#عمار_حلب
#قسمت_چهاردهم
بسم رب شهدا وصدیقین❤
یک بار یکی از بچه ها توی گروه وایبر شروع کرد لعن گفتن.
بقیه شاکی شدند که این ها چه حرفی است!
ممد حسین آن موقع سوریه بود.
یک دفعه قاطی کرد. توی چت خصوصی به من گفت: «برو به این بگو دست برداره از این کارهاش!» تند تند پیام مینوشت و عکس می فرستاد. عکس چند تا از رفقایش را که سر بریده بودند، فرستاد و گفت: «ته این لعن گفتن ها می شه این!»
آخرش شکلک خنده گذاشتم. نوشت: «بیشعور چرا می خندی؟ من دارم جدی صحبت می کنم!» گفتم: «باشه، دیگه فحش نمی دیم.»
یک بار هم سر داستان کشف حجاب توی دانشگاه آزاد دیدم که چقدر قاطی کرد. شب شهادت حضرت زهرا بود.
آمد توی هیئت و گفت که فردا می خواهند چنین کاری را بکنند و ما به عشق حضرت زهرا نباید بگذاریم.
از دیدن بغض توی چهره اش می شد دید که واقعا درد دین دارد.
آن شب خیلی کلافه شدم که مجلس شهادت حضرت زهرا است و توی دانشگاه هر غلطی می خواهند می کنند.
گفت: «درد این فقط این نیست که من بیایم اینجا و گریه کنم. باید ببینم در جامعه چه خبر است.»
این بشر از اول نور بالا میزد. نور بالا را خوشگل می زد.
یکی از بچه ها می گفت: «این آخر سر شهید می شه.» آخر هم شهید شد.
از شهادتش تعجب نکردیم. از زمانش شوکه شدیم. زود بود.
با مرگ کسی خم به ابرو نمی آورم.
راستش ککم هم نمی گزد.
مادربزرگم که فوت کرد، انگار نه انگار.
خبر ممد حسین که آمد، بند دلم پاره شد.
(پایان قسمت دوم فصل اول)
@Hajammar313
#زنان_عنکبوتی
#قسمت_چهاردهم
من فقط عکسای خودمو می ذاشتم.
عکس های مهمونیا و پارتی هایی که می رفتم. یا گردش و تفریح. عکسای خودمو دوست داشتم.
البته برام مهم بود که لایک و پیام هم داشته باشم.
پیجم مثل بچه م شده بود. مثل خونه ی خودم. هم دوستش داشتم، هم توش راحت بودم.
خیلی راحت… همین که نامحدود بود و آزادی رو لمس می کردم، احساس قدرت می کردم.
اما خب آدم نمی تونه تنهایی زندگی کنه، منم از سکوت خونه و تاریک و روشن روز و شب که حتی یک نفر در خونم رو نمی زد بیزار بودم.
البته با دوستام زیاد رفت و آمد داشتم اما اون موقع هایی که یکی باید به دادم می رسید کسی نبود.
منم از خونه می زدم بیرون و حتی مسافرت می رفتیم… من همه ی کارامو سوژه می کردم و برای فالوورام می ذاشتم.
تو همون روزا یکی اومد و برام حرف زد.
حرفاشو دوست داشتم، انگار شبیه خودم بود؛ قدرت طلب… جوابش رو دادم.
پیجش خیلی خصوصی بود و با من متفاوت. دو تا پیج داشت؛
اعضای یکی از پیجاش زیاد بودن اما اون یکی که بعد از یه مدتی من رو هم عضو کرد دو رقمی بودند… خیلی خوب و آزاد.
من هم طرفدار آزادی…
اصلاً به همین خاطر هم با شوهرم به هم زدم.
راستش من بیرون راحت بودم، خیلی راحت. اوایل کمی غیرتی می شد و من هم خوشم میو مد؛
اما کم کم خسته شدم و به گیر دادناش محل نمی دادم، اونم دیگه حرفی نمی زد اما خودش هم راحت تر شده بود.
مردا همه همین جورین، آب نیست و الا شناگر خوبی هستند. من عصبی می شدم وقتی رابطش رو با خانما می دیدم.
اونم جواب می داد:
– خودت گفتی که اگه قرار باشه بین آزادی و عدالت یکی رو انتخاب کنی، حتما آزادی رو انتخاب می کنی. من که مشکلی ندارم، تو هم که نباید مشکلی داشته باشی.
نمی فهمن مردا!
ما زنا اگر آرایش می کنیم چون از زیبایی خوشمون میاد، اصلاً زیبایی برای زنه،
اونا نباید این جور بی جنبه باشند و کثافت کاری کنند.
همش بین مون درگیری بود. رابطمون خیلی سرد شده بود.
من دلم نمی خواست این حالت رو. بیشتر درگیر شدیم… خب آخرش به جدایی رسیدیم، یعنی بازم من اصرار کردم!… نمی دونم چرا نمی تونم فراموش کنم.
🕸🕸🕸🕸🕸ادامه دارد🕸🕸🕸🕸🕸
#نرجس_شکوریان_فرد
(به درخواست نویسنده کپی آزاده)
@hajammar313
🌱🌹🌱
🌹🌱
🌱
#بیانیه_گام_دوم
#قسمت_چهاردهم
خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
🌱
🌹🌱
🌱🌹🌱
#رهبر_انقلاب 🎤
#سیر_مطالعاتی 📚
#با_هم_قوی_میشویم 💪
#رسانه_شمایید 📱
#شهیدعشق❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
❤️🍃❤️🍃 *﷽*
🍃❤️🍃
❤️🍃
🍃
#در_مکتب_حاج_قاسم
#قسمت_چهاردهم
خطاب به برادران و خواهران ایرانی...
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
#وصیت_نامه
🍃
🍃❤️
🍃❤️🍃
🍃❤️🍃❤️
#شهیدعشق❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸