eitaa logo
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
از خدا جوييم توفيق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب..
به‌یادت‌آنچنان‌غرق‌خودم‌بودم‌که‌دریاگفت: تورا میبینم‌ و شک میکنم دریا منم یاتو؟!
نشاید حق احسان را شکستن نمک خوردن نمکدان را شکستن . . . نیست دلداری که دلداری کند نیست غم خواری که غم خواری کند گر چه یاران بسیارند هر طرف نیست یاری تا مرا یاری کند
چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم . . . من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم عقل هی فلسفه می بافد و ما می خندیم
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است، دل بریدن گاه تنها راه {عاشق} ماندن است... 🗣جناب فاضل
لحظه دیدنت مثل یک حادثه بود حیف که چشمان تو این حادثه را دوست نداشت سیب را دید در دلهره دستانم سیب را دید ولی دلهره را دوست نداشت منو تو خط موازی نرسیدن هرگز دلم این قاعده هندسه را دوست نداشت(ت) البته کاملش نیست🙂 . . . تا گشودم نامه اش را سوختم در انتظار کاش قاصد میگشود این نامه سر بسته را
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی . . . اقااا از ی یادم نمیاد
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را …🌱😍♥️ . . . این ؏ـِشق را می‌خواستم روزی به هر قیمت... حالا نمی خواهم اگر هم رایگان باشد...
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم
ما سینه زدیم بی صدا باریدن از هرچه که دم زدیم آنها دیدن ما مدعیان صف اول بودیم از اخر مجلس شهدا را چیدند💔🙂
به نام جهان داور دادگر کز او گشت به گیتی هنر مرا ملکیست رستم پشتوانش همه شیرند مردان و زنانش بگوید ای دادن من این حقم به نام ارش و تیر کمانش رویده راویان با خسم گوید به نام بقیش گیج شدم😐🤏🏽 . . . درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت در من غزلی درد کشیدُ سر زا رفت
آرزو ڪردم ڪھ باشم آرزویت عشق من آرزو بر من ڪھ در ظاهر جوانم عیب نیست! . . . تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی‌باشد
با کلمه ن ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را . . . آن رفیقی که زهنگام غمم دور نرفت زیر شمشیر غمش رقص کنان خوام رفت
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را (: . . . ‏آن کو به دل دردی ندارد، آدمی نیست ‏بیزارم از بازار این بی‌هیچ دردان ...
ای که گفتی تا باشدت آرام جان جان به غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز . . . زین آتش نهفته که در سینه ی من است خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت
گـرطبـیـبِ‌دل‌بیمـاٰࢪ‌فقط‌شش‌گوشہ‌است، من‌مریضمــ ... برسـآنید‌مرٰاتـاحرمشـ🖐🏼 . . . شد باز به دیدار سحر چشم جهانی بیدار نشد بخت، عجب خواب گرانی