eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
7هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
◻️◻️◻️◻️ ◻️ 💠نماینده سابق رهبری در سپاه قدس: حاج قاسم روی جذب نسل جوان حساس بود. می گفت باید جذب شان کنیم تا دیگران جذب شان نکنند، و اگر شبهه ای وجود دارد ، باید روشنگری کرد و معرفت این افراد را بالا برد. در سفرهایی که می رفتیم ، توی هواپیما دوست داشت جوانی کنارش بنشیند، با او حرف بزند، و اگر شبهه ای دارد، آن را برطرف کند، برعکس من که توی هواپیما حوصله ی حرف زدن ندارم یا می خواهم استراحت کنم. می گفت "عشقم این است که یک نفر کنارم بنشیند، شبهه هایش را بگوید، من پاسخ بدهم. بدون استثنا، این کار را می کرد، کار نداشت ضد انقلاب است، با حجاب است، بی حجاب است. با او حرف می زد روشنش می کرد، راه نشانش می داد. 📚حاج قاسمی که من می شناسم ص ۵۸ ◻️ ◻️◻️◻️◻️ @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷خبر شهادت🌷 ❣شبش رفته بودم خانه مادر شوهرم. گفتم: مامان خیلی حالم بده.حس می‌کنم فرق سرم دارم می‌شکافد. گویا چند روز قبلش مهدی تیری خورده بود به دستش و به من نگفته بودند. انشب ابوالفضل هم تا صبح فقط ناله کرد. صبح گفتم: مامان می‌روم خانه پدرم تا با آنها بچه را ببریم دکتر شایدمریض شده. وقتی رفتیم دکتر، گفت: نه بچه کاملاً سالم است.  ❣نزدیک ظهر شوهرخواهر مهدی تماس گرفت و گفت: یکی از دوستانم تصادف کرده می‌خواهم ببینم پدر شما در نیروی انتظامی آشنا ندارد؟ گوشی را دادم پدرم. همینطور که صحبت می‌کرد رفت سمت اتاق. وقتی برگشت دیدم قرمز شده. گفتم: بابا من می‌دانم مهدی شهید شده، راستش را به من بگویید. باور کنید آن همه استرسی که داشتم انگار حقیقتا تمام شده بود. یک یا حسین(ع) گفتم و نه گریه‌ای کردم نه چیزی. به پدرم گفتم: دوست ندارم لباس مشکی بپوشید. خودم هم یک لباس نو خریده بودم از مشهد، همان را پوشیدم و رفتیم منزل مادر شوهرم. او وقتی آرامش مرا دید گفت: همه‌اش فکر می‌کردم به تو با آن همه استرس چطور بگویم.  ❣من همه را آرام می‌کردم. می‌گفتم: مهدی به چیزی که می‌خواست رسید. خودم هنوز حال آن وقت را درک نکردم. اما حس می‌کردم حضرت زینب(س) کنارم هست. بقیه فکر می‌کردند من شوکه شدم اما واقعاً حالم عادی بود و راضی بودم. انگار آمپول صبر به من زده بودند. چند روز بعد پیکر همسرم آمد و ما رفتیم معراج شهدای مشهد تا مهدی را ببینیم. من این چند سال اصلاً جلوی کسی گریه نکردم و دوست هم ندارم این کار را بکنم. انگار خودشان هم مرا آرام می‌کنند. اما روز معراج خیلی سخت بود.... @Hamrahe_Shohada
عشق من! ابوالفضل آمد😍 💟روزی که ابوالفضل متولد شد، مهدی تازه از مأموریت آمده بود. چند روز قبل به او گفتم خودت را برسان. گفت اجازه بده مأموریتم تمام شود بعد می‌آیم. با ناراحتی گفتم: اگر خودت را موقع به دنیا آمدن بچه نرسانی دیگر حرفی با تو ندارم. خندید گفت: باشه می‌آیم. وقتی رسید بچه را محکم بغل کرد و در گروه‌هایش نوشته بود: عشق من! ابوالفضل آمد. با ذوق به مادرش می‌گفت: فکر می‌کردی بچه مرا ببینی؟ رفت و پنج شاخه گل از دست فروش جلوی بیمارستان خرید. یکی داد به من، یکی به مادرش، یکی به پرستاری که پیش من بود و ... 💟مهدی خیلی ابوالفضل را دوست داشت. خصوصاً اینکه به سختی خدا به ما بچه داده بود. آخرین بار برای آن که منصرفش کنم از رفتن، گفتم مهدی لااقل چند ماه بمان بگذار طعم پدر شدن را بچشی بعد برو.گفت: اعظم! زمان خیلی مهم است. حضرت علی(ع) هم فرمودند: نوع مرگ آدم‌ها تغییر می‌کند اما زمان مرگشان  نه. یعنی اگر اینجا در حال خواب هم باشم ممکن است سکته کنم اما آنجا در جنگ با تیر شهیدم کنند. بعدم این حرف تو یعنی اینکه: امام حسین(ع) از من کمک خواسته اما بگویم اجازه بدید بچه‌ام بزرگتر شود بعد می‌آیم. مثل فیلم روز واقعه. پس باید در زمان خودش لبیک بگویم. اگر می‌گویید نرو باشه می‌نشینم اما جوابش با خودتان. دیگر حرفی نزدم @Hamrahe_Shohada
🌿یاران شتاب کنید، گویند قافله ای در راه است، که گنهکاران را در آن راهی نیست؛ آری گنهکاران را راهی نیست، ولی پشیمانان را می پذیرند... 🌷شهید سید مرتضی آوینی🌷 @Hamrahe_Shohada
🌷شهید سید مرتضی آوینی: «اگر آفاق وسیع دل های ما، از آفتاب بی غروب توکل، نور و گرما نمی گرفت، بدون تردید هیچ یک از ما، پای در راهی اینچنین نمی نهاد.  ما را اجبار و اکراه بدین جا نکشانده است، که دشواری ها راه بر ما ببندد.  راه حق، محفوف در بلایا و دشواری هاست و اگر نه اینچنین بود، کربلا را، کرب و بلا، نام نمی نهادند.» 📚 «گنجینه آسمانی» @Hamrahe_Shohada
قدس - ترس - اسرائیل - سید مرتضی آوینی.mp3
1.54M
🎙 شهید سید مرتضی آوینی: سربازان امام زمان از هیچ‌چیز جز گناهان خویش نمی‌ترسند! @Hamrahe_Shohada
🥀 |کلید واژه ✨ همه خواب بودیم وقتی باغبان رفت... این پدرانه‌ترین لالایی جهان است، از زبان مردی که برای همۀ ما پدر بود 👈مارا با یتمی انسی دیرینه است !! @Hamrahe_Shohada
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیـارتنامه‌شهــــــداء 💢              ❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹 کاش‌می‌شـدهمچوشهداخاکی‌باشیم شهدا نگاهی... @Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Hamrahe_Shohada
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته @Hamrahe_Shohada
خاطرات شهید محسن نورانی شش ماه پس از آغاز نهضتِ «حضرت روح الله»، به تاریخ ۱۳ آذر ۱۳۴۲ شمسی، در «تهران» متولد شد و در گهواره بود که آن حضرت، از کشور تبعید شد.   ●۱۵ سال بعد «محسن»، از «میدانِ آزادی» تا بهشت زهرای تهران، به دنبال مقتدایش دوید و از آن روز تا ۴ سال، اوقات کمی پیش آمد که مجالی برای استراحت بیابد. با شروع تحرکات تجزیه طلبانِ ضد انقلاب در مناطق کردنشین، «محسن» درس و تحصیل را رها کرده و پس از گذرانیدن آموزش نظامی در پادگان_امام_حسین_ع به«مریوان» اعزام شد. ●او که برگِ ماموریتی سه ماهه در دست داشت، در «مریوان» به جمع هم رزمانِ حاج_احمد_متوسلیان پیوست و پس از مدتی به عضویت رسمی «سپاه پاسداران» درآمد و در رکابِ آن سردارِ خیبرشکن، ماندگار شد.  ●مدتی بعد «حاج احمد»، چند قبضه خمپاره اندازِ «سپاهِ مریوان» را به یوسف_کابلی ، علیرضا_ناهیدی و «محسن نورانی» سپرد و این گونه بود که هسته ی نخستینِ «واحد توپ خانه و ادوات» در نیروهای تحت امرِ «حاج احمد متوسلیان» ایجاد شد.  ●هنگامی که تیپ_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ پا گرفت، این واحد، به یگانِ توپ خانه ی تیپِ مذکور ارتقاء یافت و پس از ارتقاء تیپ به لشکر به فرماندهی حاج_همت ، «علی رضا ناهیدی» ماموریت یافت که یک تیپِ توپ خانه و ادوات، با نام «ذوالفقار» را تاسیس کند. ماموریت انجام  و «محسن نورانی» هم جانشین فرماندهی «تیپ ذوالفقار» شد. ●پس از شهادت «علی رضا ناهیدی» در اسفند ۱۳۶۱ شمسی، «حاج همت»، فرماندهی «تیپ ذوالفقار» را به «محسن نورانی» سپرد.  کم تر از شش ماه بعد، «محسن نورانی» در منطقه ی «اسلام آباد غرب» در کمین تروریست های ضدانقلاب افتاد و بال در بال ملائک گشود. سردارشهیدمحسن_نورانی @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏫🎥شعرخوانی زیبای حاج قاسم | گفت دانایی که گرگی خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر لاجرم جاریست پیکاری سِتُرگ روز و شب مابین این انسان و گرگ زور بازو چاره اینکار نیست صاحب اندیشه داند چاره چیست ای بسا انسان رنجور و پریش سخت پیچیده گلوی گرگ خویش ای بسا زور آفرین مرد دلیر هست در چنگال گرگ خود اسیر هر که گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته می‌شود انسان پاک و هر که از گرگش خورد هر دم شکست گر چه انسان می‌نماید، اما گرگ هست در جوانی جان گرگت را بگیر وای اگر این گرگ با تو گردد پیر روز پیری گر که باشی همچو شیر ناتوانی در مصاف گرگ پیر @Hamrahe_Shohada
🍃رهبر انقلاب: مدافعان حرم توانستند یک نقشه‌ی مهمّ پُرخرجِ حساب‌شده‌ی دستگاهِ استکبار و استعمار را بکلّی خنثی کنند؛ این جهان‌نگری انقلاب خیلی چیز مهمّی است. @Hamrahe_Shohada
ابهر، جاده ی ترانزیت زمستان ۱۳۵۸ ایستگاه بازرسی نیروهای کمیته ی انقلاب اسلامی برای شناسایی افراد و خودروهای مشکوک استاد سعید حاجی خانی @Hamrahe_Shohada
رهبر انقلاب امروز : از ابتدای پیروزی انقلاب آنها به شیوه‌های مختلف به ملت ما تفهیم و القاء می‌کردند که باید از آمریکا، انگلیس و صهیونیست‌ها بترسید. به تعبیر قرآن کریم، عقب‌نشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدان‌های سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد. @Hamrahe_Shohada
وقتی‌شیپورجنگ‌نواخته‌شود فرق‌بین‌مردونامردتشخیص‌داده‌می‌شود @Hamrahe_Shohada
گونی بزرگی را گذاشته بود روی دوشش و توی سنگرها جیره پخش می کرد. بچه ها هم با او شوخی می کردند: - اخوی دیر اومدی. - برادر می خوای بکُشیمون از گُشنگی؟ - عزیز جان ! حالا دیگه اول میری سنگر فرماندهی برای خودشیرینی؟ گونی بزرگ بود و سرِ آن بنده ی خدا پایین. کارش که تمام شد. گونی را که زمین گذاشت . همه شناختنش. او کسی نبود جز محمود کاوه ، همان فرمانده ی لشکر...💔 🕊 @Hamrahe_Shohada
ManoKarbala-Rasooli.mp3
10.84M
من و کربلا 🎤 با نوای حاج مهدی رسولی @Hamrahe_Shohada
4_5980980119911531859.mp3
4.09M
آه از دوری ... هر شب هستم حرم تو @Hamrahe_Shohada
چه می فهمیم شهادت چیست مَردُم؟ شهید و همنشینش کیست مَردُم؟ ❤️ باشد حرام! شیر حلالی که خورده ام روزی اگر ز ساده بگذرم... @Hamrahe_Shohada