eitaa logo
نوای حاج عباس واعظی
1.2هزار دنبال‌کننده
853 عکس
672 ویدیو
24 فایل
نوای حاج عباس واعظی مداح و ذاکر اهل بیت(ع) از شهرستان تربت حیدریه ارتباط با ادمین کانال @AbbasVaezy110 @Ghasem_7679هماهنگی تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
رسیدم من کنار تو تا از مرکب تو افتادی یه جوری تو صدام کردی که گفتم دیگه جون دادی بگو که جای دست کی نشسته روی این گونه عمو جونم نقابت کو چرا موهات پریشونه عجب رویی عجب مویی کی زلفت رو کشید قاسم چه پهلویی کدوم نیزه نفس هاتو برید قاسم چه زخمایی کدوم مرکب روی جسمت دویید قاسم داری جون میکنی پیشم برات راه نفس تنگه چی کار کردن باهات قاسم لای زخمات پر از سنگه نمیتونه دیگه پاشه تنی که نیمه جون باشه با این زخمای تو سینت محاله استخون باشه عزیز من داره کم کم نفس هات بی صدا میشه چجوری این همه نیزه توی جسم تو جا میشه میبینم که همه اعضات داره از هم جدا میشه @hajabasvaezii
آه عمو بیا ببین غرق بلاست جان من به زیر سم اسب‌ها شکسته استخوان من عموحسین عموحسین به خاک خفته‌ام ولی باغ بهار من بود دگر یتیم نیستم پدر کنار من بود عموحسین عموحسین بیا که مادرت دوا به قلب بی‌تبم زند عسل به دست او بود به خشکی لبم زند عموحسین عموحسین پدر کنار مادرش نشسته روبروی او گهی به من نظر کند گهی نظر به روی او عموحسین عموحسین حاج احمد واعظی @hajabasvaezii
عمو بیا عمو بیا تو به بالین من ببین عدو چه کرده با دل خونین من ببین که پاره پاره شد همه اعضای من نشسته در میان خون قد و بالای من شکسته زیر سم اسب استخوان‌های من که این ز ابتدا بود عهد دیرین من من آن گلم که چیده شد ز گلستان تو فسرده شمع محفلم به شبستان تو عمو تمام هستیم شده قربان تو که این ز ابتدا بود عهد دیرین من دوباره همنشین شدم با علی اکبرت نشسته در کنار من فاطمه مادرت فدا شدم ز جان و دل به ره داورت که این ز ابتدا بود عهد دیرین من حاج احمد واعظی @hajabasvaezii
به نام نامی شیر جمل به نام حسن قیام کرده شجاعت به احترام حسن رسیده پرتو نوری ز اوج بام حسن کشیده باده خود را به سمت جام حسن در این پیاله شرافت بجوش می آید صدای غیرت قاسم به گوش می آید زره به پیکر ابن الکرم عبایش شد طنین سبز حسن جان نوای نایش شد خروش رزم علی بانگ ربنایش شد بلای ازرق شامی و بچه هایش شد دوباره زنده نموده است یاد حیدر را به هفت ضربه بهم ریخت هفت پیکر را ز هُرم غرش قاسم گلو به وجد آمد ز آب چشم ترِ او وضو به وجد آمد ز شربت عسل او سبو به وجد آمد ز رزم بی مَثَل او عمو به وجد آمد همان دمی که دم تیغ او به لشکر خورد حسین وقت تماشای او چه حَظی بُرد خیال کن که قناری به در خورد سخت است بلند مرتبه طفلی نظر خورد سخت است هزار نیزه فقط یک نفر خورد سخت است تنی که بی زره باشد تبر خورد سخت است حروف حلقی او را به آه بندش کرد رسید نیزه و از روی زین بلندش کرد امان ز سنگ مهیبی که خورد بر دهنش گرفت تیغ حرامی به بال پر زدنش ز بس که مرکب دشمن گذاشت پا به تنش شبیه موم عسل حفره حفره شد بدنش فرات کوچک این دشت قد دریا شد به زیر سُم عدو قد کشید رعنا شد حساب کن که سر نیزه ای قطور شود نفس نفس زدن راحتت به زور شود تنی که هر طرفش فرش صد عبور شود گمان نمی کنم آن جسم جمع و جور شود چگونه در بغلش جسم را مهار کند حسین با بدن له شده چکار کند @hajabasvaezii
تنها یار منی و، دلبری و، رفیق من قاسم سایهٔ رو سری و، سروری و، پور حسن قاسم مثل بابا میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم شیوهٔ رزم تو هم، مو نزده، حیدر کراری اسدالله علی و، تو اسدِ، حیدر کراری مثل بابا، میدرخشی همچو عباس، پهلوانی همچو اکبر، بی‌نظیر و همچو حیدر، قهرمانی نائب سردارِ جمل فقط قاسم معنی احلا مِنْ عسل فقط قاسم تویی سردار بی‌مثل فقط قاسم قاسم یا قاسم @hajabasvaezii
آنانکه با کریم و کرم آشنا شدند دلداده ی همیشگی مجتبی شدند آنانکه خاک پای حسن شد نصیبشان تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند باب کرم به یمن وجودش گشوده شد درهای بسته با مددش زود وا شدند حال کبوتران حرم نا نوشتنی است تا در حوالی حرم او رها شدند حاتم ترین اهالی آبادی کرم مبهوت این کرامت بی انتها شدند بی شک به پادشاهی و عزت‌ رسیده اند آنانکه در طواف حریم گدا شدند @hajabasvaezii
تا لاله گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده حسنم بیشتر زدند این ضربه ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب میشکنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی درآورند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند @hajabasvaezii
ای گل باغ دل من قاسم ای حاصل من روح من ریحانم ای گل جان من جانانم ای گل پیش تو از غصه ها آکنده ام من دست و پا کمتر بزن شرمنده ام من ای گل باغ دل من ..... شد ز کینه پیکر تو غرق در خون بر یتیمی تو گرید دشت و هامون ای گل باغ دل من..... لب چرا بستی صدایم کن عمو جان اهل خیمه از غمت در آه و افغان ای گل باغ دل من...... @hajabasvaezii
آنانکه با کریم و کرم آشنا شدند دلداده ی همیشگی مجتبی شدند آنانکه خاک پای حسن شد نصیبشان تنها به لطف یک نظرش کیمیا شدند باب کرم به یمن وجودش گشوده شد درهای بسته با مددش زود وا شدند حال کبوتران حرم نا نوشتنی است تا در حوالی حرم او رها شدند حاتم ترین اهالی آبادی کرم مبهوت این کرامت بی انتها شدند بی شک به پادشاهی و عزت‌ رسیده اند آنانکه در طواف حریم گدا شدند @hajabasvaezii
تا لاله گون شود کفنم بیشتر زدند از قصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود گفتم که زاده حسنم بیشتر زدند این ضربه ها تلافی بدر و حنین بود گفتم علی و بر دهنم بیشتر زدند از جنس شیشه بود مگر استخوان من دیدند خوب میشکنم بیشتر زدند تا از گلم گلاب غلیظی درآورند با نعل تازه بر بدنم بیشتر زدند @hajabasvaezii
ای گل باغ دل من قاسم ای حاصل من روح من ریحانم ای گل جان من جانانم ای گل پیش تو از غصه ها آکنده ام من دست و پا کمتر بزن شرمنده ام من ای گل باغ دل من ..... شد ز کینه پیکر تو غرق در خون بر یتیمی تو گرید دشت و هامون ای گل باغ دل من..... لب چرا بستی صدایم کن عمو جان اهل خیمه از غمت در آه و افغان ای گل باغ دل من...... @hajabasvaezii