معرفی کتاب بابا رجب 🌱 بریده هایی از کتاب: ۱-مادر سرش را پایین انداخت و گفت: اینا رو نمی‌گم که ته دلتو خالی کنم؛ می‌گم که بفهمی وقتی می‌گی هنوزم دوسش داری یعنی چی؟ تو خیلی جوونی طوبی. حالا که می‌خوای با رجب زندگی کنی، باید خودتو برای حرف و نگاه مردم آماده کنی. مطمئن باش یه عده تشویقت می‌کنن، یه عده هم سرکوفتت می‌زنن. نه از حرف اینا خوشحال باش، نه از نگاه اونا ناراحت. ۲-آدمای قدیم، فرق خونه و خیابونو می‌دونستن. وسط خیابون جلوی چارتا نامحرم به زنشون محبت نمی‌کردن، ولی الان... ۳-کتری را از توی کابینت برداشتم و زیر شیر آب گرفتم. نگاهم به خیار و گوجه‌های توی ظرف بود که الهه هم می‌زد. یاد حرف رجب افتادم که دلش می‌خواست مثل قبل از مجروحیتش سالادشیرازی بخورد. بعضی چیزها هرچه جلوی چشم آدم باشد عادی نمی‌شود، فقط عمیق‌تر می‌شود. #معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱 #شهید_رجب_محمدزاده 🕊🌱 #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا

🥀 یادتون نره ؛ ✨وقتی درمانده شدید ودلتون گرفت کافیه شهدا را صدا کنید ، شک نکنید حاجت روا خواهید شد 📸صادق عدالت‌اکبری #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

دیماه‌یعنی‌تو یعنی‌بغض‌های ما درنبودتو .... #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

نشست خبری رویداد ملی «جان فدا» در تشریح ابعاد شخصیتی «شهید حاج قاسم سلیمانی» بعدظهر،روز ۲۹ آذر ماه ۱۴۰۱ در مجموعه شهدای سرچشمه با حضور حجت الاسلام محمدجواد رنجبر دبیر این رویداد برگزار شد. #جان_فدا

امروز صبح در مراسمی مردم شهرستان سلسله و فیروزآباد به استقبال ۴ شهید گمنام رفتند و پیکر پاک این شهدا را تشییع کردند.

♦️درگیری شدید بین مبارزان مقاومت و نیروهای اشغالگر در جنین

تیتر میگه : "احمق و احمق‌تر"

📜سهل بن حنيف انصارى از طرف علی علیه السلام حاكم مدينه بود. تعدادی از اطرافیان او به معاويه پناه بردند، خبرش به امیرالمؤمنین رسید، حضرت در نامه‌ای خطاب به وی نوشتند: به من خبر رسيد كه برخى از مردانى كه در فرمان تو بودند، پنهانى به نزد معاويه مى‌گريزند. غمگين مباش، اگر از شمار سپاهيانت كاسته مى‌شود يا يارى شمارى از ايشان را از دست مى‌دهى. كيفر ايشان همين بس كه به گمراهى افتاده‌اند و تو از زحمتشان رهايى يافته‌اى. آنان از هدايت و حق گريخته‌اند و به نابينايى و نادانى افتاده‌اند. اينان، ياران دنيا بودند و به دنيا روى آوردند و به سوى آن شتافتند. حكومت عدل ما را ديدند و شناختند و آوازه آن را شنيدند و به گوش سپردند. دريافته بودند كه در اينجا مردم در برابر حق و عدالت برابرند. پس گريختند تا مگر خود به سودى برسند. خداوند ايشان را از رحمت خود دور گرداند. اينان از ستم نگريخته‌اند و به عدل نيز نخواهند رسيد و در اين كار از خدا مى‌خواهيم، دشواري‌ها را برايمان آسان سازد و ناهمواری‌ها را هموار گرداند. ان‌شاء‌الله. والسلام. 📚نهج البلاغه نامه/۷۰

🔖 شماره جدید نشریه خط حزب الله

💠اعزام راویان مکتب حاج قاسم 💠 🌷با توجه به تقارن ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی موسسه روایت سیره شهدا راوی اعزام می نماید.🌷 🔹 اعزام راویان تخصصی مکتب حاج قاسم به مدارس، دانشگاه ها، مساجد، هیئات مذهبی، ارگان ها و سازمان ها و... 🔹تولید محتوای روایتگری مکتب حاج قاسم 🔹اعزام راوی به کاروان های راهیان مکتب حاج قاسم به استان کرمان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹اعزام راوی و سخنران به یادواره ها، محافل انس و بزرگداشت حاج قاسم 📞 شماره تلفن جهت هماهنگی و درخواست راوی : 09122520325 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🥀 بچه‌ها ... عقب بِایستیم ترسو بار میاییم! شهید حسن باقری ✨از این واضح تر نمیشه گقت که چکار باید بکنیم وازاین بهتر نمیشه فهمید که هنوز هم از غافله درایت شهدا عقب مانده ایم 👈ماغفلت کردیم یا واقغا غافیم !!؟ #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

🥀گفت مسلمون نیستم ، ایرانی که هستم ✨چقدر باید کم خرد باشند کسانی که این همه دلیل و الگو را می بینند اما به آرمان های انقلاب اسلامی پشت پا می زنند 👈وطن فروشی پز جدید اپوسیزیون های سلبریتی #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

📽 #گزارش_تصویری | اولین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۳ 🎞 تصاویر به مرور تکمیل میشود، در👇 https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=51556#i

🥀امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود ✨غواصان رفتند تا ما بمانیم 👈"جمله کوتاه بود اما فهمش را نمی دانم " #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

دیدار امام خامنه ای در دوره ریاست جمهوری با گروه روایت فتح این قلم و صدایی که( در روایت فتح) پخش می‌شود خیلی زیباست؛ متن‌ها را چه کسی می‌نویسد؟ از آنجایی که مرتضی خیلی تأکید داشت بر اینکه از باب اخلاص نگوییم این‌ها کار کیست، به ایشان گفتم: آقا اگر بخواهید من بچه‌ها را به شما معرفی می‌کنم، ولی صاحب صدا و نویسنده می‌خواهند معرفی نشوند. آقا هم اصراری نکردند..... آیت الله خامنه ای فرمودند: «شب‌های جمعه که جلسه‌ی سران سه قوه است، به اعضای جلسه می‌گویم که چون روایت فتح رأس ساعت ۹:۳۰ شروع می‌شود، یا جلسه را زودتر برگزار کنیم که با روایت فتح تداخل نداشته باشد یا بگذارید که من زودتر از جلسه خارج شوم.»❗️❗️ #همراه_شهدا 🏴 #حاج_قاسم #جان_فدا @Hamrahe_Shohada

🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 * #داستـــان 💞 #عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞 📚 #قسمت_سی_و_هفتم _خوب دیگہ ، با اجازتوݧ ما عروسموݧ رو ببریم... علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ ماماݧ هم لبخند زدو گفت خواهش میکنم دختر خودتونہ از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم _پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ خودشوݧ رفتـݧ ماهم با ماشیـݧ علے در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم لبخند زدم و نشستم خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم:بہ چے نگاه میکنید❓ لبخند زدو گفت:بہ همسرم.ایرادے داره❓ دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم.ݧچہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید خوب ندیدم دیگہ چشمهام گردو شد و گفتم:ندید❓ خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧ انقدر دقیق خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتـݧ ها... _خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم. پس کجا میریم❓ امروز پنجشنبست ها فراموش کردے❓ زدم رو دستم و گفتم: وااااے آره فراموش کرده بودم بہ خودش اشاره کردو گفت:معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده... خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے جلوے گل فروشے وایسادو دوتا دستہ گل یاس گرفت. _إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید❓ دستش و گذاشت رو قلبش و گفت آخ... إ وااا چیشد❓ اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓ هموݧ علے خوبہ ایـݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم _رسیدیم بهشت زهرا رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهار گذاشتیم روش اسماء❓ بلہ❓ میدونے از شهیدت خواستم کہ تو رو بهم بده❓ خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓ از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام خندیدم و گفت ایشالا کہ خیره. یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش میشدم علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم بہ ایـݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیـݧ سرعت عاشقش بشم. _واے کہ تو چقد خوبے علے دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم یکم سر جاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے❓ سلام نیم ساعتہ إ پس چرا بیدارم نکردے❓ آخہ دلم نیومد... _آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کـݧ ببینم دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم علے نمیتونم خیلے سنگینے إ پس مـنم بیدار نمیشم باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمو خدافظ دستم و گرفت و گفت کجا❓دلت میاد برے❓ سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتـݧ نزݧ بخدا قلبم میگره دوتاموݧ زدیم زیر خنده _در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییـݧ شام. _علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم دستشو گرفتمو گفتم بدو پس از پلہ ها اومدیم پاییـݧ باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ رفتم سمتش سلام بابا رضا خستہ نباشے پیشونیمو بوسید و گفت سلامت باشے دختر گلم با اجازتوݧ مـݧ برم کمک ماماݧ معصومہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓ مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید _دوتاموݧ زدیم زیر خنده علے انگشتش و بہ نشونہ ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ دادو گفت:باشہ عیب نداره نوبت توهم میرسہ فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ بابا رضا و علی زدݧ زیر خنده. آروم زدم بہ پهلوے علی و گفتم خبریه❓* نویسنده✍"#السيدةالزينب" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈

🔸سخنگوی نیرو‌های مرزبانی عراق از احداث ۲۰۰ پایگاه جدید در امتداد مرز‌های مشترک با ایران و ترکیه خبر داد.