eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
استوری سریالیست😘😍
『حـَلـٓیڣؖ❥』
استوری سریالیست😘😍
ورداشتن هرچی دلشون خواسته بار سریال و بازیگراش کردن حالا استوری هم میزارن😑😂🖤 ایش...
بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌼 سلام رفقا!!💐 صبحتون به خیر و شادی... !❤️! السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین🌸... خوشا صبحی که آغازش تو باشی🌝🍂🌹 کرکره کانال رو دادم بالا🐰😁
『حـَلـٓیڣؖ❥』
بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌼 سلام رفقا!!💐 صبحتون به خیر و شادی... !❤️! السلام علی الحسین و علی علی اب
سلام دوستان ، امروز میخواهم یه چیزی اعلام کنم ، از امروز تا وقتی که فرمانده ویس نده تو گروهمون من رمان نمی زارم ، بریزید ناشناسش رو که در آخر پیام سنجاق شده نوشته شده رو بترکونید .💥
💚💚💙💙💜💜🧡🧡💛❤❤❤🧡🧡💛💚💚💙💜💙💚💛🧡❤❤❤❤🖤🖤❤🧡💛💛💚💚💙💙💜🤎🤎🧡💛💗💗💗💓💓💓💓💞💞💞💞💞💕💕💕💟💟💟💟💟❣❣❣💔💔💔💔💖💖💖💖💝💝💘💟💌💌💌💌💌💕💚💚💛💛🧡🧡🧡🧡❤❤🖤🤍🤍🤍🤍🤍🖤🖤❤❤❤❤🧡 __________________________ 😁فدات
یه واقعیتی رو می‌خوام اعتراف کنم لطفا به نویسنده رمان پرواز تا امنیت بگو خواهشاً (من با خوندن این رمان آرامش میگیرم نمی‌دونم چرا ولی خیلی بهم آرامش و حس خوبی میده) و یه چیز دیگه اینکه رمانت عالیه همیشه حدو نگه میداره لطفا تموم نشه ادامه بده:) ______________________________ نمیدونم.. من بهش میگم.. ولی فکر نکنم.. چون دیگه خیلی هم طولانی شده.. 250 پارت.. خوب خیلیه... نمیدونم.. فک نکنم♥️❤️
یه بلائی سر رها بیار _______________________________ ¿¡😂🌿 من یزید شدم نگید چرا😂🖤🌿
ههههههه ________________________________ سلامت باشی😂🖤
نویسنده همه جوره خوش قلمه.فقط داوود رو هم شهید کنه که دیگه نورالانور.در واقع رها آزاد بشه یا بهتره بگم داوود رها رو فراری بده و خودش شهید بشه.تسلیت میگم بابت داوود.پشر خوبیه.نمیگم غم اخرتون باشه چون همه جوره در رمان های دگر منتظر شهادتشیم _________________________________ هر وقت یه نفر تو رمان خیلی خوشحال میشه بدونین زیر تیغه😂🖤....
نمیدونم.فکر کنم داوود اگه هر دو اونها رو نجات بده باحال تره.یا حداقل خودش شهید بشه. ___________________________________ از بابت داوود خیالتون راحت😂🖤... از بابت دیگر افراد ناراحت😎🌿😂
ناشناس فرمانده رو بده کارش دارم😡😡😡 __________________________________ من..؟! فرماندههه کیه؟؟؟ من که فرمانده نیستم😐... فرمانده کیه.... اینجوری که این دوستمون عصبانیه من ترجیح میدم فرمانده نباشم😰😂
نه بچه ها ، فرمانده گفت که ویس میده 😁 دیگه کاریش نداشته باشید 😉
من همونی م ک هر دفعه پیام دادم گفتی زنده میخامش😂😂😂.... این دو تا پارت عالییییی بود. دمتون گرم.هیجلنی منطقی با برنامه. ایول دمتون گرم. هنوزم منو زنده میخای؟😂 ___________________________________ 😂🌿ن.. الان جنازشو واسم بیارید😂🖤🌿😑😃👍
مثل همیشه فوق العاده 😍 ________________________________ به به... کلی انرژی🤤🍒
✨آغاز پارت گذاری ✨
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ از اتاق رفتم بیرون تا نیما لباساش رو بپوشه ، وقتی از اتاق اومد بیرون کمیل گفت کمیل: به به، به بهههههههه. نیما: خوبه ؟ کیمیا: خودت چی فکر میکنی ؟ نیما: عالییییی بعد خوردن ناهار نیما گفت که باید بره و وسایل رفتن به ماموریتش رو جمع کنه ، دوست داشتم بیشتر بمونه ولی ... هنوز از در خونه نرفته بود بیرون که برای گوشیم پیامک اومد . نوشته بود نیما: همین الان دلم تنگ شد ! میشه برگردم ؟😢 کیمیا: نچ ، برو 😎 نیما: باش 😞 کیمیا: مواظب خودت باش 😘 نیما: همچنین بانو ، خدا حافظ 🌸😍 گوشیم رو پرت کردم رو تخت و به فکر فرو رفتم ! چه زود گذشت ! با زهرا داشتیم تمرین تیر اندازی میکردیم ، فردا باید عملیات آغاز می شد . آقا فرشید هم داشت با تلفن حرف میزد که یه دفع گفت فرشید: چیییییی!!!! عکسش رو بفرست براام ، ای فداش بشم ! شکل باباشه ! 🤤 همه بچه ها قش کرده بودن از خنده . قط که کرد آقا رسول گفت رسول: داداش شیرینی مارو بده ! فرشید: قند میگیری بچه 😐 محمد: قدم نو رسیده مبارک باشه پسرم فرشید: ممنون آقا همه بهش تبریک گفتیم و این یه جرقه بود برای اینکه امروز مون رو شاد باشیم اما ... این شادی بسیار کوتاه بود و کی فکرشو میکرد که فردا ....😔 پ.ن: فردا چی ؟😜 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: وصیت نامه هاشون رو دادن دست زن آقا سعید 😭 ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨
اینم از بچه فرشید اینم بگم تازه به دنیا اومده هااا. بعدا یه عکس بهتر میدم
اینم از عکس اصلی🤩🤩
یه عکس دیگه 🤤🤤🤤 دیدید شبیه فرشیده 😁
چال گونه هاش 🙂🖇❤️
✨آغاز پارت گذاری ✨
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ روز عملیات بود ... آقا محمد گفته بود که هر کسی وصیت نامه بنویسه و بده دست زینب خانم ، چون ایشون قرار بود با معصومه خانم داخل مخفیگاه بمونن . همه وصیت نامه هاشون رو دادن دست زن آقا سعید . ساعت ۴ صبح بود که حرکت کردیم به سمت کارخانه متروکه ای که کیس ها داخل بودن . پیش بینی شده بود که حدودا ۲۰ نفر باشن . قرار بود کمتر کسی رو بکشیم و سعی کنیم که زنده بگیریمشون . مخصوصا احسان رو ... ماشین وایساد و پیاده شدیم . خیلی نگران نرجس خانم بودم ! حس میکردم قراره اتفاقی بیوفته ! محمد: رسول ، سعید ،نرجس خانم، ریحانه خانم از در پشتی......داوود ، من ، نرگس خانم ، زهرا خانم ، میثم ، احسان از در جلویی . اول ما وارد میشیم و بعد شما از پشت میاید داخل . بدون سر و صدا ، اگه مجبور شدید از تفنگ استفاده کنید . بیشتر از شُکِر یا بیهوش کردن . آقا محمد اینا وارد شدن . هنوز هوا تاریک بود ، ساعت ۶ و نیم هوا روشن میشد . همون اول اقا محمد گفت محمد: داوود ۲ نفر رو میاره بیرون ، ببرید داخل ماشین ، جز نگهبان ها بودن . بعد اون داوود با ۲ تا ادم دیلاق اومد بیرون و دادشون دست محسن . ما هم از در پشت وارد شدیم . جلوی در ۳ نفر وایساده بودن . اولی رو من بیهوش کردم ، دومی رو سعید و سومی رو نرجس خانم . سعید جنازه هارو برد یه گوشه . علامت دادم و رفتیم جلو . سعید و ریحانه خانم از ما جدا شدن و رفتن به اتاق های پشت کارخانه. سکوت خیلی بدی حاکم بود ! هر لحظه حس میکردم یکی میخواهد با تیر بزنتم ! ولی بیشتر نگران نرجس خانم بودم ! رسیده بودیم به گروه اقا محمد ، محمد گفت محمد: احسان رو پیدا نکردیم ، باید پیدا بشه ، خیلی زود ! همون لحظه سعید و ریحانه خانم هم اومدن . سعید: آقا اتاق های پشتی هم پاکسازی شد . محمد: خوبه ! فقط الان خود سالن اصلی کارخانه و حیاط مونده ! رسول ، تو و گروهت برید حیاط و ما هم سالن اصلی . رسول: چشم آقا ! علامت دادم و وارد حیاط شدیم . هرکی مشغول کار خودش بود و منم پشت یه ستون پنهان شده بودم که دیدم یه نفر نرجس خانم رو نشونه گرفته😳 متوجه شده بودن که ما اومدیم ! گفتم رسول: نرجس......😨 و صدای تیر اندازی و...... پرواز پرنده ها ! پ.ن:نرجس 🤭 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: نفس بکش ! ترو خدا چشمات رو نبند ! ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨
ناشناس جدیده
پارت بعد رو اگه امروز بشیم ۵۹۰ میزارم
✨❤️✨❤️✨ سلام رفقا😄🌹
یه بخش جدید گاندویی داریم به نام .. اگه دوست داشته باشین میتونم براتون از اینا درست کنم... خصوصا دیالوگ های ماندگار😍✨ چند تا رو باهم ببینیم👇❤️✨