eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
896 دنبال‌کننده
408 عکس
289 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @RezaTaghavi1366
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم: حسین... ✍ @hajabasvaezii
منټ نمی‌ڪشیم ڪه درمانمان ڪنند وقتی ڪه هست مشهد اربابمان رضا جناب آقای حاج عباس واعظی ذاکر و مداح و افتخار شهرستان و استان بدین وسیله از حضور گرم جناب عالی در محل موکب جواد الائمه و استقبال از کاروان های پیاده امام رضا ع و بهره مندی زائرین علی ابن موسی الرضا ع و خادمین موکب از نوای گرم جناب عالی تقدیر و تشکر می نماییم اجر شما با حضرت سلطان امید است در سایه ولی نعمت مان روز به روز بر توفیقات جناب عالی افزوده شود خادمین و خدمتگذاران موکب جواد الائمه علیه السلام دهستان منظر
4_5780681360830112265.mp3
6.71M
چشم بیمار کجا دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا «یا صاحب الزمان عج» 🔰@hajabasvaezii
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِرٍ، اَلسَّلامُ عَلَى ساكِنِ التُّرْبَةِ الزَّاكِيَةِ، اَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّةِ السَّامِيَةِ؛ سلام بر ستمديده بى‏ ياور؛ سلام بر كسى كه در خاك پاك سكونت گزيد؛ سلام بر صاحب گنبدى بلندمرتبه... 🔰@hajabasvaezii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 برنامه شب شرقی ۶ شهریور شبکه خراسان رضوی قسمت چهارم 📌با حضور ذاکر و مداح اهل بیت حاج عباس واعظی 🔰@hajabasvaezii
نوحه شهادت حضرت محمد ص موج غم موج غم می زند،سررا به سینه که سیه پوش شد،شهر مدینه روح والای پیمبر پرکشیده خون دل از دیده ی زهرا چکیده2 تسلیت ای مادرسادات2 مهبط وحی حق، بیت الحزن شد فاطمه درغم و،رنج ومحن شد می چکد اشک علی برروی خاکش گرد غم بنشسته بررخسار پاکش تسلیت ای مادرسادات2 کن نظر برغم ، نور دوعینش گه حسن گرید وگاهی حسینش درزمین غوغا شداز حال حسینش آسمان گرید براحوال حسینش تسلیت ای مادرسادات2 بعد او عترت وقرآن غریب است ذکر کروبیان ف امن یجیب است از سقیفه فتنه وکینه به پاشد بین چسان حق ذوالقربی ادا شد تسلیت ای مادرسادات2 مرتضی بعد او، خانه نشین شد پشت درفاطمه نقش زمین شد برتسلای دل این داغدیده از ره کین جای گل هیزم رسیده تسلیت ای مادرسادات2 @hajabasvaezii
خدا نگهدار همیشه بودی - تو مادرمن طشتی بیاور _ ای خواهرمن خواهم که خون دل را، در تشت غم بریزم خسته شدم زدنیا ، الهی برنخیزم ای روح ایثا ر خدا نگهدار(2) چه روز وشامی ،که دیده ام من چه بار داغی، کشیده ام من دربین دشمن ودوست، من دیده ام همهمه زخم زبان وطعنه، شنیده ام ازهمه ای روح ایثا ر خدا نگهدار(2) پامال کردند، حقی که خوردند از زیرپایم ، سجاده بردند یادم نرفته خواهر، با دیده ی ترخود از پهلوی شکسته، از روی مادرخود ای روح ایثا ر خدا نگهدار(2) ریزد سرشکم ،ازهردوعینم وقتی که بینم، اشک حسینم اگرکه من نیستم، برای او بمیرم بیاد کربلایش، بزم عزا بگیرم ای روح ایثا ر خدا نگهدار(2) نوید صبح، سعادت آمد پیک امین ، شهادت آمد چیزی نمانده خواهر، بروی پیکرمن بجای گل بریزد، باران تیر دشمن ای روح ایثا ر خدا نگهدار(2) @hajabasvaezii
بوی غم می‌رسد انگار... دلم می‌ریزد اشک از دیده‌ی غمبار حرم می‌ریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم می‌ریزد خوب پیداست که باران ستم می‌ریزد آه! آرامش زهراست به هم می‌ریزد یا... قرار است که پیغمبر اکرم برود سایه‌ی خنده از این گلکده کم کم برود مهربانی که برای همه همچون خورشید نور از خنده‌ی لب‌های ترش می‌بارید از گرفتاری امّت به جزا می‌ترسید روز و شب در پی ارشاد بشر می‌گردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی‌ست، نمی‌دانم چیست؟! در گلو بغض غریبی‌ست، نمی‌دانم چیست؟! دخترت زار به سر می‌زند؛ ای وای دلم بر دلم غصه شرر می‌زند؛ ای وای دلم پدرم حرف سپر می‌زند؛ ای وای دلم حرف از داغ پسر می‌زند؛ ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست بعد تو واسطه‌‌ی وحیِ خدا با ما... کیست؟ @hosenih این جوان کیست...؟ که از دیدن رویش در دل غصه وارد شده و خنده ز لب شد زائل آه یا رب! شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل با اجازه... بگذارید بیایم داخل با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده‌ی خود یک سو زد مژده! ای رحمت رحمان! که سحر نزدیک است ای رسول مدنی! صبح سفر نزدیک است شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی نیز بگو... روز خطر نزدیک است وقت برپا شدن آتش در نزدیک است پدر آماده‌ی رفتن به سماوات، ولی... نگران است برای غم فردای علی... تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه از سینه‌ی افلاک برآمد... فریاد به علی فاطمه را باز امانت می‌داد داشت اما خبر از قصه‌ی زهرا، ای داد این همه بی کسی! ای وای! سرم... درد گرفت دل سرشارِ غم و شعله‌ورم... درد گرفت او زِ فردای حسین و حسنش داشت خبر از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر از غم حیدرِ خیبر شکنش داشت خبر از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد پر زد و دختر مظلومه‌ی او بر سر زد ✍ @hajabasvaezii
نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بی‌قرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه‌خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به در زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت‌هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه‌های حسین نزدیک است... ✍ @hajabasvaezii
روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم شصت روز است حسین می‌گویی امشبی روضه بخوان از حسنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می‌ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می‌ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطره سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می‌کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می‌کرد «امیر عظیمی» @hajabasvaezii
پرورش یافته‌ی راه اویس قرنم گرچه بی تاب و اسیر همه ى پنج تنم همه دم ذکر من این است و همه شب سخنم من غلامى ز. غلامان امام حسنم روزیم مى رسد از سفره ى احسان کریم نام ما را بنویسید گدایان کریم رکن ایمان شده در بند تولاى حسن شک ندارم به کرم کردن فرداى حسن کربلایى شده ماندیم همه پاى حسن دل سپردیم به الطاف پسر‌های حسن عقل وا مانده ز توصیف مقام و جاهش عشق حیران شده در محضر عبداللهش لطف مولای کرم بنده نواز است هنوز دست عالم سر این سفره دراز است هنوز خانه اش کعبه ى. حاجات و نیاز است هنوز این در خانه‌ی عشق است که باز است هنوز نقش باید بشود در همه جا، چون دل من هر دری بسته شود جز در پر فیض حسن جان به قربان مقامش، چه غریب است این مرد بى سپاه است قیامش، چه غریب است این مرد غصه دار است کلامش چه غریب است این مرد بی جواب است سلامش، چه غریب است این مرد خاکساران درش بر در دیگر نروند گریه کن هاى حسن کور به محشر نروند سفره دارى که سر سفره ى. او نعمتهاست دل او مصحف پر صفحه‌ای از غربتهاست سرخى کنج لبش، شرح همه محنتهاست پاره هاى جگرش مرثیه‌ی تهمتهاست چه شده زهر چه کرده بدنش سبز شده تن او هم شبیه پیرهنش سبز شده با دو چشم‌تر و یک قد کمان از کوچه روز و شب روضه گرفته است: “امان از کوچه” تب و لرز بدنش داشت نشان از کوچه گفت: در روضه‌ی من، باز بخوان از کوچه روضه خوان از غم ناموس و دل چاک بگو از تکان دادن یک چادر پر خاک بگو ناگهان کینه ى. یک شهر برافروخته شد بدن و چوبه ى تابوت به هم دوخته شد خواهر پاره جگر هم جگرش سوخته شد غصه‌ها در دل بی طاقتش اندوخته شد پسرش پشت سرش زد به سرش آه کشید قاسم بن الحسن آتش به دل ماه کشید ‌ می‌کشد آه از این روضه ى. درد آور، طشت چقدر داغ گذارد به دل خواهر، طشت زینبش آمده، اى واى! ببیند در طشت صحنه ى بزم شراب و اسرا و سر، طشت اشک خون، باز هم از دیده ى. خواهر می‌ریخت از ته جام شرابش به روى سر می‌ریخت «رضا تاجیک» @hajabasvaezii
ای امت رسول، قیامت به پا کنید لبریز، جام دیده ز اشک عزا کنید در ماتم پیمبر و تنهایی علی باید برای حضرت زهرا دعا کنید داغ پیغمبر است و بلایی‌ست بس عظیم حیدر غــریب گشتـه و زهـرا شده یتیم (ص)🖤🍂 (ع)🖤🍂 🍂💔 🔰@hajabasvaezii
4_5990153422731479665.mp3
7.45M
نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی 🔰@hajabasvaezii