✍ #خاطره_ای_از_شهید_جمشید_ابراهیمی
🌷شهید جمشید در گردان دیگری بود. عصر به سنگر ما آمد. یک سنگر بدون سقف به صورت موقت ساخته بودیم. #عملیات_محرم همچنان ادامه داشت. جمشید به روی گونی های راهروی سنگر نشسته بود و به دوردست نگاه می کرد. کلاهی پشمی هم برای ایمنی از سرما بر سر داشت. به او گفتم بفرما پایین. لبخندی زد و گفت: همین جا خوب است. با نزدیک شدن شب #خداحافظی کرد و رفت. آن شب گردان موسی بن جعفر (ع) روی تپه های 175 عملیاتی انجام داد و فردای آن شب خبر #شهادت_جمشید را شنیدم. پیکر پاکش پس از چند سال دوری، به شهر و دیارش خویش بازگشت.🌷
✍ #راوی:سید جمال اعتصامی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada