چہ‌نمـٰازباشدآن‌راکہ‌طُ‌درخیال‌‌باشے طُ‌صنم‌نمےگذار؎کہ‌مرانمـٰازباشد . . . دلتنگمُ دیدار تو درمان من است بی رنگ رخت زمانه زندان من است

درد یعنی بر خلاف آنچه می پنداشتم غم درو کردم اگرچه بذر شادی کاشتم #سیدتقی‌سیدی

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم ما ز دریاییم و دریا می‌رویم:)

ز کار هر که يک مشکل گشايي به خود صد مشکل آسان کرده باشي . . . یار گردن کش ز دامت گر چه سر بیرون برد این کمند آخر همش روزی گرفتار آورد

من خیال «تا ابد» را با تو در سر داشتم تا که آمد،آنکه با خود «بعد هایم» را گرفت! #محمد_لالوی

باز این چه شورش است ، که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است . . . تومرجانی تودرجانی تومروارید غلتانی اگر قلبم صدف باشد تو در میان آن پنهانی

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

توکل برخدایت کن؛کفایت میکندحتما؛ اگرخالص شوی بااو؛صدایت میکندحتما اگربیهوده رنجیدی؛ازاین دنیای بی رحمی به درگاهش قناعت کن؛عنایت میکندحتما

آرزو ڪردم ڪھ باشم آرزویت عشق من آرزو بر من ڪھ در ظاهر جوانم عیب نیست! . . . تنگ شد از غم دل جای به من یک دل و این همه غم وای به من

از خدا جوييم توفيق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب..

ڪربلایم‌ببرۍ‌یا‌نبرۍ‌حرفۍ‌نیست تونگیر‌ازمن‌ِبیچاره‌ حسین‌ گفتن‌را...🖤 . . . الهی فضل خود را یار ما کن ز رحمت یک نظر در کار ما کن

ای عشق گر دو دست مرا هم جدا کنند آغوش من به روی تو باز است تا ابد...

نمی دانم در این آشفتگی، لیلا منم یاتو؟! در این دلدادگی، آوارهٔ صحرا منم یا تو ؟!

ارادتت به من و پیش دیگری است دلت مخاطبت چو نباشم، نخواستم غزلت😑 #جواد_محمدی_دهنوی

دارد تمام عشق من از دست می رود انگیزه های زیستن از دست می رود!

به‌یادت‌آنچنان‌غرق‌خودم‌بودم‌که‌دریاگفت: تورا میبینم‌ و شک میکنم دریا منم یاتو؟!

در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی:)

نشاید حق احسان را شکستن نمک خوردن نمکدان را شکستن #کیاناا . . . نیست دلداری که دلداری کند نیست غم خواری که غم خواری کند گر چه یاران بسیارند هر طرف نیست یاری تا مرا یاری کند

هستم🙂🙂🙂

وداع یار بیاد آر و اشک حسرت عاشق چو می رسی به لب چشمه ای و آب روانی(:

توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند

چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم . . . من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم عقل هی فلسفه می بافد و ما می خندیم

یارب مکن از لطف پریشان مارا هرچند که هست جرم و عصیان مارا

دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است، دل بریدن گاه تنها راه {عاشق} ماندن است... 🗣جناب فاضل

تو خود وصال دگر بودی ای نسیم وصال خطا نگر که دل امید در وفای تو بست..

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد

لحظه دیدنت مثل یک حادثه بود حیف که چشمان تو این حادثه را دوست نداشت سیب را دید در دلهره دستانم سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت منو تو خط موازی نرسیدن هرگز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت(ت) البته کاملش نیست🙂 . . . تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را

دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی . . . اقااا از ی یادم نمیاد

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را …🌱😍♥️ . . . این ؏ـِشق را می‌خواستم روزی به هر قیمت... حالا نمی خواهم اگر هم رایگان باشد...

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم