7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بِسمِرَّبِالنُور💫
رمان جذاب #ملکهحاجی✨
به نویسندگی #ماندانا🐠
یه حاجی داریم از بس که قد و لجبازه کسی جرئت نداره باهاش در بیوفته. دستِ بر قضا یه دختر مظلوم تو این محلههای صمیمی پایین شهر؛ دیوار به دیوارِ خونهی حاج عامر لجباز هست که مدتی مجبور به زندگی با حاجی میشه اما این بین چه اتفاقی میوفته وقتی یه دختر بچهی کنکوری با مظلومیت و نگاه های قشنگش؛ توی یه خونه با حاجیِ سرتق و یهدنده گیر میوفته؟....
#مذهبی #عاشقانه #اجتماعی #روانشناسی
#کپیممنوعمیباشد⚠️
https://eitaa.com/joinchat/1767834269Ca78f7f439e
من از بیگانگان هرگز ننالم..
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد✨🌱
#عکس_شخصیت🪴
#رمان_ملکهحاجی✨
به نویسندگی #ماندانا🫀
#حلما🌾
از پسرعموی مرتدش حامله شده و حالا پدرش میخواد که...😱💔😢
#پارت297
_پاشو گمشو دخترهی گدا. همهی خونه رو به گوه کشیدی با گندی که زدی و حامله شدی.
به پای آقاجون افتادم و با گریه گفتم:
_تو رو به هر کی میپرسیتید اینکارو با من نکنین.
آقاجون که سرش رو مخالفم گردوند دست به دامنِ بابا شدم و نالیدم:
_بابا... بچهی من حرومزاده نیست!
بابا صورتش بنفش شد و نعره کشید:
_من بهت اعتماد کردم و گذاشتم بیای تهران.
بخاطر دانشگاهت اجازه دادم با سبحان پسرعموت زندگی کنی اما حالا شکمت اومده بالا.
حالا میگی بچه ات نامشروع نیست؟
آقاجون حرف بابا رو تایید کرد و ادامه داد:
_بابات که نمرده بود بدون اجازه بتونی عقد کنی.
چطوری میگی بچه ات نامشروع نیست؟
قبل از این که من بتونم حرفی بزنم و قضیه حاملهشدنم از سبحانی که آقاجون و بابا ازش متنفر بودن رو پنهان کنم، صدای سبحان مو به تنم سیخ کرد:
_غزل... غزل عزیزم کجایی تصدقت بشم؟
بیا که برای نینیمون جوراب موشی خریدم...😨🤯
https://eitaa.com/joinchat/1934950937C875d8527b1
رمان #غزل به نویسندگی #ماندانا✨