه که ببخشید... & علیک سلام.. $ اوع... ببخشید داوود جان... از بس بی سر و صدا و ریزی حواسم نبود بهت😂😐❤️ & یکی طلبت... € خیلی خوب... رسول بیا اینجا.. $ بله؟؟ € شمسایی رو یادته... از شنیدن اسمشم بدم میومد. حالمو بد میکرد.. & رسول؟؟ $ هان... چی؟؟ &جواب آقا محمد رو نمیدی؟؟ $ ببخشید .. چی پرسیدین؟؟ € هوووف... گفتم شمسایی رو یادت میاد؟ $ بله .. خود نامردش رو خوب یادمه... € امروز میخوان آزادش کنن... $با اون همه خلافی که انجام داد ... آزادش کنن؟؟؟؟ € آره... $ خب؟؟ € هیچی دیگه.. میخوان ازادش کنن... $ متوجه منظورتون نمیشم.. € چجوری بگم... & رسول جان ... همه جرم هایی که مرتکب شده عمومیه... به دلایلی و برای اینکه به ارتباطاتش دسترسی پیدا کنیم ... آزادش میکنن.. $ از دست من چه کاری برمیاد؟ € یه شاکی خصوصی داره ... که .. شما.. $ اهان... پس از من میخواید که رضایت بدم کسی که اون بلا های روحی رو سر خواهرم در آورد بیاد بیرون؟؟؟ € رسول... خوب گوش کن ببین چی بهت میگم... قرار نیست اون برای همیشه آزاد بمونه.. فقط الان نیاز به آرامش داره... این چند وقت خیلی بهم ریخته... اصلا به سوالای بدون پاسخ ما جواب نمیده... تصمیم بر این شد که چند وقت آزاد باشه تا خودمون به جواب سوالامون برسیم... $ با اجازه آقا... از اتاق اومدم بیرون... اسم این کارم رو نمیدونستم چی بزارم.. غرور.. تکبر... حساسیت.. واقع بینی.. مهر.. ولی هرچی که بود دلم نمی خواست رضایت به این کار بدم...
به نام خدا 🌙🖤 & چرا جدی تر باهاش حرف نزدین؟؟؟ چرا ولش کردین رفت.. € نمیشد داوود ... این راهش نیست... رسول جوونه.. غرور داره... اینجوری نمیشه‌.. & اصلا شاکی اصلی رسول نیست... رها خانمه... به نظرم خیلی بی سر و صدا ازشون بخوایم رضایت بدن... به رسول هم چیزی نگیم.. € امکان نداره... رسول و رها چیزی مخفی از هم ندارن... وقتی رسول هر روز داره میاد اداره در جریان هم همه چیز قرار میگیره... اینم راهش نیست.. & پس چه کنیم؟؟ € بریم سراغ رها.. & خب آقا منم که همین رو گفتم🖤😐 € تو گفتی بریم سراغ رها که رضایت بده... ولی من میگم بریم سراغش که راضی بکنه.. & کیو؟؟ € کجایی داوود؟؟😄 رسول رو دیگه... & وا... رها خانم خودش شاکی اصلی.. بعد بیاد رسول رو راضی کنه؟؟ € داوود نمیشه.. بدون رضایت رسول نمیشه... من نمیخوام رابطه این خواهر و برادر بهم بخوره.. راهش همینه که گفتم.. & حالا چی کار کنیم؟؟ € شما هیچ کار ... فعلا برو سراغ اون آدرسی که بهت دادم... یکی از اون سه نفر کیس ماست.. وقتی مطمئن شدی خوب مراقبش باش تا نیروی جایگزین بفرستم برات... & چشم.. با اجازه.. داوود رفت... دو روز بود که خونه نرفته بودم... قطعا عطیه سرکار... باید قضیه رو بهش میگفتم تا با رها حرف بزنه.. شاید اگه به حسین میگفتم راحت تر میتونست رسول رو راضی کن.. .... € سلام .. عطیه... من دم در ادارتون ایستادم.. میتونی یه ۲ ساعت مرخصی بگیری £ سلام محمد... ام... باشه... همونجا وایستا اومدم... قضیه رو براش تعریف کردم و راهی دانشگاه شدیم... رضا دم در منتظر رها بود.. € چطوری رضا جون... سلام خانم قطبی.. `` عه... آقا.. سلام ..‌ شما اینجا چه میکنید؟ ° سلام آقا € چرا الان منتظری.. `` رسول گفت امتحان داشته.. کلاس دیگه ندارن.. € آها..دست گلتم درد نکنه... برو من خودم هستم! ° شما؟! € یه موضوعی هست که باید با رها خانم مطرح کنم... خودم هستم دیگه.. ٪ سلام آقا محمد... € سلام رها خانم ... بفرمایید... برید پیش عطیه الان میام.. ٪ چشم! € رضا جان کاری نداری؟؟ فقط رسول چیزی از این قضیه نفهمه... اوکی؟ `` چشم... ° خدا نگهدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پارت اول رمان پرواز تا امنیت😊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😅🕊
😐؟!
🚬🤓
『حـَلـٓیڣؖ❥』
😐؟!
😳😐😳😐😳😐😳😐😳😐😱😱 نکنه همون کیس مادرشه 😐
『حـَلـٓیڣؖ❥』
یکم به خودمون دلخوشی بدیم دستش به بدنش برخورد نکرده😐😂 جان من این زنه کیه ؟ کسی میدونه ؟ من رو در خماری قرار ندید😂
『حـَلـٓیڣؖ❥』
😐؟!
این کیههههههههههه؟؟؟؟؟🤨🤨😢😲😬😳
هان هان داشتیم آقا فرشید زن گرفتیو خبر ندادی؟😭😢🤨😂
『حـَلـٓیڣؖ❥』
جنبه خوشی داری؟ 😁 #سرباز_مهدی_عج
اره خوب😂به قول رسول وقت دنیا رو میگیری با این طنزت😁😂😂