همراه شهدا🇮🇷
* #داستـــان 💞#عاشقــــانه_دو_مدافـــع 💞 #قسمت_۵۶ الو سلام داداش به اهلا و سهلا کربلایی اسماء خوب
* #داستــــان
💞#عاشقـــانه_دو_مدافـــع 💞
#قسمت_۵۷
حرمش میرم تو برای دفاع از چادرش بمون
اسماء فقط بهم قول بده بعد رفتنم ناراحت نباشی و گریه نکنی
قول بده
- نمیتونم علی نمیتونم
میتونی عزیزم
_ پس تو هم بهم قول بده زود برگردی
قول میدم
- اما من قول نمیدم علی
از جاش بلند شد و رفت سمت ساک
دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم
سرشو برگردوند سمتم
دلم میخواست بهش بگم که نره ، بگم پشیمون شدم ، بگم نمیتونم بدون
اون
دستشو ول کردم و بلند شدم
خودم ساکش رو دادم دستش و به ساعت نگاه کرد
_ دردی رو تو سرم احساس کردم ساعت ۸ بود.
چادرم رو سر کردم
چند دقیقه بدون هیچ حرفی روبروم وایساد و نگاهم کرد
چادرم رو، رو سرم مرتب کرد
دستم رو گرفت و آورد بالا و بوسید و زیر لب گفت:فرشته ی من
با صدای فاطمه که صدامون میکرد رفتیم سمت در
_ دلم نمیخواست از اتاق بریم ییرون پاهام سنگین شده بود و به سختی
حرکت میکردم
دستشو محکم گرفته بودم. از پله ها رفتیم پایین
همه پایین منتظر ما بودن
مامانم و مامان علی دوتاشون داشتن گریه میکردن
فاطمه هم دست کمی از اون ها نداشت
علی باهمه رو بوسی کرد و رفت سمت در
زهرا سینی رو که قرآن و آب و گل یاس توش بود رو داد بهم....
_ علی مشغول بستن بند های پوتینش بود
دوست داشتم خودم براش ببندم اما جلوی مامان اینا نمیشد
آهی کشیدم و جلوتر از علی رفتم جلوی در...
درد یعنی
که نماندن به صلاحش باشد
بگذاری برود...
آه به اصرار خودت...
_ آهی کشیدم و جلوتر از علی حرکت کردم.*
* _ #نویسنده✍"#السيدةالزينب"
ادامــه.دارد....
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
الهی...
آنکه در نماز جواب سلام نمی شنود
هنوز نماز گزار نشد...
ما را با نمازگزاران بدار
علامه حسن زاده آملی (ره) 🌸
التماس دعا ☘
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سالروز عملیات بیت المقدس ۲ 🌱
عملیات بیت المقدس ۲ با رمز یا زهرا (سلام الله علیها) در ساعت ۱ و ۱۵ دقیقه ۲۵ دی ماه ۱۳۶۶ برای آزاد سازی ارتفاعات غرب شهر ماووت عراق در منطقهای به وسعت ۱۳۰ کیلومتر مربع آغاز شد و این عملیات در سختترین وضعیت جوی در میان برف و سرما توسط یگانهای سپاه ادامه پیدا کرد.
این عملیات در محور ارتفاع قمیش در منطقه عملیاتی سلیمانیه عراق به صورت گسترده به فرماندهی سپاه و با حضور رزمندگان اسلام انجام شد.
این عملیات تا روز دوم بهمن سال ۶۶ در منطقه عمومی ارتفاعات قمیش و سلیمانیه با فرماندهی سپاه ادامه یافت که از نوع هجوم سپاهیان اسلام علیه دشمن بعثی بود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🥀نگاهی به خود
✨اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید.
گزارش را نگه دارید برای قیامت
"اگر کار برای خداست گفتنش برایچه؟"
👈بعضی وقت ها عکس ها از محتوای کارها زیادتر است می دونید چرا ؟
چون همه به فکر دیده شدنند تا سرانجام کار
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🥀سوختند تا ما گرم شویم
✨گرمای خانه هایمان
در این روزهای سرد
از سوختن نفت وگاز نیست
این گرما را مدیون مردانی هستیم
که برای ما سوختن
👈یادی کنیم از مرزبان های عزیز کشورمان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض ارادت یعنی این...
وفاداری یعنی این...
پا به رکاب بودن یعنی این...
🌹جوان عراقی خطاب به حضرت آقا:
اگر كشته شويم، سپس سوزانده شويم، خاكسترمان را بر باد دهند، باز زنده شويم و دوباره كشته شويم و اين كار را هزار بار با ما كنند، به خدا دست از تو بر نمىداریم..
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🔆دل رئووف اولیای خدا🔅🔅
برای بچهها چند تا جوجۀ #یک_روزه خریده بودم.
آقا(حاج آقا بهجت) دوست داشتند بچهها بهجای عروسک، از حیوانات کوچک نگهداری کنند.
وقتی فهمید، دائم میگفت: «مواظبشان باشید، بهشان رسیدگی کنید.»
جدی هم میپرسید؛ میگفت: «اموراتشان باید تأمین شود.»
جعبۀ مقوایی کوچکی درست کرده بودیم و جوجهها را در آن گذاشتیم.
زمستان از ترس سرما،
جعبه را آوردیم داخل
و آن را گذاشتیم گوشۀ اتاق.
تا از در آمد، اول پرسید:
«به اینها #غذا دادهاید؟!»
بعد هم گفت:
«شاید آنجا دلشان گرفته باشد.
درِ جعبه را باز کنید بیایند توی اتاق، یک گشتی بزنند!»
یک روز دیگر #جوجهها را گذاشته بودیم بیرون،
باخبر شد. گفت: «شاید امشب نزدیک صبح هوا سرد بشود، چرا اینها را بیرون گذاشتید؟ شاید هم گربه ببردشان.»
گفتم: «خب شاید خدا اینها را برای گربه خلق کرده باشد؛ گربۀ #بیچاره چه باید بخورد؟»
طوری نگاهم کرد که انگار آن گربه میخواهد انسانی را بخورد!
رفت آنها را #برداشت و آورد و گذاشت گوشۀ اتاق.
📚این بهشت، آن بهشت، ص٣٩و۴٠؛
بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🌸🌸🌸
اگر خیلی خیلی پدر و مادرت را دوست داری...
و می خواهی در حیات و مماتشان فیض بسیااار بزرگی به آن دو برسانی، مدام بگو:
✨✨
بأبی انت و أمی یاحسیـــن
پدر و مادرم به فدایت حسین جاااااان
💐💐💐
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
آخرین روزهای اسفند 1364 بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام، تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظهای استراحت نداشتیم. اتاق عمل مرتب آماده میشد و تیم جراحی وارد میشدند. داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل میرفتم که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده. همینطور که جلو می رفتم، یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد. برگشتم، اما کسی را ندیدم! میخواستم بروم که دوباره صدایم کرد. دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق در خون است.
رفتم بالای سر مجروح و گفتم: شما من رو صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، من، کاظمینی. چشمانم از تعجب گرد شد. گفتم: محمدحسن اینجا چیکار میکنی؟ محمدحسن کاظمینی سالهای سال با من همکلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرضا اصفهان زندگی میکردیم. حالا بعد از سالها در بیمارستانی در اصفهان او را میدیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سالهای اول جنگ، در جبهه مفقود شده بودند؛ البته خیلی از دوستان میگفتند که برادران حسن اسیر شدهاند.
ادامه دارد....۱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
💢وداع با پیکر مطهر شهید مدافع امنیت «احمد کشوری نیا»برگزار شد.
, صبح امروز مراسم تشییع و وداع با حضور مردم ولایت مدار ساوه از میدان امام (ره) تا میدان انقلاب راهی شدند.
🔘این شهید والامقام هفدهم دیماه در حین ماموریت تعقیب و مراقبت خودرو قاچاقچیان کالا بر اثر برخورد عمدی خودرو حاوی کالای قاچاق با خودرو گشت پلیس، به بیرون پرتاب شده و سرش با زمین برخورد کرده و به شدت مجروح میشود و به علت مرگ مغزی، پس از چند روز به فیض عظمای شهادت نائل آمد و پنج عضو بدن او به بیماران نیازمند اهداء شد.
🔘پیکر مطهر شهید احمد کشوری نیا پس از تشییع در ساوه ، با بدرقه مردم ساوه برای تدفین به زادگاهش «لرستان» منتقل شد
عکاس خبری محمدرضا غلامی
روابطعمومی پیچ حوادث ساوه
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada