هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•حسینچهل روزه...
#روضه و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج احمد و حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حاج آقای انصاری اینطوری روضه میخوندن
رسیدن به یه جایی بی بی زینب بشیر رو صدا زدن.. بگین بشیر بیاد. بله بی بی جان. بشیر! اینجا کجاست؟ برا چی بی بی جان؟ میخوام ببینم دقيقاً اینجا کجاست..گفت: خانم جان! دقيقأ دو راهی کربلا و مدینه است. این ور میره کربلا این ور میره مدینه..بی بی حالش منقلب شد.می بینم بوی حسین داره میاد. بشیر ما رو ببر کربلا..اومدن تا رسیدن کربلا همه خودشون رو انداختن پایین، هر یکی کنار یه قبری نشستن. عمهٔ شما سیدا آمد کنار قبر داداش..*
حسین چهل روزه غم چهل ساله دیدم
حسین جان غم و اندوه دیدم ناله دیدم
داداش نمیدونی چی به روزم آمد.داداش پاشو ببین مثل مادرت شدم..دادش ببین کمرم تا خورده..داداش اگه نامحرما اینجا نبود.حسینِ من یادته همینجا نشناختمت
اگه حالا بلند شی نگاه کنی منو نمیشناسی مُردم داداش...کنار قبرا نشستن بی بی هم کنار مزار حسینه.. تو ای حس و حال ديدن رباب سرگردونه. چیه رباب؟ بی بی جان علی کوچولوی من کجاست؟ شش ماهه من کجاست؟..*
گو رباب آید اصغرش اینجاست
قبر او روی سینه ی باباست
*دادش همه اومدن حسین جان از یکی سوال نکن شرمنده ام داداش رقیه جا مانده..*
یاس ها را جوهر نیلی زدن
بچه ها را یک به یک سیلی زدن
*شب اربعین خودمون که نشد بریم صدا ناله ها مون برسه کربلا..*
دیدی از نی دست خواهر بسته بود
گوییا دستان حیدر بسته بود
حبل، بر حبلُ المتین انداختن
با لگد ما را زمین انداختن
بابا معجرم رو با خودت بیار
زَر و زیوََرم رو با خودت بیار
حالا که داری میای اگه میشه
داداش اصغرم رو با خودت بیار
معجر ندارم عمو عباسم کجاست؟ خبر ندارم
گریم گرفته آخه من یه چادری به سر ندارم
*هی دست میکشه رو سر بابا..*
چشام دیگه نمیبینه تا که تو رو نگاه کنم
لبام دیگه جون نداره تا که تورو صدا کنم
دلم میخواد سر تو رو بغل کنم داد بزنم
از سر شب تا به سحر بابا بابا بابا کنم
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
چه شبا که رو پای تو با ذکر لالات خوابیدم
امشب تو رو پاهام بخواب من واسه تو لالا کنم
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
بابا یه وقتا نصفه شب میترسم از خواب میپرم
فکر میکنم زجر اومده باز خدا خدا کنم
بابا نبودی ببینی چجور موهامو می کشید
هنوز سرم درد میکنه نمیدونم چیکار کنم
*جانم شب اربعین اینجا رو کربلا کن از اربعین موندی اینجا رو کربلا کن*
«بابا بابا بابایی! بسه دیگه جدایی»
بابا جونم!
نمیتونم راه برم و زخم پاهام تیر میکشه
هی میخورم زمین بابا، چیکار با زخم پام کنم
بابا!
با دستای بزرگشون سیلی تو صورتم زدن
بابا گوشم درد میکنه
دستای سنگین عدو ردش رو صورتم نشست
یه جوری زد منو بابایی دندونم شکست
حس میکنم بابای من جا خوردی تا منو دیدی
حسین....
خواب دیدم جان به جسم اطهرت برگشته
تا که برخیزی به روی تل سرت برگشته
«ای رقیه جانم قربون حرمت»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_احمد_واعظی
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•ابر خون می بارید...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَبر خون می بارید عطر گل می پیچید
بین یک دشت پر از یاس سپید
ساربان عاقبت از راه رسید
همه از ناقه زمین افتادند
هر کسی دید سمتی رفت
خسته هر کس به سر و سینهٔ خود میکوبید
باز خاتون دو عالم به زمین پای نهاد
نه، که او هم به روی خاک افتاد
نیست قاسم که پرِ چادر او برگیرد
نیست اکبر که عِنانی گیرد
نیست عباس رکابش گیرد
بین این قربانگاه مثل هر منزلِ راه
کودکان را همه در دوروبر خویش شمرد
زیر لب می نالید
باز یک طفل کم است
نکند باز یتیمی مُرده؟
*جانم جانم ظهر اربعین
باید بیتاب باشی*
خسته غمگین بی تاب گفت با عمه رباب
دختری کم شده است که سکینه با اشک
آب برداشته و علقمه رفته تنها
با عمو درد دلش تازه شده
*رباب داره حرف میرنه بی بی جان..*
همه رفتند سر خاکِ عزیزی اما
کودک من به کجاست؟
چه کنم قبر علی اصغر من خالی بود
*مگه دفنش نکرد حسین یه نگاه کرد به رباب گفت..*
گفت برخیز و بیا تا به زیارت برویم
دو خمیده، دو کمان، دو سپیدان حرم
دست بر خاک کشیدندو رسیدند به یک
خاکِ غریب غرق بوی خوش سیب
خواهر آمد به سر خاکِ برادر کم کم
خواهری چهره کبود پیرتر از همه بود
صدا زد حسین جان!
می شناسی من را با همین چین و چروک
با همین دیدهٔ تار تربتت میبینم
سر نداری که به بالای سرت بنشینم
*یاد عاشورا افتادم قربونت برم خاطرات داره تداعی میشه اون زمان که اومدم کنار بدن پاره پاره ات..*
هر ورق یک طرفی می افتاد
مجلس ختم گرفتند ولی
به سر نیزه سرت را دیدم
به سر نیزه سرش را بردن
مجلس ختم گرفتند ولی
نعل تازه به سم اسب زدند
اسب را هِی کردند غرقِ در نوحه و آه
روضه خوانی کردند لحظه ها پُر درداند
کاسه آب آوردند
که بپاشند روی تربت خاکیِ برادر قدری
یادش آمد ز ترکهای لبش خون می ریخت
*الهی برات بمیرم که لبات خشکیده بود از عطش حسینم! حسینم! حسینم! آی عقب مونده های از قافله اربعینیا صدا ناله هاتون کربلا برسه *
تشنه تر از همه بود هر دو لبهاش کبود
آب میگفت و نگاهش کردند
آب میگفت و میخندیدند
*با این زمزمه ها تسلی بدین قلب آقاتونو امروز فکر نکنین فقط زینب اومد گفت: داداش یه بچه کم شده ، یکی از بچه ها جامونده، نه..ایشالا میگم برات حقشو ادا کنی..*
نوزده طفل از این جمع ولی کم شده است
یا میان صحرا زیرِ یک بوته ی خار
دست در گردن هم جان دادند
یا زمان غارت از نفس افتادند
یا میانِ آتش سوختند و ماندند
یا که بندِ زنجیر بر گلوشان افتاد
یا که از کعب نی و تازیانه مردند
یا که از آبله و تاولِ پا پژمردند
یا که از دیدن راس عباس سر نی تب کردن
یا که از ضربه ی سنگی سنگین بارها غش کردند
اما حسین من !
بین اینان اما بیشتر قلب مرا داغِ عزیزت سوزاند
تا که بر سینه سرت را چسباند
نوبت دختر شد پیش من پرپر شد
یاد آن داغ (شام)که غساله تنش را تا دید
گفت برمیگردم
کارِ من نیست که این قَدِ کمان را شویم
اینهمه تاول و زخم بدن کوچک و خُرد
اینهمه جای کبود اندکی موی سپید
غل و زنجیر چرا باز نکردید از او
#شاعر:حسن لطفی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
هدایت شده از کانال متن روضه
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دلاتون رفت خرابه روضه خون رقیه
ناله بزن تا بگم...*
خیلی خوش اومدی بابا به خونه ی خرابمون
فدات که با سر، سر زدی به این دل کبابمون
از زندگی سیر شدمو، بچه ام ولی پیر شدمو
از غم دوریت باباجون ببین زمینگیر شدمو
بابا سرم درد میکنه
آخ کمرم درد میکنه
از شدت گریه بابا
چشم ترم درد میکنه
*های های قربونت بدم که امروز این ناله ها میرسه خدمت ابی عبدالله...*
باباجونم حس میکنم
جا خوردی تا منو دیدی
ممنونتم که اومدی
ولی بابا دیر رسیدی
به زخم من نمک زدنت
چند نفری کتک زدن
سرشارِ بغض علی و
با کینه فدک زدن
پنجه زدن موی منو تموم گیسوی منو
کاشکی میشد که نبینی کبودی رو تنمو
بابا! بابا !
یادت میاد تو مدینه وقتی دیدی معجرمو
تو خونه امون وقتی دیدی چادر روی سرمو
رو زانوهات نشستمو محو چشِ ترت شدم
خنده به لب گفتی به من، شبیه مادرت شدم
حالا شدم بیشتر شبیه مادرت
بابا ببین روی کبودِ دخترت
یه خواهشی دارم پدر
خسته شدم منو ببر
یه خواهش دیگه ام دارم
یه چادری واسم بخر
*همه این حرفا رو زدم برای این یه بند
غیرتیای روضه....*
بابا یه چیزی میگمو ازت میخوام صبور باشی
این دفه من دق میکنم اگه ازم تو دور باشی
*چی میخواد بگه که میترسه میگه بابا صبور باش..*
پنجه سنگین عدو ردش رو صورتم نشست
جوری کشیده زد منو بابایی دندونم شکست
کشیده زد یهو دیدم تار میبینم
بابا ببخش تو رو درست نمیبینم
دست عدو بزرگتر از صورت من است
یک ضربه زد تمام رخم را کبود کرد
اصلا رقیه نه به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میشود
بگو تو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گله مندم نکنند
بابایی خیلی سرم درد میکنه
بگو از موهام بلندم نکنن
این پا برای دختر تو پا نمیشود
مویی که سوخته گره اش وا نمیشود
«یا حسین یاحسین یاحسین»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
هدایت شده از کانال متن روضه
|⇦•اربعینی زتو....
#سینه_زنی و توسل ویژه اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اربعینی ز تو جدا مانده
کاروانی که بی صدا مانده
کاروان شکسته برگشته
کشته ی زير دست و پا مانده
بر رخ تک تک یتیمانت
جای سيلی بی هوا مانده
نه کمر مانده از زندنهاشان
نه رمق بین دست و پا مانده
عوض تکه های پيرهنت
تکه هایی ز بوريا مانده
از تو شرمنده ام برادر جان
در خرابه رقيه جا مانده
روضه خواندم برای صبر خودم
من نشستم کنارِ قبر خودم
دخترت رفت که میهمان باشد
رفت که مهمان آسمان باشد
چقدر حسرت لبت را خورد
چقدر گفت که خیزران باشد
این که انصاف نیست من باشم
سر تو دست این و آن باشد
یا که گاهی سر پر از خونت
بر سر نیزه سایه بان باشد
بی تو یک اربعین کتک خوردم
در امان تا که کاروان باشد
من شبیه تو پر شکسته شدم
سر بلندم که سر شکسته شدم
*حضرت زینب سر حسین رو تو محمل نشسته بود رو نیزه دید گفت حسین شهید شدی، اسیر شدم، شهید دادی ،شهید دادم، تیر خوردی تازیانه خوردم، روا نیست سر تو خون آلود سر زینب سالم چنان سر به چوبه ی محمل زد..روای میگه من ندیدم چی شد اما دیدم خون تازه رو زمین ریخته.. آی حسین... *
دشمنت بر دلم شرر می زد
شعله بر جانِ شعله ور میزد
دخترت را کنار نیزه ی تو
از روی عمد بیشتر میزد
حرمله گوییا مغیره شده
گوییا باز پشت در میزد
هر زمانی که گریه سر میداد
دخترت را دو سه نفر میزد
بین محمل رباب غش میکرد
اصغرت نیزه تا که پر میزد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#حاج_عباس_واعظی
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
🎞 سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
#اربعین
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#مطالب_حضرت_ام_کلثوم سلاماللهعلیها
◼️ گوشه ای از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا...
نوشته اند:
🔺 فخرجت زينب عليها السلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب: وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه. ووقعت مغشيّة عليها.
🔻وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری عليهاالسلام بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد:
🔺 وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه.
🔻 وای برادرم ، وای حسینم ، وای محبوب رسول خدا ، وای پسر مکه و منا ، وای پسر فاطمه زهرا و وای پسر علی مرتضی
پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت.
🔺 وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
🔻وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد :
امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است.
و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه میزدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
🔺 فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً
🔺حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه! یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند.
وای از این حزن و اندوه عظیم....
📖الدّمعة السّاكبة، ج۵/ص ۱۶۲- ۱۶۳
📖 معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۹۷، ۱۹۸؛
📖 وسيلة الدّارين، / ص۴۰۴، ۴۰۵
🔰@hajabasvaezii
چـٰارِهیِآتَشِعِشقـےڪِہبِہجـٰاناُفتـٰادِه . .
خُنَڪاییستکِہدَرسَنگِحَرَمموجوداَست!(:❤️🩹"
صلَّیاللهُعَلَیکَیَااَبَاعَبدِالله✨🕊
#16_روز تا #اربعین🏴
#بأبے_أنٺ_و_أمے_یا_ثارالله
#ایران_حسیـن_تا_ابد_پیروز_است
🔰@hajabasvaezii
#دست_نوشته
#پیاده_روی_اربعین
🍃ای کاش تاولها و زخم های روی جگر عاشقان دلسوخته ای که امسال پابه سفر #اربعین نمیزارن هم مثل تاولهای کف پای زائرین اربعین مرهمی داشت...
من گفته ام به همه اربعین حرم هستم
این تن بمیرد آبرویم را نبر حسین (ع)😭
#دلتنگی
#اربعین
#کربلا
┄┄┅┅┅❅🇮🇷❅┅┅┅┄┄
🆔@hajabasvaezii
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکس گفت حسین
خودش نگفت حسین ...👆
پادشاهان همه مبهوت مَقامت،گویند:
این چه شاهیست مگر؟این همه نوکر دارد!
#جانمحسیݩ❤️
#11_روز تا #اربعین💔
#بأبے_أنٺ_و_أمے_یا_ثارالله🌷
#ایران_حسیـن_تا_ابد_پیروز_است
🔰@hajabasvaezii
#امام_حسین_اربعین
#اربعین
تا نگاهش به مزار گل زهرا افتاد
به روی تربت او زینب کبری افتاد
زیر لب زمزمه می کرد برادر برخیز
زیر بار غم تو خواهرت از پا افتاد
غم به تصویر کشیده است به پیش چشمم
اتفاقی که برای دلم این جا افتاد
گر که فریاد دلم سوخته بر می خیزد
پاره های جگرم بر روی صحرا افتاد
کو علی اکبر وکوقاسم و کو اصغر من
زین همه داغ به دل شورش وغوغا افتاد
همه فریاد زنان رو به مزارش کردند
تانگاه همه بر تربت سقا افتاد
یاد لب های تو و اصغر خود افتاده است
گر رباب تو ز پا برلب دریا افتاد
همه گل های تو جمعند به گردت اما
دختر تو به کنار سرت از پا افتاد
انقلاب دگری گشت به پا در کوفه
خطبه ام شعله شد وبر دل اعدا افتاد
مرگ خود را زخداوند طلب می کردم
سوی سرنیزه نگاهم به سرت تا افتاد
هر زمانی که فتاد از اثر سنگ سرت
دخترت گریه کنان گفت که بابا افتاد
وای من چوب به روی لب تو کوبیدند
درد این داغ مرا برهمه اعضا افتاد
یاس های چمنت گرکه کبودند ببخش
تازیانه به تن خسته ی گل ها افتاد
همره قافله ی عشق «وفایی» به خدا
اربعین شوق زیارت به دل ما افتاد
#سیدهاشم_وفایی
@hajabasvaezii
#اربعین
اى مونسِ دل! بیا و جانم باش
مانند گذشته همزبانم باش
برخیز و بگیر دست خواهر را
اى پیکرِ پاره پاره! جانم باش
باز آمده کاروان پیروزت
برخیز و امیر کاروانم باش
از گریه سفید گشته چشمانم
برخیز و فروغ دیدگانم باش
این چند شبى که بر تو مهمانم
برخیز و دوباره میزبانم باش
در ظلمت شب، چراغ بزمافروز
در گرمى روز، سایبانم باش
تنها به مدینه میروم، آرى
برخیز و دوباره همعنانم باش
از آتش شرم شعلهور گردم
چون سوى مدینه بى تو برگردم
من روى به شام کرده، برگشتم
تکمیل قیام کرده، برگشتم
من روز ستمگران شامى را
تاریک چو شام کرده، برگشتم
بیدادگرانِ جام در کف را
من زهر به کام کرده، برگشتم
من نهضت سرخ کربلایت را
با فتح، تمام کرده، برگشتم
آن جا که کسى امام را نشناخت
یارى ز امام کرده، برگشتم
بر شیعه سلام گفتى از مقتل
ابلاغ سلام کرده، برگشتم
گفتى به جهان دهم پیامت را
اجراى پیام کرده، برگشتم
برگشتم و جان به فدیه آوردم
بازوى کبود هدیه آوردم
جانهاى به لب رسیده آوردم
دلهاى به خون تپیده آوردم
یک سلسله از سلالهی زهرا
یک قافله داغدیده آوردم
در ساحل دجله تشنهکامان را
یک بادیه اشک دیده آوردم
هرگز نه شنیدن است چون دیدن
غمهاى شنیده، دیده آوردم
با موى سپید آمدم از شام
یعنى که ز شب، سپیده آوردم
اى رهرو راست قامتان برخیز
پیش تو قدى خمیده آوردم
پیغمبر نهضت حسینم من
پیغام سر بریده آوردم
اینجا به طواف پیکرت بودم
آنجا به زیارت سرت بودم
از هر ستمى نشانه دارم من
گلْزخم به دست و شانه دارم من
پر سوخته مرغِ آتشم ز آن رو
جانسوزترین ترانه دارم من
از خاطرههاى روز عاشورا
دل سوختنِ شبانه دارم من
چون شمعِ ز پاى تا به سر، سوزان
در آتش و آب، خانه دارم من
اى کعبهی عشق! بر سر قبرت
راز دل محرمانه دارم من
هر موى من ار زبان نمیگردد
از آتش دل زبانه دارم من
از بهر گریستن به هجرانت
بیش از همه کس بهانه دارم من
اى روشنى دو دیدهام! برخیز
از شام بلا رسیدهام، برخیز
چون صیحه به روى ما عسس میزد
فریاد به حالمان جرس میزد
بر پاى برهنهام چهل منزل
میرفتم و بوسه خار و خس میزد
در راه چو حالِ کودکى دیدم
در بندِ جفا نفس نفس میزد
دستیش به ناسزا به بر میخوانْد
پاییش به تازیانه پس میزد
بیداد نگر که دست بیدادى
زنجیر به پاى دادرس میزد
دیدم من و کاش تا نمیدیدم!
بر لعلِ تو چوب بوالهوس میزد
بر جان و دل بتول میزد چوب
بر بوسه گه رسول میزد چوب
آتش ز سحاب ریخت، دیدم من
در شام خراب ریخت، دیدم من
بر شامى و شامیان حقنشناس
آیات عذاب ریخت، دیدم من
در بزم یزید بر سر ما غم
مانند شهاب ریخت، دیدم من
گلْبرگِ عذارِ عترتِ یاسین
از شرم، گلاب ریخت، دیدم من
داغى که به سینه داشت، حس کردم
اشکى که رباب ریخت، دیدم من
با زخمِ زبان، عدو نمک ما را
بر قلب کباب ریخت، دیدم من
در تشت طلا به لعل خونینت
او دُرد شراب ریخت، دیدم من
میدیدم و دلشکسته بودم من
افسوس که دستبسته بودم من
جانى ز فراق، شعلهور دارم
قلبى ز ملال، پُرشرر دارم
ترسم شررش مدینه را سوزد
این داغ که از تو بر جگر دارم
تا آخر عمر، هر کجا باشم
نقشى ز رخ تو در نظر دارم
جانسوز تر از تمامى غمها
من داغ رقیّه بر جگر دارم
صد پاره دلى چو جسم صد چاکت
سوغات برایت از سفر دارم
تا مطبخ و دیْر رفت و تا ویران
چندان که من از سرت خبر دارم
شرمندهام از لبان عطشانت
آبى اگر از فرات بردارم
هر قطرهی آب را که مینوشم
با یاد لبت چو دجله میجوشم
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
@hajabasvaezii
برخیز آمدم ز سفر نور دیده ام
آقا سلام ، زینب قامت خمیده ام
شرح سفر بخوان تو ز رنگ پریده ام
دیگر مپرس آنچه که در شام دیده ام
ای جان فدای زمزمه ی آخرین تو
از ره رسیده قافله ی اربعین تو
ای داغدار داغ تو گردون حسین من
باشد جراحتت ز حد افزون حسین من
ای قلب من چو روی تو پرخون حسین من
«ای کشته ی فتاده به هامون» حسین من
بر زخم های سینه ی زینب تو مرهمی
با خستگانِ راه ، بگو خیر مقدمی
با دست بسته راه به هر فتنه بسته ام
سرو است قامتم اگر از پا نشسته ام
کی تازیانه می کند از عشق خسته ام ؟
گفتی شبیه مثل مادر پهلو شکسته ام
زخمی دلم ز کوچه ی نحس یهودی است
سر تا به پا تمام تن من کبودی است
مردانه داد بر سر بیداد می زدم
با خطبه نیش بر دل جلاد می زدم
دیدی اگر که ناله و فریاد می زدم
او چوب بر لبان تو من داد می زدم
ای ماه پاره زینت طشت طلا شدی
داغی دوباره بر دل بریان ما شدی
ماموریت دقیق شد انجام ، السلام
کار عدو رسید به اتمام ، السلام
ای سرجدا مجاهد اسلام السلام
برگشته زینب از سفر شام السلام
طفل رباب آن گل بی خار در کجاست
آزاد گشته آب ، علمدار در کجاست
حالا که آمدم ز اسیری برادرم
با من نگو شکسته و پیری ، برادرم
داریم در خرابه سفیری برادرم
از دخترت سراغ نگیری برادرم
پر زد کنار رأس تو روحش ز تن حسین
شد چادر سکینه برایش کفن حسین
#اربعین
#امیررضا_فرجوند
@hajabasvaezii
از کجای ماجرا برات بگم
از کدوم دشمن بی حیات بگم
اگه قول میدی که طاقت بیاری
یه کم از حال مخدرات بگم
میگم اما همه جاشو نمیگم
بازار و شلوغیاشو نمیگم
یکی از دخترا خیلی ساکته
ترسیده ولی چراشو نمیگم
خدا میدونه چقد پسته یزید
خسته شد چوب و نشد خسته یزید
بمیرم واسه لبت قاری من
الهی که بشکنه دست یزید
من چهل روز پیش و یادم نمیره
داغ قوم و خویش و یادم نمیره
چه شبی بود شب شام غریبون
خیمه و آتیش و یادم نمیره
نه سری برات گذاشتن نه تنی
نه کفن داشتی و نه پیرهنی
به زیر بارش تازیونه ها
رفتیم از کنار تو چه رفتنی
سر تو رفت و روی نیزه نشست
سر من با چوب سر نیزه شکست
دستی که سر تورو بریده بود
با طناب دستای خواهرت رو بست
وقت سر بریدنت من نبودم
بوریا شد کفنت من نبودم
این چجور خواهری کردنه آخه
وقت تدفین تنت من نبودم
شب دفن مادر و یادته که
سکوت و چشم تر و یادته
بابامون خیلی خجالت زده بود
شرمش از پیمبر و یادته که
حالا اونی که تو حسرته منم
اون که لبریز ندامته منم
نیاوردم با خودم رقیه رو
اونی که غرق خجالته منم
قلب من خونه غم شده حسین
قد خواهر تو خم شده حسین
یه امامزاده توی خرابه موند
حالا ویرونه حرم شده حسین
دلشو به آسمون داد مثه تو
به همه عشقو نشون داد مثه تو
تو فقط الگوی زندگیش بودی
آخرم گرسنه جون داد مثه تو
زخمای تنش عمیق و کاری بود
رفتنش رفتن گریه داری بود
بسکه روی بدنش کبودی داشت
زن غساله ازش فراری بود
#اربعین
#علی_ذوالقدر
@hajabasvaezii